در اسفندماە و تا کمتر از دو ماە دیگر، انتخابات نمایندگان مجلس یازدهم شورای اسلامی در ایران برگزار میشود. مجلسی کە بە دور از تلاشهای رژیم برای چگونگی مهندسی کردن آن و بکارگیری نمایندگان در راستای سیاستهای تعیینشدەاش، مردم هموارە از آن انتظار داشتند کە وکلایشان، مجلس را بە تریبون فریاد آلام و رنجهایشان تبدیل کنند. البتە انتخابات در ایران و تحت حاکمیت جمهوری اسلامی، هرگز نتوانستەاست شیوەای دمکراتیک برای انتخاب نمایندگان مردم باشد، لیکن این بدین معنا نیست کە مردم تسلیم ارادەی حاکمان شدەاند و از منظر آنان بە انتخابات بنگرند.
همچنانکە در مراحل مختلف شاهد بودیم مردم در بیشتر مناطق ایران و بویژە در کردستان انتخابات را بە دستاویزی برای بیان خواستها و مطالبات خود مبدل کردەاند. در کردستان در بسیاری از دورهای انتخابات مجلس دیدەایم کە این انتخابات سکوی تبلیغاتی کاندیداهای نمایندگی مجلس و حتی انتخابات ریاست جمهوری نیز بە محلی برای سردادن شعارهای سیاسی و بیان خواستهای ملی کردستان تبدیل شدە و مردم کردستان بدینگونە، ایجاد فضای یکدست و متشکل انتخابات مورد نظر حاکمان را درهم شکستەاند. فعالان مسئول و مردمنهاد میدانستند بەهنگام انتخابات، مردم کمتر مورد یورش نیروهای سرکوبگر قرار میگیرند و از این منظر بخوبی بسان مجالی برای افشای سیاستهای رژیم در قبال مردم کردستان از آن سود میجستند و این شیوەی رویارویی در برابر سیاستهای جمهوری اسلامی در موارد زیادی نتیجەی مطلوبی در پی داشتەاست؛ بگونەای کە اگر رژیم کوشیدەاست تا مجلس همانند محفلی متحد و یکصدا جهت حمایت از سیاستهایشان تشکیل شود، در دورەهای گذشتەی مجلس کم نبودند نمایندگانی کە بە مردم خود پشت نکردند و حتیالمقدور بە آراء مردم و کسانی کە بە آنان امید بستەبودند فادار ماندند. در واقع اگر مجلس شورای اسلامی بسان نهاد قانونگذاری “قوە مقننە”، بطورعام مکانی بودە برای حمایت از سیاستهای رژیم، اما این بدان معنا نیست کە تمامی نمایندگان، بویژە نمایندگان مورد احترام و منتخب مردم در ادوار گذشتە مجلس بە ابزار دست جمهوری اسلامی مبدل شدەبودند. در هر صورت ایران مراحل مختلفی را سپری کردە و حال این پرسش مطرح میشود کە آیا اینک پس از تغییر و تحولاتی کە رویدادەاند، دگربار میتوان همانند مراحل پیشین بە مجلس و انتخابات نظر افکند؟
پس از گذشت ٤٠ سال ایران وارد مرحلەی نوینی شدەاست؛ از سویی بەدلیل سیاستهای نابخردانەی رژیم جمهوری اسلامی کە نشأت گرفتە از کژاندیشی و عدم درک واقعیات جامعە از سوی سردمداران رژیم است، کشور بسوی غرقاب بحرانهایی ویرانگر فرو رفتە کە این خود موجب گسترش اعتراضات و نارضایتیهای مردم از کارگزاران جمهوری اسلامی شدە است و از سوی دیگر برملا شدن سیمای کاذب آخوندهای حاکم، راەهای فریباندن بیش از این مردم را بستە و چنین پیداست مردم در بیابان برهوت کربلا و قدس دنبال لقمەنانی نیستند و سراب را از سرداب تشخیص میدهند. مردم ایران نیک میدانند علت اساسی گرسنگی خود و خانوادەهایشان، دلیل عقبماندگی کشور و ازهم گسستن ارکان و چارچوب حیات جامعە، وجود این رژیم و سیاستهای سردمدارانی است کە برای بقای خود در رأس هرم قدرت نەتنها گرسنگی آنان را میبینند، بل از ریختن خون مردم ستمدیدە نیز ابایی ندارند. علاوە بر این، اینبار تلاش آشکاری برای یکدست کردن حاکمیت، کە پیشتر درصدد کتمان آن بودند آغاز گشتە و تجمع اقتدار حاکمیت در دستان یک تن کە آنهم رهبر جمهوری اسلامی است، این پیام را بە گوش مردم میرساند کە اگر در قانون اساسی پیرامون تقسیم قوا سخن بەمیان آمدە، از این پس تنها یک قوە در رأس است و سایر نهادها باید مطیع و دنبالەرو باشند. تشکیل بنیادی تحت عنوان شورای عالی هماهنگی اقتصادی کە در هیچیک از قوانین جمهوری اسلامی بدان اشارە نشدە و متشکل از رئیس جمهور، رئیس دستگاە قضایی و رئیس مجلس است و تحت نظارت مستقیم رهبر فعالیت میکند، نمونەای بارز از بیاعتبار کردن مجلس و نمایندگانش از سوی حاکمیت است.
بدینسان اگر قبلأ شورای نگهبان، مجمع تشخیص مصلحت و نظارت استصوابی و در رأس آنان حکم حکومتی رهبر نظام، مانع سر راە آندستە از نمایندگان مجلس بودند کە میخواستند بە صدای واقعی مردم مبدل شوند، اینک دیگر این ارگان تازە تأسیس است کە هیچ اعتباری برای مجلس شورای اسلامی باقی نگذاشتە، و با صراحت بە آنان میگوید کە مجلس حتی اقتدار حفظ حقوق خود را نیز ندارد، چە رسد بە حقوق مردم ایران. فزون بر این برغم وضعیت مشقتبار و ناگوار زندگی و گذران مردم، تداوم سیاست سردمداران رژیم در سرکوب ددمنشانەی هر گونە نارضایتی و اعتراض مردم از اعمال و سیاستهای حاکم کە آخرین نمونەی آن مقابلە خونین و جنایتکارانە با تظاهرات آبانماە بود ، نشاندهندەی آن است کە راە دیگری پیش روی تودەهای مردم ایران نیست، غیر از پیکار و پایداری برای تغییر بنیادین در ایران و گسستن تمامی زنجیرها و قید و بندهای فرارویشان.
اینک دیگر خشم و بیزاری سراسری مردم ایران و کردستان از رژیم جمهوری اسلامی بە نقطەای رسیدە کە بعید است مردم هیچ امیدی بە اصلاحات و تغییر رفتار جمهوری اسلامی داشتەباشند و در این انتخابات فرمایشی شرکت کنند. بنابراین همەی طرفها و گروەهای سیاسی و اجتماعی باید با دقت بە وضعیت کنونی بنگرند و برای نشان دادن توان ارادەی مردم، بویژە در کردستان در اندیشەی چگونگی رویارویی با ترفندهای رژیم باشند و برای آشکار کردن میزان بالای نارضایتی مردم از جمهوری اسلامی و سردمدارانش، تحریم این دورە از انتخابات مجلس را بەشعار و وظیفەی اصلی خود مبدل سازند. این دورە از انتخابات باید این پیام روشن را بە گوش جهانیان برساند کە اگر رژیم بە هنگام آمدن مردم بە خیابانها برای بیان مطالباتشان، با گلولە پاسخ آنان را میدهد، تودەهای مردم نیز با نرفتن بە خیابانها و مراکز رأیگیری و تحریم انتخابات فرمایشی، دگربار خشم وبیزاری خود از جمهوری اسلامی را بە نمایش میگذارند. باید همەی طرفها این امر را همانند وظیفەای خطیر مد نظر قرار دهند کە تلاش برای کاهش هرچە بیشتر آمار شرکتکنندگان در انتخابات، نشاندهندەی میزان گستردە نارضایتی مردم است و اینبار عدم شرکت در انتخابات، عرصەای است جهت ابراز نارضایتی عمومی از رژیم حاکم بر ایران و سیاستهایش.