محمود دولتآبادی، نویسنده رمان به یادماندنی “جای خالی سلوچ” بعد از مرگ قاسم سلیمانی، سوگنامه کوتاهی در رثای سلیمانی در روزنامه ایران منتشر کرد. حسین دولتآبادی، نویسنده تبعیدی رمانهای “کبودان” و “در آنکارا باران میبارد” در پاسخ به برادرش نوشت: “روشنفکری” که حقیقت را میداند و پا روی حقیقت میگذارد و آن را به هر بهانهای نادیده میگیرد، بیتردید خائن است.
حسین دولتآبادی که سالیان دراز است در تبعید در پاریس روزگار میگذراند، در واکنش به سوگنامه برادرش، محمود دولتآبادی در رثای قاسم سلیمانی نوشت:
“آن “روشنفکری” که حقیقت را میداند و پا روی حقیقت میگذارد و آن را به هر بهانهای نادیده میگیرد، بیتردید خائناست. آن نویسنده نامدار ایرانی که کشتار هزار و پانصد جوان، مرد و زن ایرانی را نادیده میگیرد و برای جنایتکار، دل میسوزاند و پستان به تنور میچسباند، پیرمرد ابله، بزدل حقیر و خرفتیاست که سَرِ پیری از هول و هراس، لجن به سر تا پای خودش میمالد و مجال و فرصت میدهد تا دیگران نیز او را لجن مال کنند”.
حسین دولتآبادی سپس در ادامه این نوشته برادرش را به عافیتاندیشی متهم کرد و نوشت:
این نویسنده نامدار که روزگاری سنگ مردم را به سینه میزد و سالها از قِبِل آنها نان میخورد، نمی فهمد و یا نمیخواهد بفهمد که هیچ بهانه و مستمسکی رفتار او را توجیه نمیکند و به خواری و خفت او منجر میشود. نه این حکومت و عناصر این حکومت خونخوار قابل دفاع نیستند، حکومتی که مردم گرسنه و عاصی را در خیابانها به رگبار میبندد، جنایتکار است و جنایتکاران قابل دفاع و دلسوزی نیستد، حتی اگر جنایتکاران دیگری آنها را به قتل برسانند.