این روزها مهمترین بحثها حول محور ویروس کروناست کە در اواخر سال ٢٠١٩ در شهر ووهان چین ظهور یافت و در مدت زمان کمی بە بیشتر کشورهای جهان سرایت کرد. ایتالیا در میان کشورهای اروپایی بیشترین میزان مبتلایان را داراست. این ویروس پس از چین، بە ایران سرایت کرد و سریعأ شیوع یافت و مناطق و شهرهای مختلف را در بر گرفت. اکنون این مشکل صرفأ مختص بە چند کشور معدود نیست، بلکە کلیەی کشورها را درگیر خود کردە و بە بحرانی جهانی بدل شدە است. بە همین سبب اقتصاد کشورها با افت شدیدی همراه شدە و بە ویژە شماری از شرکتهای بزرگ و خطوط حمل و نقل، خود را قربانی اصلی این ویروس میپندارند و نیز روابط بینالملل کاهش چشمگیری داشتە و کلیەی سفرها را محدود کردە است. این کە کرونا بە پدیدآورندەی یک تراژدی انسانی در قرن حاضر بدل گشتە است، شکی نیست، اما آنچە اهمیت دارد چگونگی مقابلە با این بحران است. با این هدف هر کدام از کشورها با توجە بە فرصتها و امکانات موجود خود راهکار ویژەای اتخاذ کردەاند. در چین موفق بە کنترل این فاجعە شدەاند و شمار افراد درگیر رو بە کاهش است، بە این معنی کە کانون شیوع آن بە سایر کشورها منتقل شدە و اروپا در معرض خطر قرار دارد. در خاورمیانە نیز ایران بە مرکز این بیماری بدل شدە و از آنجا بە سایر کشورهای منطقە سرایت کردە است.
ایران و کرونا
مسألەی انتقال این ویروس بە ایران و آنکە در چە شرایطی بە این کشور سرایت کرد، موضوعی شایان توجە و تأمل است. در عین حال، چگونگی مقابلەی حاکمیت با این بحران بسیار سئوال برانگیز است و از ابعاد مختلف میتوان آن را مورد بحث قرار داد. بە طور خلاصە میتوان گفت آیا این ویروس در شرایط اسفبار حکومت، بە ناجی آن تبدیل شد؟ یا فاجعەای بود کە حکومت را بیش از پیش تحت فشار قرار داد و باعث بیاعتمادی بیشتر مردم نسبت بە آن شد؟ متأسفانە ارزش آدمی نزد حاکمیت ایران در ذیل اولویتها جای دارد. لذا حاکمیت در ایران قادر نیست نگرش سیاسی و امنیتیای کە در رابطە با حوادث و فجایع انسانی دارد کنار نهد و در واقع منافع مردم و جامعە را فدای منافع سیاسی و امنیتی میکند. با استناد بە فجایع دو سال پیش، حاکمیت در قبال زلزلەی کرماشان و اطراف آن، نحوەی سابق خود را در بر گرفت و بە همین سبب مردم خودشان بە یاری هم نوعانشان شتافتند، و حاکمیت از مدیریت فاجعەی مذکور و امداد رسانی بە مردم عاجز ماند. در اولویت قرار دادن بینش سیاسی و ایدولوژیک از جانب حاکمیت در رابطە با حوادث و بحرانها، هموارە باعث بە حاشیە راندن و کمارزش جلوە دادن راهکارهای علمی و کارشناسی گشتە، و بە همین دلیل بحران ها حل نشدە باقی ماندە و موجب پدید آمدن بحرانهای دیگری نیز شدە است.
کرونا بە مثابەی ناجی
ویروس کرونا در حالی بە ایران رسید، کە حاکمیت سیاسی ایران در شرایط بحرانیای قرار داشت، روابط ایران و آمریکا در حادترین وضعیت چند سال اخیر خود بود، و در نتیجەی این روابط خصمانە قاسم سلیمانی کشتە و با مجموعە فجایع پی در پیی همراه شد. بە ویژە بە دلیل ساقط کردن هواپیمای اوکراینی توسط سپاە پاسدارن و بە دنبال آن تلاشها در راستای قلب واقعیت فاجعەی پیشآمدە، موجب افزایش بحرانها و نیز گسترش اعتراضات مردمی علیە حاکمیت گشت. بە لحاظ بینالمللی فشارها بر ایران افزایش یافت و مسألەی تحقیق در مورد سقوط هواپیما بە بحث اصلی نشستها تبدیل و ایران بیش از پیش بە حاشیە راندە شد. و تمام این اتفاقات در حالی رخ داد کە انتخابات مجلس در راه بود و اکثر قریب بە اتفاق پیشبینی و تحلیلها در این بارە متفقالقول بودند کە میزان مشارکت مردم در انتخابات بە حداقل میرسد و چنین نیز شد.
در واقع، حکومت در شرایط متفاوتی قرار گرفتە بود و کلیەی مسئولین در اندیشەی رهایی از بحرانهایی بودند کە خود بانی آن محسوب میشوند. نە دروغ و نیرنگ، نە فشار و تهدید، نە بازداشت و سرکوب معترضین و نە بیاعتنایی در برابر فشارهای بینالمللی هیچ کدام راه حل برونرفت از این بحرانها نبود. بە هر کدام از راهحلهای مذکور متوسل میشدند بیش از پیش در گل فرو میرفتند. در روز انتخابات مسألەی کرونا رسانەای شد و بدین ترتیب نگرشها دستخوش تغییر شد. ترس از کرونا باعث شدە از آن زمان بە طور جدی در مورد مسألەی ساقط کردن هواپیما، انتخابات، کشتار ١٥٠٠ تن از معترضین و … سخنی بە میان نیاید. همچنین تمامی کشورها مشغول چگونگی مقابلە با این ویروس هستند و بە همین دلیل از میزان فشارهای بینالمللی نیز کاستە شدە است.
بحران و دروغ
تجربەهای گذشتە نشان میدهد کە جمهوری اسلامی در راستای نجات خود بە هر وسیلە و راهکار نامشروعی متوسل میشود و اهمیتی برای تأثیرات و پیآمدهای آن قائل نیست. بە طور ویژە بە هنگام بحران بە دروغ و فریبکاری پناه میبرد و از طریق دستگاه پوسیدەی ایدئولوژی خود، در تلاش برای رونق دادن بە بازار دروغ است. برای اثبات این مدعا نیز کافیست بە کارنامەی چند سال اخیر این رژیم رجوع کنیم و انگشت بر چند نمونەی برجستەی آن بگذاریم، همچون؛ نتایج انتخابات سال ٨٨، یا هنگام زلزلەی کرماشان. آشکارتر از آن مسألەی ساقط کردن هواپیمای اوکراینی کە جلوی چشم تمامی دنیا، این همە آدم را قربانی سیاست و خواستهای جنگطلبانەشان کردند و پس از آن نیز واقعیات حادثە را همچنان از مردم پنهان میکنند.
در رابطە با مسألەی کرونا نیز، جمهوری اسلامی همان سیاست را در پیش گرفت، واقعیت را از مردم پنهان کرد و همچون کارتی آن را تا روز انتخابات در دست خود نگە داشت. بر اساس گفتەی کارشناسان و تخمین سازمان بهداشت جهانی، فرد مبتلا در صورتی کە بدن وی دارای سیستم ایمنی سالم نباشد پس از حداقل دو الی شش هفتە جان خود را از دست میدهد. اگرچە در ایران در روز اول اسفند اولین حالت مرگ در اثر کرونا بە ثبت رسید، اما درست در روز انتخابات این خبر رسانەای و در نتیجە بە عنوان توجیهی برای عدم شرکت مردم در انتخابات بە کار گرفتە شد. این نشانگر این واقعیت است کە آنان از همان ابتدا مطلع بودەاند و هیچ راهکاری در جهت مقابلە با آن بە کار نبردەاند و اطلاع رسانی آن را تا روز انتخابات نگه داشتەاند. در عین حال قم کانون شیوع این بیماری در ایران بود. قم در ساختار سیاسی ایران دارای جایگاه مهمی است و مرکز تولید ایدئولوژیای محسوب میشود کە بیش از چهار دهە است جمهوری اسلامی بر آن بنیاد نهادە شدە است. لذا این شهر در حاشیەی اتفاقات داخل ایران قرار ندارد، تا ما این طور فکر کنیم کە در امر اطلاع یافتن آن تأخیری روی دادە است. اگر قم یکی از شهرهای دورافتادەی ایران محسوب میشد باز میتوانستیم بگوییم در شناسایی و ثبت این ویروس تأخیری روی دادە است، اما این موضوع با توجە بە اهمیت شهر قم بەدور از منطق است.
نتیجە: ویرانگر
اگرچە در شرایط بحرانی، کرونا بە داد جمهوری اسلامی رسید و توجهات را از مجموعەای از بحرانها بە انحراف کشاند و در رابطە با مسألەی انتخابات بە عنوان کارتی در اختیار جمهوری اسلامی از آن استفادە شد، اما دست آخر کرونا نیز بە بحرانی کە حکومت در کنترل آن ناتوان ماند و همچنین بە حجتی دیگر در جهت اثبات هر چە بیشتر ناکارآمدی سیستم حکومتی موجود در ایران، تبدیل شد. اگر حاکمیت در برابر زندگی میلیونها نفر در ایران احساس مسئولیت میکرد، دستکم پس از آنکە آشکارا بە شیوع این ویروس در ایران اعتراف کردند، با هدف حفاظت از زندگی مردم میبایست راهکارهای مناسبی اتخاذ میکردند. حکومت نە تنها از این لحاظ ناکارآمد بود بلکە کاملأ در تضاد با آن گام برداشت. بە جای اطلاع رسانی درست بە مردم، از همان ابتدا راه دروغگویی را در پیش گرفتند. بە جای اینکە سفرهای هوایی بە چین را متوقف کنند، بە خاطر سود شرکتهایشان بە آن ادامە دادند. بە جای نظارت بر بازار قیمت کالاها، از طریق شرکتهای وابستە بە خود قیمتها را بە ویژە در مورد اقلام ضدعفونی بالا بردند.بە جای تعطیلی اماکن مذهبی، “زیارت” این اماکن را عامل و باعث شفا معرفی میکردند. بە جای قرنطینە کردن شهر قم، مردم آنجا را بە سایر شهرها منتقل میکردند.
بنا بە این دلایل بود کە آمار مبتلایان بە طور سریعی افزایش یافت و باعث شد روزانە قربانیان بیشتری بگیرد. بە همین دلایل متعدد ایران بە کانون شیوع این بیماری بدل شد و این ویروس را بە کشورهای منطقە از جملە عراق و افغانستان و شماری از کشورهای خلیج صادر کردند. حتی کار بە جایی رسید کە تعدادی کە در ایران بە کرونا مبتلا شدە بودند، از چین کە کانون اصلی شیوع آن بود سر بر آوردند.
در واقع، آنچە کە ما در این یک ماه اخیر در ایران شاهد آن بودیم، شرایط ویرانگری بود. حکومت در کنترل و مدیریت آن ناتوان بود و نگذاشت راهکارهای درست بەکار گرفتە شود. هیچ کسی چنین انتظاری نداشت کە بتوانند همچون چین ظرف ١٠ روز بیمارستانی بزرگ مختص بە بیماران کرونایی بسازند، اما میتوانستند از طرق مختلف کە بدان اشارە شد استفادە کنند تا در مدت زمان کمی این حجم از افراد مبتلا نشوند.