رژیم جمهوری اسلامی از زمان بە قدرت رسیدنش به سرکوب دستآوردهای انقلاب و به کشتار و قلع و قمع اعضاء احزاب سیاسی مخالف و تحمیل جو سرکوب و خفقان بر کلیەی ابعاد حیات سیاسی، مدنی، فرهنگی و اجتماعی مردم پرداختە است. اکنون و بعد از گذشت بیش از 40 سال از حاکمیت این رژیم، بەجز سیاست سرکوب و تبعیض هیچ پدیدهی دیگری برای مردم این کشور و بەطور ویژە برای زنان به ارمغان نیاورده است. در حالی کە جمهوری اسلامی کوشیدە با سیاست سرکوب و انکار در رابطه با حقوق زنان و همچنین طرح سیستماتیک آن در راستای خانەنشین کردن زنان، آنان را بیش از پیش بە حاشیە براند، اما هموارە مقاومت و مقابله با سیاست زنستیزانەی جمهوری اسلامی از سوی زنان آزادیخواه تداوم داشته است.
همزمان با یورش گستردەی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی به خاک و مردم کوردستان، صدها تن از زنان کورد برای دفاع از خاک و میهنشان در قالب زنان پیشمرگ بە دفاع از دستاوردها و مطالبات خود پرداختە، دراین راه کم نبودند دختران و زنانی که جان خود را فدای راه آزادی ملت و وطنشان کردند. همزمان با مشارکت در مبارزهی حقطلبانهی ملت کورد، مقابلهی آنان در برابر آداب و رسوم غلط جامعه هم ادامه دارد و در این راه هم از سوی جامعه و هم از جانب حاکمیت سرکوبگر ایران، مدام با مانع و مشکل مواجه شدەاند. طی این مدت صدها تن از زنان کورد توسط دستگاههای امنیتی جمهوری اسلامی به اتهام مطالبات برابریخواهانە و فعالیت برای به دست آوردن حقوقشان شماری از آنان بازداشت و به حبسهای طولانی مدت محکوم شده و حتی بعضی از آنان اعدام شدەاند.
جمهوری اسلامی از همان ابتدا سیاست تبعیض علیه زنان را شروع کرد. هنگامی که در بهمنماه 1357 بر اریکەی قدرت نشست، در اسفندماه همان سال مجموعه قوانینی اعمال کرد که در جهت خلاف اهداف انقلاب و درکل علیه زنان بود. رژیم در 6 اسفندماه قانون حمایت از خانواده را منحل کرد، در 12 اسفندماه همان سال و در دستوری دیگر حق قضاوت از زنان گرفته شد و همچنین در 15 اسفندماه قانون خدمت سربازی و چندین وظیفه و فعالیت دیگر منحل گشت. همچنین در 16 اسفندماه به دستور خمینی قانون حجاب اجباری بر زنان تحمیل شد. این قوانین و چندین قانون محافظهکارانهی دیگر علیه زنان تصویب شد و هماکنون نیز طرح و تصویب دیگر قوانینی که تبعیض میان زن و مرد را بیش از پیش نمایان میکند، ادامه دارد.
برای نمونه طرح جنسیتی مراکز آموزشی و مدارس و محروم کردن زنان از مشارکت در بسیاری از رشتههای تحصیلی- چون میزان بالای قبولی دختران در دانشگاهها از سوی زمامداران جمهوری اسلامی ایران همچون خطری جدی قلمداد میشود- به همین منظور طی چند سال گذشته از طریق طرح تفکیک جنسیتی و محروم کردن دختران از بعضی از رشتههای دانشگاهی، سعی کردەاند مانع از رفتن دختران به دانشگاهها شوند و تعدادی از رشتههای دانشگاهی را تک جنسیتی کردە تا زنان نتوانند در این زمینهها به تحصیلات دانشگاهی ادامه دهند.
حاکمیت بە هر صورت ممکن با فرهنگ نیک مردم به مقابله پرداخته و دیدگاه ارتجاعی حاکمیت جمهوری اسلامی درخصوص زنان و قانون حجاب اجباری، موجب شده که فعالیت نمایان زنان در بیشتر زمینهها با محدودیت روبرو شود، احتمالا نمایانترین آن زمینهی ورزشی باشد که دختران و زنان در ایران نمیتوانند مانند مردان در مسابقات ورزشی شرکت کنند، و در مشارکت در بیشتر رشتههای ورزشی در سطح جهانی محروماند.
مطالبی که به میان آوردیم گوشهای از مشکلات سر راه زنان است، وگرنه در زمینههای دیگر زنان ایرانی با موانع زیادی روبرو شدهاند؛ در زمینههای اجتماعی نیز طی چند سال گذشته پلیس زیر نظر طرح “امنیت اخلاقی”! دسته به دسته زنان و دختران را بازداشت کرده و به زندانها منتقل میکند.
از طرف دیگر محدودیتهایی که بر سر راه هنر زنان بەخصوص خوانندگان و بازیگران تحمیل شده واضح است. برای نمونه ممانعت با اجرای کنسرتها و منحل کردن شمار زیادی از فعالیتهایشان و همکاری نکردن آنان سبب شده که فعالیت هنری زنان مانند بسیاری از فعالیتهای دیگر در داخل کشور مررزبندی شود و شمار زیادی از آنان از آرزوها و آرمانهایشان دست بکشند و یا مجبور به ترک کشور شوند. همچنین جمهوری اسلامی طی چند سال گذشته از هیچ عملی برای توقیف و توقف فعالیتهای زنان دریغ نورزیدە است، متأسفانە هماکنون واضح است در داخل ایران تعداد سازمانهای فعال در زمینهی زنان انگشت شمارند، مجلههای مخصوص به زنان که از طرف این سازمانها چاپ و منتشر میشدند با توقیف مواجه شدەاند.
تحت حاکمیت جمهوری اسلامی ایران جایگاه زنان در صحنەی سیاست هم در سطح پایینی قرار دارد، این درست کە زنان حق کاندید شدن دارند، ولی بایستی از فیلتر شواری نگهبانی بگذرند که کمترین اعتقادی به توانایی زنان ندارد؛ شمار زیادی از آنان رد صلاحیت میشوند، جدا از این زنان براساس قوانین این رژیم صلاحیت کسب پستهای حکومتیای مانند ریاست جمهوری، رهبری و حتی وزیر را ندارند.
از طرفی دیگر آشکار است که زنان تحت حاکمیت و آموزش این رژیم بە عنوان سلاح دست مردان به کار گرفته میشوند، از هر گونه پیشرفت محدود شده، کار و عدالتشان در چهارچوب خانههایشان برای خدمت کردن به همسرانشان و زاد و ولد و کارهای خانه خلاصە شدە و خشونت علیه ایشان روا داشته میشود، هیچ تضمین قانونی برایشان مهیا نشده، بلکه بلعکس زمینەی خشونت علیه آنان مهیا شده، زندانی کردن زنان در کنج خانههایشان موجب شده آمار زنان در فعالیتهای اجتماعی افت کند و به لحاظ اقتصادی وابسته بە مردان شوند؛ چنانچە معلوم است تأثیرگذاری منفیای بر زنان گذاشته، آنان را به لحاظ اقتصادی و روانی به مردان وابستە کردە؛ در تمامی ابعاد استثمار میشوند از هر گونه تأمینات بیمهای و حمایت قانونی بعد از حوادث محروماند.
این مجموعه و چندین موارد دیگر از نقض حقوق بشر محصول 40 سال حاکمیت جمهوری اسلامی در ارتباط با زنان بوده، تحت حاکمیت این رژیم تمامی قدمهایی که برداشتە شدە با محدودیتهای زیادی روبرو شده که موجب ایجاد موانع بر سر راه پیشرفتشان و رسیدن به حقوقشان شده است.