سال نو در هر شرایطی و هر مکانی با دلخوشی مردم در جهت دستیابی بە زندگی نو و حل مشکلات گذشتە همراه است. همە با امید بە ایام پس از سال نو مینگرند و این مناسبت را جشن میگیرند. اما در ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی بلعکس مردم بە فکر گسترش بحرانها و افزایش مشکلات میباشند و با توجە بە تجربەی سالهای گذشتە آشکار گردید پیام رهبران هیچ تغییری را در راستای منافع مردم بە ارمغان نیاوردە است. در حالی مردم سال ١٣٩٧ را با هزاران بدبختی سپری کردند و بە لحاظ اقتصادی زندگی مردم بە طور چشمگیری افت کردە بود، خامنەای در پیام نوروزی خود از سال ٩٧ با “رونق تولید” نام برد و از مردم خواست با پناە بردن بە تولیدات کوچک و خانگی مشکلی از مشکلات زندگیشان را حل کردە و بە اقتصاد کشور کمک کنند. این سخنان خامنەای در خصوص اقتصاد کشور جدا از این کە اعترافی بود بە اوضاع اقتصادی وخیم این کشور، در حالی کە همیشە بر این باور بود با مشکلات تحریمها هیچ مشکلی ندارد، با این سخنان ناکارآمدی حکومتش نیز معلوم گردید کە از آنها هیچ انتظاری نمیتوان داشت، بلکە مردم باید خود بە فکر راە چارەی مشکلاتشان باشند. در حالی کە در همان سال علیرغم وضعیت حاد اقتصادی بودجەی دستگاەهای امنیتی و نظامی رژیم ٣٠ درصد افزایش یافت تا توانایی سرکوب مردم ناراضی را افزایش دهد. این ابتدای سالی سرشار از بحران برای جمهوری اسلامی بود.
در اوائل سال مردم دلخوشیهای نوروزی خود را بە کلی از یاد نبردە بودند کە بخشهای وسیعی از استانهای ایران بەخصوص سە استان کرماشان، ایلام و لرستان در معرض بلایای طبیعی قرار گرفتند. بە دلیل بارش سنگین باران و جاری شدن سیل خسارات جانی و مالی زیادی بە مردم رسید، کە این خسارات صدها میلیارد تومان برآورد شد و تا اواخر سال رژیم نخواست و نتوانست این خسارات را جبران کند. جای دارد در اینجا از کمکهای ملی و انسانی مردم از مناطق دیگر کوردستان تقدیر بە عمل آید، کە با وجود پیشگیری و ممانعت از سوی مزدوران رژیم، توانستند کمک های انساندوستانەی خود را بە مردم کرماشان، ایلام و لرستان برسانند و در نبود کمکهای حکومتی بار هرچند کمی را از دوششان بردارند.
در همین فصل در حالی کە جمهوری اسلامی در مقابل بحرانهای طبیعی و همچنین بحرانهایی کە خود سبب بە وجود آمدن آن بود عاجز ماندە بود، نسبت بە مشکلات بینالمللی پس از تحریم سازمان و افراد گوناگون، در حالی کە ادعا میکردند تحریمها هیچ تأثیری بر جمهوری اسلامی نخواهد گذاشت، تحریم سپاە پاسداران و قرار دادن این گروە در لیست تروریستی از سوی دولت آمریکا، بحران تازەای را برای جمهوری اسلامی بە بار آورد. سپاە پاسداران طی چندین سال گذشتە و از طریق سپاە قدس مشغول سازماندهی گروەهای نظامی مختلف با اسامی مذهبی و دخالت در امور داخلی کشورهای منطقە است و سعی در ناآرامی این کشورها و نهادینە کردن جایگاە سیاسی و مذهبی جمهوری اسلامی بە منظور گسترش حاکمیت سیاسی و مذهبی این رژیم دارد. جدا از این مخالفت با همپیمانان آمریکا در منطقە و حملە بە منافع آمریکا در کشورهای منطقە، کە بە وظیفەی اصلی این بخش از سپاە پاسداران کە نیرومند ترین بخش آن میباشد تبدیل شدە است، بر کسی پوشیدە نیست. آمریکا با این اقدام پس از قطع روبط اقتصادی رژیم با جامعەی بینالملل، بزرگترین ضربە را بە پیکرەی جمهوری اسلامی وارد کرد و شاید همین تصمیم راه را برای کشتن قاسم سلیمانی فرماندەی سپاە قدس هموار کرد، و این آخرین زنگ خطر برای رژیم ایران را بە صدا در آورد. بە همین دلیل و با توجە بە ضعف رژیم در مدیریت مشکلات منطقە و اعتراضات مردم در شهرهای عراق و مخالفت آنان با نفوذ جمهوری اسلامی در کشورشان دلیل عمدەای است برای عقب نشینی و شکست سیاست صدور انقلاب اسلامی از سوی جمهوری اسلامی است.
سیاست سرکوب و خفقان، بگیر و ببند و قتل عام مردم در ایران کماکان تداوم یافت. جدا از امنیتی کردن فضای کشور و بازداشت و زندانی کردن، میزان اعدامها نیز کاهش پیدا نکرد و برای رساندن اخبار و اطلاعات از سوی مراکز اطلاع رسانی موانع زیادی بە وجود آمد. بە همین دلیل بود کە خبرنگاران بدون مرز اعلام کردند آزادی مطبوعات در ایران در بین ١٨٠ کشور جهان در رتبەی ١٧٠م قرار دارد. این آشکار است در سطح جامعەی جهانی هیچ کشوری بە سخنان مقامات جمهوری اسلامی اعتماد ندارد مبنی بر این کە در ایران هر کسی آزاد است اظهاراتش را بیان کند و احتمال دارد این بە عنوان دروغ سال قلمداد گردد. با این وجود سیاست ضد انسانی مزدوران جمهوری اسلامی علیە مبارزان کورد در کوردستان ایران همچنان ادامە دارد بە خصوص ترور دو تن از اعضای حزب دموکرات کوردستان کە بدون سلاح در روستاهای “قلعە رەش” در سردشت و “حسن چپی” از توابع مهاباد توسط نیروهای مسلح جمهوری اسلامی صورت گرفت. این نمونەی آشکاری از تندخویی آنان نسبت بە صدای آزادیخواهان و مبارزان کورد است.
در آبان ماە سال ٩٨ بە بهانەی گران شدن نرخ بنزین اعتراضات مردم ایران با شعار نە بە جمهوری اسلامی و مرگ بر ولایت فقیە همراه شد. این اعتراضات کە بیشتر نواحی ایران از جملە مناطق جنوبی، مرکزی و غربی ایران را در برگرفت، نشانگر نارضایتی بە حد و حصر مردم ایران از جمهوری اسلامی بود. هرچند متأسفانە نبود سازماندهی این جنبش و سرکوب بیرحمانەی مردم ازسوی رژیم کە بیش از هزار کشتە و هزاران زخمی برجای گذاشت، راە سرکوب این بار اعتراضات را هموار کرد اما بیشک کینە و نفرت مردم نسبت بە رژیم و مسئولان رو بە افزیش است و میتوانیم فاصلە گرفتن مردم و حاکمیت را بە عنوان بزرگترین بحران جمهوری اسلامی قلمداد کنیم.
سە ماە آخر سال نیز ایام مشکلات جمهوری اسلامی بود. پس ازحملەی پهبادی آمریکا و کشتەشدن قاسم سلیمانی مقامات حکومتی برای بەدست آوردن اعتبار از دست رفتەشان شروع بە نمایش بزرگ مردمی کردند تا از این طریق بە جامعەی بینالمللی بفهمانند کە هنوز هم از حمایت مردمی برخوردارند. اما تنها چند روز بعد زمانی کە محاسبەای اشتباه از وضع موجود هواپیمای اوکراینی با دو موشک سپاە پاسداران در آسمان تهران ساقط شد و ١٦٨ تن از سرنشینان این هواپیما کە بیشترشان دانشجو، اساتید و محققان خبرەی ایرانی بودند کشتە شدند، رسوایی دیگری برای جمهوری اسلامی بە بار آورد؛ و همین مردم دوبارە بە خیابانها آمدە علیە رژیم و رهبر بیکفایتش مجددأ دست بە اعتراض زدند. نمود این اعتراضات بەخصوص در راهپیمایی حکومتی بە مناسبت ٢٢ بهمن سالروز انقلاب ١٣٥٧ آشکار گردید، کە مردم حاضر نبودند بە پیشواز خواستەی رهبر رژیم و اطرافیانش بروند. همان طور کە آمارها نشان میدهد اطرافیان خود و مجموعە افراد خارجی را بە صحنەی راهپیمایی آوردە و حتی نتوانستند میدان آزادی را برای فیلم برداری پر کنند. در چنین وضعی کە رژیم بەسوی انتخابات دورە یازدهم مجلس شورای اسلامی میرفت کە در اسفندماە برگزار گردید. انتخاباتی کە از پیش تعیین شدەبود کە تفکر حاکمیت آن هم زیرنظر رهبر و فرماندهان سپاە چە سرانجامی خواهد داشت و یا دستکم این بار نە برای رهبر اهمیتی داشت مردم در انتخابات شرکت کنند و نە مردم برایشان مهم بود کە موضع رهبر در این بارە چە خواهد بود. و در مدت زمان کوتاهی معلوم گردید کە با بە دست آوردن بیش از یک سوم کرسیهای مجلس از سوی فرماندهان سپاە میتواند بە چە معنا باشد.
متأسفانە در اواخر سالی پر از مشکلات مردم گرفتار در میان این همە بحرانها کە تنها جمهوری اسلامی در بە بار آوردن آنها مقصر است. در نبود درآمد و بیکاری دچار بحران کنترل و مدیریت بیماری کرونا شدەاند. کرونا ابتدا از چین شروع شد و سپس بەطور سریع بە ایران رسید، شاید پیش از همەی کشورها جهان. وجود بیش از حد روابط بازرگانی و رفت و آمد و بیتوجهی بە خواستەهای محققان و پزشکان و پنهان کردن و اعلام نکردن کردن آمار و اطلاعات درست، و بە طور خلاصە بیتوجهی بیش از حد بە زندگی مردم، عواملی است کە کرونا را بە بحرانی حساس و خطرناک تبدیل کردە است. بحرانی کە متأسفانە تا آخرین روزهای سال ایران و مناطق کوردنشین را در بر گرفت و بیم آن وجود دارد فاجعەای انسانی بە دنبال داشتە باشد. با این حال سال ١٣٩٨ بە پایان رسید. متأسفانە هر سال بحران تازەای بە بحرانهای حل نشدەی قبلی اضافە میشود. دوبارە بە امید پایان عمر جمهوری اسلامی پایان تمامی بحرانها و بە سوی زندگی توأم با آرامش برای همگان.