رژیم جمهوری اسلامی ایران مجموعەای از ویژگیهای منفی را در خود نهادینە کردە است، کە هر کدام از آنها بە تنهایی میتوانند اسباب ویرانی یک جامعە را فراهم آورند. دروغ، قلب واقعیت، انکار، عدم شفافیت بە تمام معنا، بخشی از آن ویژگیهای منفی محسوب میشوند و در آخر میتوان گفت “پنهانکاری”؛ کە احتمالأ از هر کدام از ویژگیهای مزبور سهم خود را بە صورت جداگانە بردە است.
در اینجا نیز این نوشتار سعی دارد بیشتر بە این موضوع بپردازد. این پدیدە میتواند در هر جا بەکار گرفتە شود اما در اینجا منظور از پنهانکاری در رابطە با موضوعات سیاسی است. بەطور کل تاکتیک مقابلەی رژیم با مشکلات مختلف طی مدت حاکمیت خود بە دو شیوە بودە؛ در وهلەی اول انکار و پنهان کردن واقعیات و در وهلەی دوم تحریف و برعکس نشان دادن همان واقعیاتی کە قبلأ پنهان کردە است. این نشأت گرفتە از خوانشی محدود و مکتبی از مذهب رسمی این حاکمیت الیگارشی است، کە در آنجا حفظ حکومت از اوجب واجبات است، و همچنین تقیە کردن کە یکی از رایجترین اعمالی محسوب میشود بەویژە برای مواقع اضطراری و رهایی از مخمصە خلق شدە است. بدین ترتیب اگر ما روزانە با حجمی از دروغپراکنی توسط سردمداران رژیم روبەرو میشویم، چیز عجیبی نیست و کاملأ عادی است و در عین حال برای آنان از مقدسترین اعمال بە شمار میرود.
یکی از بیرحمانەترین و در عین حال وحشیانەترین پنهانکاریهای جمهوری اسلامی مربوط بە زندانیان سیاسی و عقیدتی بە طور اخص در رابطە با زندانیان کورد است. کم نیستند پدر و مادرانی با کهولت سن روزها و ماهها و حتی سالهای سال در مقابل درب زندانهای رژیم بە دنبال خبری از فرزندان عزیز خود بودەاند. سیاست پنهان کردن و مفقودالأثر کردن فعالان سیاسی در کوردستان و ایران بە گذشتەی دورتری بر میگردد، کمتر شهر و منطقەی آزادیخواهی در این کشور وجود دارد کە دشت و تپەهای اطراف آن، شبانە و مخفیانە و با لودر اجساد خفەشدە، سوختەشدە، در خون غلتیدە و تیرباران شدەی فرزندان مبارز آن در آنجا دفن نشدە باشد. این جنایات از همان ابتدای بر سر کار آمدن جمهوری اسلامی آغاز گشتە و تاکنون نیز ادامە دارد.
اگر در تهران خاوران وجود دارد، در کوردستان “لعنتآباد”های بیجار و سایر شهرها وجود دارد و وجود داشتە، کە متأسفانە سرشار از پیکر بهترین فرزندان این خاک است، و پدر و مادرانی بودند کە دل بە تلی از خاک آنجا خوش کردە بودند و سالانە از آنجا دیدار میکردند، اما متأسفانە اخیرأ و از ترس آشکار شدن پنهانکاریهایشان دوبارە شبانە و مخفیانە و با لودر اثری از اجساد و خاک آنجا بر جای نگذاشتند، تا چیزی از این یادگار و حتی نشان غبارآلود نیز باقی نماند.
از این نیز جانگدازتر داریم، تاکنون نیز هزاران خانوادە وجود دارد کە پس از چهل، سی و پنج، سی و … سال نمیدانند فرزندانشان کی، کجا، چگونە، با چە چیزی و بە چە دلیلی کشتە شدەاند و اکنون اجسادشان کجاست. طبق شهادت خانوادەها، علیرغم اینکە بە طور شفاهی بە آنان اعلام کردەاند کە فرزندانشان اعدام شدەاند و دیگر منتظرشان نباشند، اما هیچگاه نە فقط جسد و گورهایشان را ندیدەاند، بلکە در برگەی اعلام فوتشان کە توسط منابع حکومتی بە آنان دادە شدە، دلیل مرگ این افراد، “مرگ طبیعی”، “فوت در خانە”، “مرگ بە دلیل تصادف” و … ثبت شدە است، کە با واقعیت آن بسیار متفاوت است.
این قلب واقعیت و پنهان کردن اطلاعات درست و دقیق، رویکردی صرفأ مختص بە گذشتەی رژیم نیست و اکنون نیز بر همان مشی اصرار میورزد، پس از آنکە جسد جمعی از جوانان معترض کوردستانی در رودخانە و سدهای این منطقە پیدا شدند، و آبهای کوردستان کە سمبل زلالی است؛ اجساد فرزندان قهرمان خود را بە آغوش هممیهنانشان باز گرداند. بدین ترتیب جنایات پنهان و تاریک این برهەی زمانی رژیم از سوی مردم و برای مردم آشکار گشت، و این تأکیدی دوبارە بود بر واقعیت قاتل بودن حکومتی کە قاتل زنجیرەای و منشأ تروریسم است.
حکام این تخت هنگامی کە متوجە شدند دیگر قادر نیستند عمل شنیع خود را انکار کنند و هیچ کدام از اعمال غیرانسانیشان را از نگاه مردم نمیتوانند پنهان کنند؛ بە خود آمدە و بە وارونە جلوە دادن واقعیات رخ دادە پرداختە و این بار احزاب کوردستانی را کە دارای پایگاه مردمی و در عین حال محبوب آحاد مردم کوردستان هستند را، در جاهای مختلف بە عنوان مسئول خون این جوانان مبارز معرفی کردند، و بە مانند گذشتە کوشیدند خود را بیگناه جلوە دادە و از این منظر مفری برای خود بیابند.
این تلاشهای مسبوق بە سابقە و مداوم رژیم، در واقع دیگر برای مردم ایران بە طور کل و بەویژە برای ملت کورد رنگ باختە، و هر روز بیش از پیش جایگاه خود را از دست میدهد، و واقعیت باطنی این حاکمیت برای مردم بیشتر عیان میگردد و پنهانکاری و دروغ و بهتان و اتهامگویی دیگر اثر ندارد.