برگردان: رەوەز
بطور متوسط در هر ثانیە ٤/١ نفر از مردم جهان دست بە خودکشی میزنند.سازمانهای بهداشت کشورهای جهان نگرانی خود را از افزایش درصد موارد خودکشی ابراز داشتەاند.(*)
گفتە می شود مرگ ، معنی بخش زندگیست! بدین معنا کە زندگی بنابە این دلیل شیرین و زیباست کە مرگ را فرارو دارد! یکی از خصایل ذاتی و زیبای انسان نیز عشق ورزیدن بە زندگیست. لیکن کسانی کە مرگ را بر زندگی ترجیح میدهند و از زندگی می گریزند، باید چە حیات مرارتبار و دردآوری داشتە باشند کە خود بە پیشواز مرگ می شتابند؟! چرا برای فرار از آلام زندگی ،مرگ و نیستی “خود” را باید برگزید؟ انتخاب خودکشی، خطای کشندە و جبران ناپذیری برای بیان نارضایتی از آزار و اندوە زندگیست.
ازدیاد و گسترش خودکشی، پدیدەی اندوهناکی است کە بسیاری از جوامع، باالاخص جوامع غیر دمکراتیک و استبداد زدە با آن دست بە گریبانند. اگر از جامعەی کردستان ایران آسیب شناسی شود، بی گمان بە این نتیجە خواهیم رسید کە رژیم جمهوریاسلامی بطور سیستماتیک مشغول ویرانکردن و تخریب درون و شخصت فرد کرد است. گسترش پدیدەی اعتیاد بە مواد مخدر در بین جوانان، میزان بالای خودکشی و بیماریهای روانی در جامعە، نابرابری و ناکارآمدی در سیستم ادارەی کشور و لاجرم فقر و تنگدستی و بیکاری، فقدان آزادیهای مردمی، استیلای فرهنگ و کلتور مردسالاری و پدرسالاری و ترویج آن از سوی حاکمیت، همگی تأثیر زیانباری بر روان و درون فرد در جامعەی کردستان برجای گذاردە و بدین سان نرخ یأس و ناامیدی بە زندگی را بالا بردە است ؛ با این اوصاف آیا “مرگ” راهکار مناسبی برای فرار از یأس و ناامیدی است.
بواقع این تراژدی و فاجعە است کە طی مدت دو هفتە ١٠ نفر خودکشی کنند؛ آنهم نە در سطح یک کشور، بلکە در یک شهر و روستای حومەی آن؛ شش نفر در روستای”قەلەرەشە” و چهار تن در شهر سردشت. بسیار اندوهناک و در عین حال نگران کنندە است کە در شهر و روستای کوچکی طی مدت دو هفتە دە نفر خود را حلقآویز کنند.
هر چند کابوس خودکشی تنها مختص بە شهر سردشت و روستای “قەلەرەشە” نیست و در بیشتر شهرها و روستاهای ایران و کردستان هر ماە خبرهایی از اقدام بە چنین کاری در مطبوعات و شبکەهای مجازی منعکس میگردد؛ با این حال خودکشی دە نفر در شهر کوچکی چون سردشت کە بیشترشان زنان بودند، جای تأمل دارد.
برغم گسترش فزایندەی پدیدەی انتحار در ایران، تاکنون نیز کاربدستان رژیم بە آن توجە کافی مبذول نداشتە و بە دیدەی یک معضل کشندە کە ناشی از ناهنجاریهای اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی است بە آن ننگرستەاند و گامی حداقلی در جهت موشکافی ابعاد عظیم این فاجعە برنداشتەاند.
بدیهی است پدیدەی خودکشی بە چند سال اخیر برنمیگردد، ولی آنچە نگران کنندەاست افزایش آمار آن در مناطق فقیرنشین کردستان است. هرچند دلیل همەی خودکشیها فقر و تهیدستی نیست، لیکن این امر یکی از عوامل اصلی اقدام بە انتحاراست. با این اوصاف، بە باور بسیاری از کارشناسان و پژوهشگران معضلات اجتماعی، عدم توجە بە خواستها و امیال جوانان و زنان از سوی خانوادە، شکست و سرخوردگی عاطفی و عشقی و ناتوانی در تأمین مایحتاج روزمرە و موارد دیگری از این دست، ازجملە عواملی هستند کە افراد را بە خودکشی ترغیب میکنند.
خواهر یکی از قربانیان سردشت بە وبسایت “فرهیختگان” گفتە است، پدر و برادرم اجازە ندادند خواهرم از همسرش جدا شود. وی میگوید، خواهرم ٢١ سال سن داشت و شش ماه بود کە ازدواج کردە بود و طی این مدت مدام همسرش بە وی میگفت: “من دختر دیگری را دوست دارم و نمیخواهم با تو زندگی کنم”! خواهر این قربابی در ادامە میگوید:” بەکرات خواهرم با پدر و برادرم این مسألە را در میان گذاشتە، از آنان خواستە بود از وی حمایت کنند، لیکن آنان نە تنها از وی حمایت نکردند، بلکە هر بار متذکر میشدند کە باید بە زندگی زناشویی خود با همسرت ادامە دهی”! تا روزی کە خواهرم خود را حلقآویز کرد و مرد. وی در ادامە میگوید هنوز مراسم ترحیم خواهرم پایان نیافتە و سومین روز آن بود کە خبر خودکشی یک دختر ٢٠ سالە بە گوشمان رسید. در مراسم سوگواری وی نیز دگر بار خبر یافتیم کە دختر ١٧ سالەای از روستایمان “قەلەرەشە” خود را حلقآویز کردەاست! آری در این روزها بوی مرگ از”قەلەرەشە” بە مشام میرسد.
در جامعەی کردستان نمونەی چنین رویدادهای دلخراش و چنین رفتارهای ناشایست بسیار دیدە میشود. در این خصوص همگان ضمن ابراز تاسف، از ناهنجاریهای اجتماعی، فقر و تنگدستی و بیتفاوتی و بیکفایتی کارگزاران سخن بمیان میآورند. با بانویی کە از فعالان حوزەی فرهنگی در کردستان است از طریق انترنت گفتگویی داشتم؛ وی با این جملەی کوتاه دیدگاه خود در مورد خودکشیها در کردستان را بیان داشت: “در کردستان ایران زندگی بە مفهوم مرگ است”!
این گفتە کە ناامیدی محض از آن پیداست، بویژە از زبان کسی کە سالهاست در عرصەی فرهنگی فعالیت میکند، قابل تأمل است. با این وصف تردیدی نیست کسانی همچون این خانم میتوانند در آگاه سازی مردم و افرادی کە در یأس و نومیدی گرفتار آمدەاند، مثمر ثمر باشند. هر چند متأسفانە عدم وجود بستر و سازوکارهای مناسب برای فعالیت و درعین حال کارشکنیها و در بسیاری موارد برخوردهای امنیتی مقامات رژیم، مجال فعالیت در این عرصە را بسیار محدود کردەاست.
با شیوەهای گوناگون میتوان با سختیها و مشقات زندگی بە مقابلە برخواست،آیا انتخاب گزینەی مرگ، بیانگر “ضعف” این افراد نیست؟
البتە نمیتوان تنها بە سرزنش کسانی کە دست بە خود کشی میزنند پرداخت و گفت آنان ضعیفترین افراد هستند؛ در میان آنان هستند کسانی کە دچار بیماری افسردگی مفرط شدەاند و یا افرادی یافت میشوند کە درصددند با مرگ خود از خانوادەهایشان کە بە زعم خود باعث بدبختیهایشان شدەاند، انتقام بگیرند. بی شک اگر انتحار، رویداد و واکنشی ناگهانی است، اما در عین حال محصول دردآور روندی دراز مدت از زندگی بغایت سخت و ناهمواراست؛ بە عبارتی دیگر شدائد زندگی است کە انسانها را بە برزخ یأس و ناامیدی سوق دادە، بە مرگ میانجامد. ولی چگونە میتوان با ناامیدی بە مقابلە پرداخت؟
راهکار عاجل پایان دادن و یا محدود کردن اینگونە حوادث
وقتی کە مسئولان و کارگزاران رژیم در این رابطە بیتفاوت و بیاعتنا هستند و انتظار نمیرود جهت خاتمە دادن بە بحران و ناهنجاریهای جامعە گام جدی بردارند، چە راه چارەای را باید در پیش گرفت؟ اگر گمان بریم این فقط حاکمیت است کە باید در اندیشەی راههای برونرفت از این بحران باشد، سخت در اشتباهیم، بویژە آنکە چهرەی کریە و ماهیت انسانستیزانەی حاکمیت بر همگان آشکار است. بنابر این باید پیشروان و پرچمداران تغییر و تحولات اجتماحی بپاخیزند؛ احزاب و سازمانهای سیاسی کردستان، بنیادها و سازمانهای مدافع حقوقبشر و فعالان حقوق مدنی کە همگی مدعی رهبری و پیشاهنگ تغییر هستند، نباید تحت هیچ بهانە و دستاویزی از مسئولیتی کە در این زمینە بر دوش دارند غفلت کنند.همگان باید تاش و کوشش خود برای اگاه سازی تودەهای مردم کردستان و دوری از اقدام قبیح دست زدن بە خودکشی دوچندان نمایند و متذکر شوند کە راە چارەی حل مشکلات زندگی، ناامیدی و در نهایت مرگ خود خواستە نیست. عزم جزم کردن برای امید بخشیدن بە افراد در جامعە حداقل کار و وظیفەای است کە میتوان بر عهدە گرفت! این امر از مبارزەی سیاسی، ملی، فرهنگی، دفاع از حقوق بشر و حفظ محیط زیست جدا نیست. اگر نمیتوان راە حلهای سیاسی و اقتصادی را بکار بست کە از مهمترین فاکتورهای تقلیل خودکشی هستند، ازطریق کار و فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی میتوان بر روی افراد جامعە تأثیر گذاشت. بدون تردید باید از خودمان شروع کنیم و از هر راه ممکن با گسترش و تداوم این تراژدی انسانی بە مقابلە برخیزیم. آیندەی شکوفای جامعەی کردستان بە افزایش امید بە زندگی در میان فرد فرد مردم بستگی دارد. بحرانهای اجتماعی همچون، مرگ خود خواستە یا انتحار معضلاتی نیستند کە مورد معاملەی سیاسی قرار گیرند.نمی توان برای مرگ”پریناز”مهابادی کە دلیل مرگش کاربدستان محلی رژیم بودند، مردم را بە راهپیمایی و اعتراض و سردادن شعارهای تند تشویق کنیم، اما در برابر مرگ تراژدیک دختران و زنانی کە بخاطر فرهنگ متحجر مردسالاری و پدرسالاری دست بە انتحار میزنند، ساکت بنشینیم .
شاید این تلاشها نتیجەی مطلوب را در پی نداشتەباشد، ولی بیتوجهی بە آن هم میتواند بە نتایج بە مراتب دردناکتری بیانجامد.
1 ــ “قەلەرەشە” روستایی است از منطقەی”سوسنایەتی” شهر سردشت در کردستان ایران.
مأخذ: سایت vista.ir
درشمارهی٦٦٠ روزنامه «کوردستان» منتشر شده است