سالهاست بە دلیل وجود حاکمیت سلطەگرای جمهوری اسلامی و تداوم سیاستهایی کە هرگز در راستای منافع و مصالح تودەهای مردم ایران نبودە و ناکارآمدی دولتهای متوالی در تدوین برنامەای فراگیر جهت حل و فصل مشکلات و معضلات انباشتەشدەی کشور، صدای اعتراض و نارضایتی مردم در ایران بلند شدەاست. صدایی کە از سویی بە دلیل شعارهای مزورانە و فریبندەی رهبران رژیم و از سوی دیگر برای سرکوب و ارعاب و خفقان هموارە در گلو خفەشدەاست. هرچند نە سیاست سرکوب و خفقان توانست برای همیشە مردم را بە سکوت وادارد و نە رژیم توان آن را داشت چارەای برای مشکلات و معضلاتی کە خود آفریدەبود بیابد. البتە برخلاف تصور رهبر نظام و کارگزاران رژیم، بەدلیل گسترش بحرانهای همەجانبە و ناتوانی مسئولان در مواجهە با آنها، نارضایتیها روز بروز فراگیرتر و فریاد اعتراضات بە رژیم و سیاستهایش در تمامیت آن رساترگردیدند.
آنچە در راهپیماییها و اعتراضات در چند سال اخیر مشهود بود و بطور کلی هر بار بە شکل و شیوەای مجزا، تودەهای مردم معترض را بە خیابانها میکشاند، انتظارات مردم برای تغییرات اساسی بود کە بر زندگی و گذران آنان تأثیر بگذارد و همانند انسان معاصر، کرامت ازدست رفتەاشان اعادە گردد. کرامتی کە پس از تأسیس جمهوری اسلامی و بە قدرت رسیدن آخوندهایی کە با تحمیل خوانش واسپگرایانەاشان در لفافەی مذهب بر تمامی ابعاد زندگیشان، بتدریج ازدست دادند. اینک پس از بیش از چهار دهە سلطەی جمهوری اسلامی، تودەهای مردم بە این نتیجە رسیدەاند کە نمیتوان بیش از این منتظر تغییر و تحولی در نظامی باشند کە کمترین ارزش و احترامی بە حقوق آنان نمیگذارد؛ لذا در این میان اگر تغییری مشاهدە میکنیم، تغییر در نوع نگرش و تفکر مردم است برای حل مشکلاتشان. مردم جان بەلب رسیدەی ایران برای نیل بە آزادی و حقوق پایمال شدەاشان بە مقابلە با تمامیت نظام و سردمداران رژیم برخاستەاند و حقوق و آزادیهای خود را در نابودی رژیم جمهوری اسلامی میبینند. تظاهرات چند هفتەی اخیر ایران با تفاوت بسیار با اعتراضات سالهای گذشتە، این پیام روشن را بە گوش جهانیان رساند کە رژیم در مواجهە با تنشهای پیشرو از حمایت مردم ایران برخوردار نیست و مردم نیز نیک میدانند کاهش تنش با جهان خارج و حل مشکلات موجود در گرو تغییر و سرنگونی این نظام خودکامە است.
تظاهرات آبانماە نشان داد وضعیت کنونی همانند سال ٨٨ تنها تهران نیست کە برای ابراز نارضایتی از سرقت آرا در انتخابات ریاست جمهوری بەخیابانها بیایند و تظاهرات میلیونی برپا کنند؛ یا حتی همانند اعتراضات سال ٩٦ هم نیست کە در مشهد و استانهای زیادی را در بر گرفت و مردم در اعتراض بە دولت و وعدەهای دروغینش، بە خیابانها آمدند، بلکە اینبار بە دلیل نارضایتی تمامی آحاد مردم ایران و تکوین اندیشەی رهایی از چنگ جور و ستم کە همانا فروپاشی نظام جمهوری اسلامی است، اکثریت استانها و مناطق ایران بە میدان مقابلەی مردم با نیروهای سرکوبگر رژیم تبدیل گذشە و بە دلیل سیاست همیشگی رژیم کە سرکوب خونین اعتراضات است، متأسفانە هزاران تن کشتە و مجروح شدند. اگر در سالهای گذشتە مرکز ایران و شهرهای بزرگ تنها بەهدف فشار بە دولت، شاهد تحرکات موضعی بودند و مناطق دور از مرکز، بویژە کردستان کە هموارە میدان مبارزە و مقابلە با جمهوری اسلامی بود و در این میدان تنها میماند، خیزش آبانماە بیشتر این مناطق، از شهرهای بزرگی چون شیراز و اصفهان گرفتە تا کردستان و خوزستان را در بر گرفت و مردم دوشادوش یکدیگر و همصدا بە خیابانها آمدند. این خون جوانان کرد و عرب و آذری، بلوچ و فارس بود کە میدان مبارزە را رنگین کرد و مردم همبستگی خود را در پیکار متحدانە در راستای نیل بە اهداف و آرمانهایشان بە نمایش گذاشتند.
در این میان برای مردم کردستان کە در چهار دهەی اخیر در مقابل شدیدترین شیوەهای سرکوب و خفقان ایستادگی کردە و در برابر اقدامات کردستیزانەی حاکمان سر تسلیم فرود نیاوردە و رژیم بطور مداوم کوشیدە با سیاستهای مزورانەی خود مبارزان سایر مناطق ایران را در برابر اهداف و آرمانهای مبارزاتی این خلق قرار دهد، بسیار حائز اهمیت وضروری است کە تداوم مبارزە عملی و میدانی همەی مردم ایران و درک واقعبینانە از ماهیت رژیم و احترام بە حقوق تمامی ملتها و ساکنان ایران، نهادینە شود. ضرورتی کە قادر است صفوف مبارزان همەی بخشهای ایران در مقابل رژیم جمهوری اسلامی را مستحکمتر سازد، بگونەای کە رژیم نتواند بیش از این از تفاوتهای میان ملتهای ساکن ایران سود جوید و از این طریق صفوف مبارزاتی خلقهای ایران را متزلزل نماید. باید کوشید این مبارزەی مشترک تبدیل بە همبستگی و اتحاد سازمانیافتە برای پایان دادن بە حاکمیت خودکامەی رژیم تبدیل شود. رژیمی کە برای بقای خود درصدد ایجاد انشقاق و اختلاف میان ازادیخواهان و بەبیراهەکشاندن اهداف خلقهای ایران بودەاست.
بدون تردید در شرایط حساس کنونی کە فقدان برنامەی مدون و فراگیر و رهبری مشترک یکی از نقاط ضعف این جنبش تودەهای مردم ایران است، وظیفەی نیروهای اپوزیسیون دمکرات و ترقیخواە بیشتر میشود و ضروری است همەی طرفها مسئولیت بیشتری جهت رهبری این جنبش فراگیر و همگانی بپذیرند و گامهای عملی بردارند. در کردستان کە تداوم پیکار چهل سالەی مردم بە رهبری احزاب انقلابی علیە جمهوری اسلامی تجارب بسیاری در پی داشتە و اینک وظایف نیروهای کردستانی، بویژە مرکز همکاری احزاب کردستان ایران بسیار خطیر و حائز اهمیت است و باید با اتکا بە پتانسیل والای انقلابی مردم و بهرەوری از آزمون رهبری شیوەهای گوناگون مبارزە، در راستای ایجاد هماهنگی و اتحاد عمل نیرومند در میان خود گام بردارند و با برنامە مدون و مشخص برای این مرحلە زمینەهای پیروزی این جنبش را فراهم سازند. همچنین میتوان جنبش کردستان و اعتبار رهبری این جنبش را بەعنوان بستر و زمینەی مناسبی جهت ایجاد جبهەای متحد از نیروهای انقلابی دیگر مناطق ایران جهت رهبری جنبش تودەهای مردم ایران و پایان دادن بە حاکمیت خودکامەی جمهوری اسلامی قرار داد.