٤١ سال پیش و در چنین روزی حکومت محمد رضا شاه پهلوی پس از ٣٧ سال، بە دلیل قیام طبقات مختلف مردم ایران سقوط کرد. ایران در آن زمان و در میان جوامع بینالملل، همچون کشوری باثبات، مترقی و قدرتمند در منطقە شناختە میشد. آمریکا و اروپا در رقابتهای بینالمللی اهمیت فراوانی برای ایران قائل بودند، اقتصاد در حال توسعەی کشور با تکیە بر صنعت نفت و گسترش روابط دنیای سرمایەداری با این کشور از یک سو، و از سویی دیگر تجهیز ارتش کشور با تسلیحات مدرن و پیشرفتە، ایران را بە قطب مهمی در راستای حفظ بالانس قدرت در منطقە بدل کردە بود؛ هرچند موارد مذکور وابستگی شاه بە جبهەی سرمایەداری جهانی را بە دنبال داشت، اما اقتصاد ایران را روی ریل توسعە و پیشرفت قرار دادە بود.
در آن زمان اگرچە تفاوت چشمگیری بە لحاظ توسعە میان کلانشهرها و سایر مناطق ایران وجود داشت، اما اندیشەی نوعی از زندگی توأم با رفاه و ترقی، حداقل در شهرهای بزرگ نهادینە شدە بود. اگر بە دلیل طماعی سرمایەداری نوکیسە، فاصلەی طبقاتی در حال افزایش بود و آمار طبقەی فقیر حاشیەی شهرها بسیار بیش از طبقەی مرفە آن بود، اما از طرف دیگر ساختار طبقەی متوسط شکل گرفتە و با استفادە از امکانات و ابزارهای لازم در جهت توسعەی سرمایەداری، شاعران و نویسندگان متعهد، اساتید و دانشجویان، مراکز علمی و فرهنگی را بە سنگر مبارزە در راستای نیل بە آزادی تبدیل کردە بودند. در آن دوران اگرچە آزادیهای سیاسی با محدودیت روبەرو بود اما بە طور ویژە در شهرها، آزادیهای اجتماعی تا اندازەای بنا بە قوانین کشور محفوظ بود.
قبل از انقلاب، ایران بە لحاظ اقتصادی کشوری نسبتأ توسعە یافتە بود و با کشورهای پیشرفتە و صنعتی وارد رقابت شدە بود. در آن زمان بە این دلیل کە این پیشرفت در راستای خدمت بە طبقەی فرودست و کمدرآمد جامعە و مناطق محروم بە کار گرفتە نشد، و از طرف دیگر نیز بر هر گونە فعالیت سیاسی محدودیت اعمال میشد، و وجود آزادی و دموکراسی فدای معاملات و سودای بازرگانی جهان سرمایەداری شدە بود، رژیم شاهنشاهی مورد خشم مردم واقع و حاکمیت آن از سوی همین مردم برچیدە شد. مردم در آن دوران بە زعم دستیابی بە آزادی و رستگاری از استثمار و فقر، بە پیروی از دروغهای شخصی چون آیتا… خمینی پرداختند کە پس از ٢٥ سال تبعید بە ایران بازگشتە بود و بر امواج اعتراضات مردمی تکیە زد و نقش رهبری را ایفا و بعدأ نیز جمهوری اسلامی را پایەگذاری کرد.
اکنون پس از ٤١ سال از تغییر سیستم حاکمیت پادشاهی بە جمهوری، اگر نگاهی بە گذشتەی ایران بیاندازیم، متوجە خواهیم شد کە این کشور طی مدت ٤ دهەی گذشتە بە لحاظ رشد و ترقی و صرفأ نسبت بە کشورهای اطراف تا چە اندازە عقبگرد داشتە است. طی این مدت اقتصاد در حال توسعەی قبلی دچار کاهش چشمگیری شدە است. از کار افتادن صنعت، کاهش محصولات کشاورزی و کاهش بیسابقەی نرخ ارز کشور و متأثر از آن، کاهش میزان داد و ستد برون مرزی و تبدیل این کشور بە کشوری مصرفی و رشد فقر و همچنین کاهش سطح زندگی روزمرەی مردم، نشانگر این نکتە است کە سیاستهای جمهوری اسلامی، ایران را بە سوی ویرانی سوق دادە است. علیرغم تمامی این تأثیرات، شرایط نابسامان اقتصادی موجود و نگرش متحجرانە و ضد انسانی جمهوری اسلامی در مورد حقوق اجتماعی مردم، جامعەی این کشور را بە لبەی پرتگاه بردە و باعث شیوع انواع بیماری در جامعە شدە است.
افزایش بیسوادی بە ویژە در مناطق دور افتادە و محروم، رشد مصرف مواد مخدر، بالارفتن آمار طلاق و فروپاشی خانوادەها، دزدی، قتل، فساد اخلاقی و … تنها بخشی از بلایا و بحرانهایی است کە هماکنون گریبان مردم ایران را گرفتە است. فجایعی کە رژیم نە تنها عزمی برای حل آنها ندارد بلکە خود عاملی برای انتشار آنهاست.
در زمینەی تأمین آزادیها و اعتلای دموکراسی در ایران، کە بدون شک در صورتی کە رژیم شاه دارای اندیشەای درست و مترقی در جهت پیشبرد میبود و همچنین اگر متوجە این نکتەی مهم بود کە در کشوری همچون ایران، توسعەی اقتصادی با گشایش فضای سیاسی و فراهم کردن تمهیداتی در جهت دستیابی بە توسعەی سیاسی، و لحاظ کردن دموکراسی برای حاکمیت خود، رفاه و آیندەای مطمئن را برای کلیەی ساکنان کشور بە ارمغان میآورد، بە نظر میرسد بە چنین سرنوشتی دچار نمیشد. اما هرچند کە شاه نتوانست خود را با اندیشەی آزادی و دموکراسی مبنی بر مشارکت مستقیم مردم در ادارەی امور کشور وفق دهد، دستکم حدی از آزادی را برای شیوەی زندگی انسانها در نظر میگرفت.
مجموعەای از حقوق و آزادیهایی کە ابتدا با سوءاستفادە از احساسات انقلابی و مذهبی مردم، و بعد با توسل بە سرکوب و زور توسط جمهوری اسلامی از آنان گرفتە شد، هماکنون و پس از ٤١ سال و این بار با هدف بازپس گیری همان آزادیهای غضب شدە بە خیابانها کشاندە است.
مردم ایران دیگر نمیخواهند پس از این همە سال تسلیم خواستەهای حاکمیت زورگوی جمهوری اسلامی شوند و بیش از این ابزار دست سیاستهای آن باشند کە بە جز عقبماندگی و ویرانی دستاورد دیگری برای آنان نداشتە است. مردم اعتقادی بە تبعیض جنسیتی و حجاب اجباری علیە زنان ندارند. آنان خواهان آزادیهای فردی هستند. طبقەی فقیر جامعە خواهان آبادی و رشد اقتصادیای هستند کە در راستای خدمت بە تمامی طبقات جامعە باشد، نە اینکە بخش قابل توجهی در گرسنگی بەسر برند تا افراد وابستە بە حاکمیت ثروت بقیەی مردم را بالا بکشند.
سوای وضعیت اسفبار داخل کشور، سیاستهای جمهوری اسلامی طی این چهار دهە از ایران، کشوری منزوی در جامعەی بینالملل ساختە، و در منطقە نیز از ایران بە عنوان یک کشور جنگطلب و تنشزا کە درصدد برهم زدن امنیت و آسایش کشورهای همسایە است، یاد میشود؛ و مجریان این سیاست نە تنها قادر بە انکار اعمال وقیحانەی خود نیستند، بلکە گاهأ نیز آن را مایەی مباهات و فخر میدانند و سایر کشورها را تهدید میکنند.
بە همین دلیل مردم هماکنون در اندیشەی نیل بە شکوفایی اقتصادی و تأمین آزادی در راستای تشکیل حاکمیتی دموکراتیک مبارزە میکنند. آنان بر این نکتە واقفند کە آنچە جمهوری اسلامی با اعمال و تحمیل زور و دروغ از آنان گرفتە را باید با مبارزە و مقاومت و پایان دادن بە حاکمیت جمهوری اسلامی باز پس بگیرند؛ و در این سالها بە اثبات رساندەاند کە برای رسیدن بە این اهداف حتی از جان خود نیز مایە میگذارند.