سازمان بین المللی کارILO))، از سال ۲۰۰۲، ۱۲ ژوئن هر سال را به عنوان روز جهانی مبارزه با کار کودکان نام گذاری کرده است. طبق تعریف، تمام کارهای پرخطر و پرتهدید برای کودکان زیر سن قانونی، کار کودک نامیده میشود. سالانه بیش از دویست میلیون کودک به جای رفتن به مدرسه، بازی کردن، تفریح و شاد بودن و خیال پردازی، در معرض انواع کار در محیطهای خطرناک و برده داری به اشکال کار اجباری، قاچاق مواد مخدر، سوءاستفاده جنسی و حتی درگیریهای مسلحانه هستند. طبق آماری، آسیا بیش از ۱۷۰ میلیون این کودکان را در خود جای داده است. آفریقا ۶۰ میلیون، آمریکای لاتین ۱۳ میلیون و خاورمیانه ۱۰ میلیون. بیشتر این کودکان در بخش کشاورزی و به عنوان نیروی کار ارزان و حتی رایگان به کار گرفته میشوند. اما سهم ایران در این میان چقدر است؟ مراکز رسمی جمهوری اسلامی آمار مشخصی از تعداد کودکان کار را اعلام نمیکند، اما آمارهای غیر رسمی حکایت از وجود ۴ میلیون کودک کار دارد. والدین بیشتر کودکان کار بیکار یا کم درآمد هستند و این کودکان، تأمین هزینەی اعضای خانواده شان را برعهده دارند.
حال بپردازیم به شرایط تلخ کودکان کار در کوردستان که برای لقمەای نان و درآمدی کم، شب و روز را در جای جای شهرها میگذرانند و با وجود وضعیت بد زندگیشان، آرزوهای بزرگی نیز در سر دارند. آنها به جای فعالیتهای کودکانە به کارهایی همچون دست فروشی و تکدی گری روی میآورند. اما آنها نیاز شدیدی به آرامش، امنیت روانی و فضای گرم خانواده دارند. کودکانی که حق دارند مثل کودکان دیگر از کودکی خود لذت ببرند مورد حمایت و ساماندهی دولتی قرار نمیگیرند. کودکانی که راهی خیابانها میشوند ابعاد مختلف آسیبهای جسمانی، روانی، اجتماعی و فرهنگی را تجربه خواهند کرد. آسیبهایی همانند تصادف، سوءتغذیه، تحقیر و بیاحترامی از طرف مشتریان و مردم عادی، ترس و نگرانی از گرفتار شدن توسط نیروهای سد معبر شهرداری و ضبط اجناس، سوءاستفاده های جنسی، گرایش به مصرف سیگار و مواد مخدر، ویروس ایدز، افسردگی، خودزنی، استقلال کاذب در زندگی و ایجاد شکاف های روانی با خانواده و … بیشتر کودکان کار که به دست فروشی و مشاغل بدون مهارت خاص میپردازند، خود را از یادگیری مهارتهای حرفهای که در آینده و برای ورود به بازار کار تخصصی مورد نیاز است محروم میکنند.
برای بهرەمندی از حداقل امکانات زندگی برای هر کودک تا سن ۱۸ سالگی، آموزش اجباری رایگان و تأمین اجتماعی و حق هویت بسیار حیاتی هستند. کودکان، سرمایههای هر جامعهای هستند و هزینه کردن برای آنها امری اجتناب ناپذیر است. نظام اجتماعی-اقتصادی جهانی که نامش را نظام سرمایەداری نامیدەاند، سرچشمەی معظل کودکان کار است که در نتیجه شرایط مادی به وجود آمدهاند. تا زمانی که مسألەی اقتصادی حل نشود، کار کودک نیز از بین نخواهد رفت. فعالیتهای جدی برای تغییر شرایط واقعی اقتصادی و مادی میتواند زندگی کودکان کار را نجات دهد، وگرنه به اصطلاح با فعالیتهای فرهنگی و برگزاری سمینارهای مختلف، نمیتوان احتیاج نان شب این کودکان را تأمین کرد.
عوامل رژیم جمهوری اسلامی با وانمود کردن بە قضیەی فرهنگی معظل کودکان کار، قصد به انحراف کشیدن افکار عمومی از واقعیتی که دارد اتفاق میافتد، را دارند. تا زمانی که مشکل فقر در ایران ریشه کن نشود هیچ خانواده یا مدرسه یا سازمانی توان حل مشکل کودکان کار را ندارد. جمهوری اسلامی اقتصاد سوسیالیستی را بە نقد میکشد که تولید فقر میکند و هم اینکە اقتصاد سرمایهداری که باعث شکاف طبقاتی و بیعدالتی اجتماعی میشود، را مورد نقد قرار میدهد.
درآمد افزایش سرانهی مردم و رشد جهشی ایران با روی کارآمدن جمهوری اسلامی پایان یافته است. سقوط اقتصاد کشور، زیر خط فقر مطلق و نسبی زندگی بیشتر مردم، نبود فضای کسب و کار، کاهش مداوم پول ملی، فساد مالی دولتی، بیعدالتی اجتماعی و فاصلهی طبقاتی روزافزون، خروج همه روزه سرمایههای مادی و فکری از ایران، ورشکستگی صنایع بزرگ کشور، تحریمهای سنگین جهانی در اثر سیاستهای ماجراجویانهی جمهوری اسلامی، نبود سرمایەگذاری خارجی در ایران، نبود توان رقابت اقتصادی و تأمین رفاه برای مردم، اختصاص بودجههای پیشنهادی برای نهادهای حوزوی، نبود حس شادی و رضایت شهروندی، بیشترین میزان افزایش بیماریهای قلبی و سرطان نسبت به کشورهای غربی، آلودگیهای زیست محیطی و افزایش ریزگردها و بیماریهای تنفسی، افزایش شیوع و مصرف مواد مخدر، مقابله و سرکوب شدید آزادیهای فردی و اجتماعی، بیتوجهی و از بین رفتن میراث فرهنگی کشور، غیر دمکراتیک بودن انتخابات در ایران و صدها وقایع فجیع و هولناک حاکمیت جمهوری اسلامی، چیزی است که کارنامه سیاه جنایتهای این رژیم را آشکارتر می سازد .
اقدامات گستردەی سیاست گذاران و مداخله گری قانونی و جدی در حوزەی آموزش و حمایتهای اجتماعی منجر به کاهش کار کودک می گردد. این حمایتها میتواند خدمات بهداشتی-درمانی، آموزشی و تحصیلی، مسکن، بهداشت محیط، امنیت درآمد، اشتغال، محافظت از سلامت جامعه، حمایتهای اجتماعی از افراد معلول، تأمین معیشت در سنین بالا و حمایت از بیکاران، امنیت غذایی، تغذیەی کافی و مناسب جامعه را در بر گیرد که البته تحقق آن برای بیشتر جمعیت، هنوز راه درازی را در پیش رو دارد. ابزارهای حمایت اجتماعی کاملأ با کار کودک مرتبط هستند و به جای حمایتهای نقدی، کمکهای غیرنقدی در اختیار خانوادهها قرار میدهد. برای نمونه “بنهای تحصیلی” که بخشی از هزینههای تحصیلی کودک (دانش آموز) را تأمین میکنند. این ابزارها بسته به نوع و محل اجرای برنامه متفاوت میباشد، ولی به طور کلی در کاهش میزان درآمد در میان کودکان میتواند مثمر ثمر باشد.
کلام آخر اینکه فقر آفت همه جامعه است و ویرانی و مرگ اجتماع را به دنبال دارد. باید با این آفت خانمانسوز جنگید و نوید سپیدەی روشنی بە کودکان امروز و فردا داد.