اگرچە کلیەی کارنامەی سیاسی حسن روحانی، رئیس جمهور کنونی رژیم ایران، سرشار از ارائەی خدمت بە بە حاکمیتی بودە کە منشأ جنایت است و تاکنون نیز بە واسطەی جنایت و سرکوب تدوام داشتە، اما وی در دو بزنگاه تاریخی مبارزاتی و مقاومت پرهزینەی مردم ایران، روی حقیقی خود را تمامأ آشکار ساخت. هر دو بار بر مردم عیان گشت، چهرەای کە واسطەها و دلالهای وی درصدد آنند از او بسازند، و همچنین القاب و اصطلاحاتی کە برای معرفی وی بەکار میبرند؛ تا چە اندازە فاقد محتوا و ساختگی هستند.
روحانی در زمان سرکوب اعتراضات تیرماه ١٣٧٨ دانشجویان در تهران، رئیس شورای عالی امنیت ملی بود. اظهارات وی پس از سرکوب گستردەی اعتراضات و جنایات ددمنشانە و در عین حال جانگداز سپاه، بسیج و لباسشخصیهای رژیم در کوی دانشگاه، هنوز در گوش تاریخ صدا میدهد. از یاد نبردن آن اظهارات، بە پلیدی ذهن و روان شخصی بر میگردد کە در آن برهە از تاریخ مبارزاتی و آزادیخواهانەی مردم ایران، لب بە گفتن آن گشودە بود. باطنی سرشار از مخالفت با آزادی و آزادیخواهی کە با نهایت بیشرمی میکوشید سرکوب خونین دانشجویان را موجە جلوە دهد.
این بار نیز پس از سرکوب اعتراضات مردمی در بیش از ١٠٠ شهر در ایران، آخوند روحانی وارد میدان شد تا همان باطن و روی حقیقی خود را نشان دهد. دوبارە بە میدان آمد تا بە شعور تمامی آنانی کە فریب چهرەی مزورانە و “کلید” حل مشکلاتش را خوردە بودند، ریشخند بزند، مردمانی کە بە دلیل توسل وی و واسطەهایش بە واژەهایی همچون “اعتدال” و “تدبیر” و “امید” بە هنگام انتخابات، روی حقیقی و راستین این شیاد و فریبکار را از یاد بردە بودند!
حرفهای روحانی همان حرفهای دفعەی قبل بود: “تعداد اندک”ی از “وابستە بە بیگانگان” کە از دو سال پیش توسط دشمنان خارجی در جهت ضربە زدن بە نظام سازمان یافتە بودند، متوسل بە خشونت و آشوبگری شدند. اما “امت همیشە در صحنە” با آنان برخورد کردە و دسیسەهایشان را نقش بر آب کرد!
“جمهور” یعنی جمعیت (مردم)! “رئیس جمهور” حتی در یک سیستم دیکتاتوری همچون ایران نیز، معنی ظاهری آن این است کە رئیس و منتخب مردم محسوب میشود. اگر در بەاصطلاح رئیس جمهور ایران ذرەای اخلاق سیاسی و اندک احترامی برای رأی و ارادەی این مردم وجود داشت، در واکنش بە خاک و خون کشیدە شدن صدها تن از گرسنگان و بیچارگان این مملکت توسط نیروهای حکومتی، و همچنین زخمی شدن و بازداشت هزاران تن دیگر از آنان، میبایست استعفا میکرد. اما روحانی بە این دلیل کە گوشش بە مطالبات و خواستەهای مردم بدهکار نیست، و یکی از ارکان کلیدی این رژیم محسوب میشود کە تداوم و بقای وی در گرو بە روز سیاه نشاندن مردم است، بە مثابەی یک دیکتاتور، ژنرال و یا رهبر حکومتی نظامی، با مردم مقابلە میکند و آنان را تهدید بە کشتار و دستگیری هر چە بیشتر میکند.
پیداست کە هیچ کدام از اینها اتفاق غیرمنتظرەای نبودە و نیستند. آنچە بایستی غیرمنتظرە و ممنوع باشد و بدان اجازە دادە نشود، این است کە یک بار دیگر گروهی از دلالان سیاسی، زیر نقاب مجموعەای از واژەهایی چون “اعتدال” و “میانەروی” و تفاوت این جناح با آن جناح رژیم، دوبارە درصدد فریب مردم برآیند؛ و کشتار خونین چند روز اخیر کە در خیابانها اتفاق افتاد و هماکنون نیز در زندانهای رژیم علیە مردم معترض بە راه افتادە است را از ذهن آنان پاک کنند.