جمهوری اسلامی بعد از کشتە شدن قاسم سلیمانی و مانور و نمایش مراسم تشیع خیابانی در شهرهای مختلف کشور و تدفین وی با صرفِ هزینەهای گزاف از ثروت تودەهای مردم ایران و همچنین کشتەشدن دەها تن از مردم در جریان این مراسم در کرمان نه تنها نتوانست بە امیال و اهداف خود دست یابد، بلکه شاید در کوتاهترین زمان ممکن بعد از حادثه سقوط هواپیمای اوکراینی به وسیله شلیک موشک سپاە پاسداران کە منجر بە قربانی شدن ١٧٦ تن از مسافران و خدمەی آن گردید، بار دیگر اعمال و کردار جنایتکارانە و ماهیت ضد خلقیاش هم سرتیتر قریب به اتفاق رسانەهای بین المللی شد و هم تودەهای مردم ایران باردیگر دریافتند چە نظام فاسد، پوسیدە و چە شیادانی سرنوشت ایران را در دست گرفتەاند و چگونە مردم را بە خاک سیاە نشاندند.
بعد از اعلامِ پرتاب موشک به سمتِ هواپیمای مسافربری خطِ اوکراین و گفتن « ما اشتباه کردیم» ، سیلِ اعتراضات دانشجویا، هنرمندان و مردمی کە از اکاذیب این نظام بستوە آمدەاند، گریبان سردمداران را گرفت و موج درخواست استعفای خامنەای در میان نخبگان سیاسی جامعە و منتقدان داخلی رژیم برپاشد. این در حالی بود کە در تظاهرات مردمی شعارهایی سردادەشد کە مستقیمأ شخص خامنەای را هدف قرار دادەبودند و در این میان پایین کشیدن بنرهای قاسم سلیمانی توسط مردم معترض آنهم تنها چند روز پس از کشتەشدنش و مراسمی کە برایش راە انداختەبودند؛ همانند تیری بود کە بر قلب سردمداران رژیم و سپاە پاسداران فرو رفت.
نکته قابل تأمل در حواشی این اعتراضات که تأمل برانگیز است تحلیل اعتراضات و ترکیب معترضان و شعارهایی است کە در راستای خطِ بطلانِ رهبری و مُهر تائید برای پایان حکومت آخوندی و سرکوبگر و در راس آن مافیای سپاه پاسداران است. واقعیت این است کە بعد از سرکوب جنایتکارانەی خیزش آبانماە کە طی آن سرکوبگران رژیم بیش از ١٥٠٠ تن از مردم را بە خاک و خون کشاندند، از سویی رژیم در تمامیت آن در انظار مردم در داخل کشور منفور گشت و از سوی دیگر واکنشهای بینالمللی در محکومیت این جنایات را در پی داشت و متعاقب آن سقوط هواپیمای مسافربری نیز مزید بر علت شد و سیاست کشورهای بزرگ جهان، بویژە فرانسە، آلمان و بریتانیا و بطور کلی اتحادیەی اروپا را بیشتر بە سمت سیاستهای امریکا در قبال جمهوری اسلامی سوق داد.
از سوی دیگر نباید از نظر دور داشت کە نارضایتیهای مردم طی چهار دهەی اخیر و بویژە در خیزشهای دیماە ٩٦ و آبانماە ٩٨ و اعتراضات پس از سقوط هواپیمای مسافربری و دیگر اعتراضات مردمی همانند نافرمانی مدنی زنان و فرهنگیان و کارگران در مراکز صنعتی و کارگاەها، همگی نشان از گسترش فقر و تهیدستی و زخیمتر شدن اقشار و طبقات فردست جامعە دارد. این واقعیت بخوبی در شعارهای مردم بازتاب یافت.
در این شعارها جهت دهی به خواستهای قشر خاصی در متن جامعه یا یک بُرهه زمانی خاص یا ابراز احساسات مشترک یک گروه خاص نبود، بلکه در واقع نیازی همگانیست که همانند چتر بزرگی احاد مردم ایران، بویژە فرودستان جامعە از سویی و از سوی دیگر آزادیخواهان در بر گرفتەاست.
بە حقیقت مردم دیگر از فرطِ استیصال از وضعیت موجود و با یک خطِّ ممتدِ زمانی چهل ساله که با رشد سترگ و سیر صعودی وخیامت اوضاع اقتصادی توام بود، نیاز مبرم بر تغییر نظام را کاملاً جدّی در پیش گرفتەاند، به عبارت دیگر ناامیدی مطلق از بهبود فضای حاکم بر مملکت بر چهره مردم چنان نقش بستە که منجر به همسویی و همگرایی اقشار متوسط با اقشار کم درآمد با ترکیب جمعیتی گوناگون در طی اعتراضات اخیر خیابانی شده است.
همچنین همراهی سیل آسای هنرمندان و اعلام تداوم عدم فعالیتشان در صداوسیما و انصراف از جشنواره سالیانه حکومتی موسوم بە “فجر” و بالاخص همگامی تشکلهای دانشجویی در دانشگاههای تهران و بیشتر کلان شهرها و لغو کنسرتهای خوانندگان مشهور نشان از ادامه اعتراضات تا نیل به پیروزی نهایی دارد.
«مجتبی الهی بمیری ، رهبری رو نگیری» شعاری که در جنبش سبز در سال ۱۳۸۸ در خیابانهای تهران بارها و بارها به گوشمان می رسید، اینبار نەتنها از مرز مجتبی گذشت بلە مستقیمأ خامنەای و دیگر سردمداران کلیت نظام را نشانە گرفت و این در واقع بیانگر آغاز فصل نوینی از پیکار خلقهای ایران علیە این نظام توتالیتر، واپسگرا،فاشیستی و خودکامە است.
«مرگ بر ولایت فقیه»، “مرگ بر دیکتاتور” و دیگر شعار های مردم در اعتراضات اخیر کاملاً متفاوت از گذشتە بودند و این نشاندهندەی آن است هدف غایی تنها براندازی نظامِ آخوندی حاکم در کلیت آن است.
از سوی دیگر اعتراضات دیماه ٩٦مثل آبانماه ٩٨ هرچند بستر اصلی آن بحرانهای اقتصادی، گرانی و تورم، پیوستن اقشار متوسط جامعە بە تهیدستان و بالارفتن خط فقر و بە حدود ٨٠% مردم ایران و پیدایش میلیونی خط گرسنگی مطلق بود، با این وصف نباید جنبەهای انسانی، معنوی و کرامتی کە مردم ایران طی چهار دهەی اخیر شاهد مخدوش شدن آن از سوی شیادان حاکم بودند گذشت و آنها را در گسترش اعتراضات لحاظ نکرد.
دروغ گویی و پنهان کاری چند روزه خانمەای و سران سپاه پس از فاجعەی سقوط هواپیمای اوکراینی و عدم عذرخواهی رهبر نظام بسان فرماندە کل قوا و حسن روحانی در سخنرانیهای پس از آن، و فشار روحی روانی مضاعف بر خانواده های جانباخته، سیل اعتراضات مردم را تشدید کرد. شاید اگر هماننند هر حکومت مسئول این رژیم نیز در همان ساعات اولیە خبر این رویداد را رسانەای میکرد و ضمن قبول مسئولیت، از مردم ایران و خانوادەی جانباختگان پوزش میطلبید، این اعتراضات کلید نمیخورد و لهیب خشم تودەهای مردم لااقل در این مقطع فروزان نمیشد. با این وصف اینک کە دو هفتە از این رویداد میگذرد، شیادان حاکم حاضر نیستند جعبەی سیاە هواپیما را بە اوکراین و یا فرانسە برای پی بردن بە حقیقت بفرستند.
تردیدی نیست این اقدام تبعات زیادی خواهد داشت و همچنانکە دیدیم واکنشهای شدید بین المللی نسبت به سقوط هواپیما و در پی آن خروج ایران از برجام ، افزایش کالاها و مایحتاج عمومی از سویی و از سوی دیگر صعود نرخ ارز و طلا را به همراه داشت که بیش از پیش اقتصاد ایران را بسوی فروپاشی سوق خواهد داد و همسویی کشورهای اروپایی با آمریکا و تداوم فشار حداکثری میتواند مجاری درآمدهای جمهوری اسلامی بیش از پیش تنگتر نماید.
در هر حال جمهوری اسلامی بیش از هر زمانی با بحرانهای فزایندە در داخل و خارج از کشور روبروست و چمین پیداست در صورت تداوم اعتراضات مردم جانبەلب رسیدەی ایران در داخل و ادامەی فشار خارجی، این نظام اهریمنی بە پایان حیات ننگین خود برسد و بە صفحات تاریک تاریخ ایران بپیوندد.