از قدرت ویروس تا ویروس قدرت
“کرونا با ما چه خواهد کرد؟”
بهطورکلی نظامهای سیاسی در دنیای امروز، با بهترین نوع آن یعنی «نظام دمکراتیکِ کارآمد» آغاز میشوند و با بدترین نوع آن یعنی «نظام اقتدارگرای ناکارآمد» خاتمه مییابند. البته در میان این دو، که صدر و ذیل جدول را به خود اختصاص میدهند، طیف نسبتاً متنوعی از نظامهای سیاسی دیگر نیز حضور دارند که اگر به وجود یک ارتباط معنیدار میان «دمکراتیک بودن» و «کارآمدی» باور داشته باشیم، میتوان برخی از آنها را متناقض نامید؛ مانند «نظام اقتدارگرای کارآمد» و «نظام دمکراتیکِ ناکارآمد»، که با تسامح میتوان گفت چین نمونهی مناسبی برای نوع اول و هند نمونهی تقریباً قابل پذیرشی برای نوع دوم است.
چالشهای جدی و خطرناکی مانند ویروس کرونا، به جوامع برخوردار از نظامهای دمکراتیکِ کارآمد، کمترین آسیب و به جوامع دارای نظامهای اقتدارگرای ناکارآمد، بیشترین خسارتها را وارد میکنند. یک نظام سیاسی مردمی و کارآمد در مواجهه با چنین چالشهایی و برای عبور از چنین بحرانهایی، بر اساس جدیت، شفافیت، مسئولیتپذیری و در پیش گرفتن راهکارهای علمی و کاهشدهندهی هزینههای انسانی عمل کرده و یک نظام ناکارآمد و اقتدارگرا میکوشد با پنهانکاری، سادهسازی، دروغگویی و بیاعتنایی، بحران را پشتسر بگذارد و تا حد امکان وانمود کند که چنین مسائلی هیچ ارتباطی با مختصات حمکرانی در جامعه و خصلتهای قدرت حاکم ندارند، که مطمئناً چنین نیست و این رویکرد هزینههای انسانی گستردهای برجای خواهد گذاشت. باید توجه داشت که در نظامهای اقتدارگرا، برخلاف نظامهای دمکراتیک، قدرتِ سیاسی یک سامانهی تحت نظارت، قانونمند، شفاف و پاسخگو نیست، بلکه ویروسی است غیرقابل مهار که همهی قدرتمندان تا اعماق وجودشان به آن آلودهاند. یگانه موضوعی که این حاکمان در مواجهه با چالشهایی چون ویروس کرونا بهدنبال آن هستند، تنها حفظ و ماندگاری ویروس قدرتِ و ثروت خویش است. بهعبارت دیگر آنها قصد دارند با «ویروس قدرت»شان از «قدرت ویروس»هایی چون کرونا عبور کنند که ظاهراً کار بسیار دشواری است.
واقعیت این است که «کرونا» با گسترهی جغرافیایی و روانیِ وسیعی که اشغال کرده است، علاوه بر تأثیرات عمده و عمیقی که بر مناسبات فرهنگی و اجتماعیِ جوامع مختلف برجای میگذارد، ساختارهای قدرت و حاکمیت را نیز در نظامهای اقتدارگرا و غیردمکراتیک به لرزه درخواهد آورد. اکنون این ویروس بهشکلی ناخواسته، به شاخصی نیرومند برای عریانسازی و سنجشِ واقعیتهایی چون میزانِ کارآمدی، میزانِ مشروعیت و ظرفیتِ ماندگاریِ نظامهای سیاسی تبدیل شده است.
در نظامهای ناکارآمد و غیردمکراتیک، حتی میزان برخورداری از امکاناتِ مواجهه با بحران براساس خودی و غیرخودی تقسیم میشوند و نمایشهای مضحکی برای دادن امنیت روانی به مردم و اینکه قدرتمندان نیز از بحران بینصیب نماندهاند بهراه میافتد. تظاهر و تمارضی که در روزهای گذشته توسط برخی مسئولین حکومتی برای کرونایی نشان دادن خود صورت میگیرد مثال خوبی در این زمینه است. حتی آنهایی که واقعاً آلوده شدهاند، بهشیوههای کاملاً غیراخلاقی و ناعادلانه، بخش زیادی از امکانات عمومی را در قرنطینههای خصوصی در اختیار گرفتهاند و با انتشار ویدیوهای صرفاً نمایشی از بیماریشان، تلاش میکنند خود را به بدنهی رنجدیده و در حال احتضار جامعه نزدیک نشان داده و شکافهای طبقاتیِ ایجاد شده در سالهای گذشته را انکار نموده یا بیاهمیت جلوه دهند. غافل از اینکه چنین نمایشهایی قبل از اینکه برای محرومین جامعه و طبقات سرکوبشده تسلیبخش باشند، آزار دهندهاند. در چنین موقعیتی، بخش زیادی از مردم، تنفر و بیاعتمادی خود نسبت به حاکمان را با نادیده گرفتن موازین بهداشتی ابراز میکنند و حاکمان نیز با بهراه انداختنِ بازیِ بیمزهی تعطیل کردن و تعطیل نکردنِ نهادها و مراکز آموزشی و اداری، از آنها انتقام میگیرند. یک لجبازیِ دوطرفه که رابطهی بهشدت آسیبدیدهی میان مالکانِ قدرت و مردم را بیش از گذشته به اغماء برده است.
باید پرسید آیا در چنین وضعیت آنومیکی، ویروسهایی چون کرونا، قبل از گرفتنِ جان مردم، اعتماد و همبستگی اجتماعی و تهماندهی اقتدار حاکمان را یکجا نابود نمیکنند و جامعه را به لبهی پرتگاه نیستی نمیکشانند؟ آیا هنوز راهی برای بهسلامت گذشتن از این بحران وجود دارد؟ آیا آیندهای برای کودکانمان که به شدت تلاش میکنیم آنها را از این بیماری زشتمنظر دور نگه داریم برجای میماند؟ آیا پس از پایان عُمر این ویروس، دوباره میتوانیم برخیزیم و اعتماد و اعتبار از دسترفته را از نو بسازیم؟
* برگرفتە از کانال تلگرامی نویسندە