اوایل اسفندماه سال جاری، یازدهمین دورەی انتخابات مجلس شورای اسلامی در ایران برگزار خواهد شد. حاکمیت جمهوری اسلامی در حالی قصد دوبارە مهندسیکردن انتخابات پیشرو را دارد کە، جامعەی این کشور هنوز داغدار از دست دادن فرزندان غیور و حقطلبی است، کە دست جور و جنایت مغز و چشمانشان را نشانە رفتە بود و آنان را در خون خود غلتاند. همچنین در شرایطی صفبندی بازیهای انتخابات در حال شکلگیری است، کە مردم دیگر بیش از این نمیخواهند حقوق طبیعی و کرامت انسانیشان توسط رژیمی بینهایت غیرانسانی پایمال شود، و با مشارکتشان در انتخابات رژیم موضوعات اساسی خود را بە حاشیە برانند. همزمان با نزدیک شدن وعدەی انتخابات، زمان این انتخاب نیز فرا میرسد کە چە کسی سمت مردم خواهد بود و چە کسی در دیگر سو قرار خواهد گرفت؟ چە کسانی درصددند سرکوب دهها سالەی مردم و اتفاقات آبانماه را بە دست فراموشی بسپارند، و چە کسانی در جبهەی حقطلبی میمانند و آتش مبارزە علیە رژیم را شعلەورتر میسازند؟
بلە، درحالی بە انتخابات نزدیکتر میشویم کە در کوردستان، طی سە روز اجساد بیجان دو پسر نوجوان بە آغوش مادرشان باز گرداندە میشود، دو برادر ١٤ و ١٧ سالە کە میبایست بە جای کولەبار، کتاب و کیف مدرسە بر دوش میگذاشتند، اما در راه یک تکە نان بە ناچار و در میان برف و کولاک راه کوهها را در بر گرفتە و جان خود را بر سر آن نهادند، یا پدر داغدیدەای کە هر لحظە میمیرد و زندە میشود، هنگامی کە نمایندەی شهرشان در مجلس از وزیر کشور میپرسد چرا بە سمت سر بچەهای مردم شلیک میکنند، و وی با بیاعتنایی در جواب این سئوال میگوید: “نە این طور نیست، ما بە سمت پاهایشان نیز تیراندازی کردەایم…”!
از دیگر سو، جمهوری اسلامی در شرایطی میخواهد سیرک انتخابات برپا کند و با توسل بە صندوق اخذ رأی و مشارکت “مردم”، مشروعیتی دروغین بە حاکمیت خود دهد، کە مشاهدە کردیم در بودجەی سال ٩٩ چگونە سهم مردم را در نظر گرفتە است!
در لایحەی بودجەی ٩٩ تا جایی کە بە حکومت مرتبط است، نە چیزی بە نام بحران اقتصادی وجود دارد و نە تحریمی علیە این کشور صورت گرفتە است، زیراکە بە مانند گذشتە وضعیت مالی مؤسسات حکومتیای همچون حوزەهای علمیە، سازمانهای تبلیغات اسلامی، بسیج و سپاه و سایر نیروهای مسلح رژیم در بهترین شرایط قرار دارد، و در این میان سهم مردم و آموزش و سلامت و عمران نیز مشخص است کە در چە وضعیتی است؛ و “اقتصاد مقاومتی” و “تحمل” قناعت و سکوت میطلبد!
مردم و معیشت و مایحتاجشان از دیدگاه رژیم صرفأ از نقطە نظر منبع درآمد، سپر بلا و مشروعیت دروغین بخشیدن بە آن قابل تعریف است، در غیر این صورت چرا باید بودجەی حوزەهای علمیە کە هیچ گونە سودی برای جامعە ندارند ٥٤ برابر بودجەی اختصاص دادە شدە بە برنامەی حفاظت از منابع طبیعی کشور، ١٦ برابر بودجەی مؤسسات مرتبط با بیماریهای نادر و با دورەی درمانی طولانی مدت باشد؟ چگونە میشود فقط بە نهاد مذهبیای چون “جامعةالمصطفیالعالمیة” مبلغ ٣١٨ میلیارد تومان اختصاص دادە شود کە ٩٢ برابر مجموع بودجەی حمایت از دانشآموزان مقطع ابتدایی در مناطق محروم و حاشیەای است؟
حسن روحانی در مورخەی هفدهم آبانماه در حالی لایحەی بودجە را بە مجلس برد و در آنجا اعلام کرد کە قیمتها در سال آیندە تغییر نخواهد کرد، کە در همان ماه و پس از تصمیم ناگهانی گران کردن قیمت بنزین –آن هم بە منظور جبران کسری بودجەی دولت- قیمت کلیەی کالاها ١٢-٣٠ درصد افزایش داشتە و مشخص است کە فشار و سنگینی آن گریبان مردم فقیر را گرفتە است! در این شرایط واضح است کە موضع مردم نسبت بە انتخابات چگونە خواهد بود و بعدأ نسبت بە تداوم نگرش حکومت در مورد مردم کە همانا سرکوب و محروم کردن آنان از تمامی حقوقشان است بە چە مسیری ختم خواهد شد.
اعتراضات دیماه ٩٦ و آبانماه ٩٨ با خوانشی کە در بارەی شعارها و همچنین پیام و مطالبات عمومی آنها وجود دارد نشان داد کە مردم از پروژەی اصلاحات نیز گذشتەاند، و دیگر حاکمیت قادر نخواهد بود با توسل بە حیلە و نیرنگ از سویی جامعە را مشغول کند و در انتظار نگه دارد؛ از سویی دیگر نیز در معادلات جهانی در راه منافع رژیم (نە مردم) از آن پروژە استفادە کند. بر مردم آشکار گشتە کە مجلس در ساختار جمهوری اسلامی نمیتواند نماد ارادە و مشارکت مردم در تصمیمگیری در بارەی سرنوشت آنان باشد، بلکە محل برخورد منافع جناحهای حاکمیت است و هر کدام از طرفهای درگیر دارای کرسی بیشتری باشند، بە تبع آن مسلمأ سهم بیشتری از فساد و دزدی نصیبشان خواهد شد. بدین ترتیب و بە ویژە پس از اتفاقات آبانماه مشخص است کە هم مردم و نیز حکومت راه خود را از همدیگر جدا کردەاند، بە این صورت آنچە هماکنون بیش از هر چیز قابل پیشبینی است، قیام و گسترش اعتراضات مردمی است.
همە چیز برای بروز چند بارەی این اعتراضات مهیاست، چون همزمان با تداوم تحریمهای اقتصادی، کشور نە تنها بە سمت بهبود گام نمینهند بلکە وضعیت بە مراتب بدتر خواهد شد، و بە تبع آن نە دولت قادر خواهد بود بە منابع پولی بیشتری دست یابد، و نە مافیای بیت رهبری و بنیادهای اقتصادی سپاه پاسداران و سایر نیروهای مسلح رژیم حاضر بە پرداخت مالیات هستند و نە سیستم بانکی ورشکستە توانایی کمک بە دولت را دارد؛ بە همین دلیل سنگینی بار این وضعیت دوبارە روی دوش مردم قرار خواهد گرفت و آنان نیز دوبارە بە خیابانها میآیند. در اینجا این سئوال برای همەگان پیش میآید کە چگونە این بار اعتراضات بە نتیجە برسد؟ چە کار باید کرد تا با خسارات جانی کمتر دستاورد بیشتری کسب کرد؟ چگونە میتوان کاری کرد کە این سرکوبهای خونین، برای رژیم هزینەهای سنگینی در پی داشتە باشد؟
قبل از هر چیز اتحاد عملی مردم چە در انتخاب شعار و چە در تاکتیک مقابلە با رژیم نکتەی حایز اهمیتی در فاز نوین اعتراضات است. قشر متوسط جامعە هر چند کە بە اندازەی قشر فقیر، تحت فشارهای اقتصادی قرار نگرفتە باشند، اما مانند کلیەی قشرهای جامعەی این کشور از حقوق و آزادیهای مدنی و اجتماعی محروم هستند، همچنین با تداوم سیاستهای رژیم روز بە روز ساختار این قشر نیز رو بە ویرانی است؛ لذا بایستی تمامی اقشار و طبقەهای مختلف جامعە روحیەی انقلابی و اعتراضاتی خود را هماهنگ کنند، پس باید شکافهای طبقاتی جنبش نیز پر شود.
خلاقیت در متود بە چالش کشیدن حاکمیت نیز در این راستا دارای نقش محوری در بە نتیجە رسیدن اعتراضات است، بە این صورت کە اعتراضات همزمان با خیابان، بایستی بە اعتصابات و تعطیلی بازار، کارگاهها و جادەهای مواصلاتی و همچنین تداوم زمانی کشاندە شود. اگر این اقدامات صورت گیرد، مطمئنأ رژیم تسلیم خواهد شد و با عقبنشینی حاکمیت، هم استاتوس مردمی و اعتراضات بالا میرود و هم اینکە مبارزە و حقخواهی مردم ایران وارد فاز دیگری میشود.