طی ماه گذشتە و ماهی جاری، یعنی اردیبهشت و خرداد ١٣٩٩، دست کم ٢٥٠ مورد آتشسوزی کوچک و بزرگ در سراسر ایران و کردستان رخ دادە است.
در این آتشسوزیهای زنجیرەای حتی صداوسیمای حکومتی نیز در امان نبود و بخشی از ساختمان شیشەای این نهاد در آتش سوخت، هرچند کە از سوی رسانەهای حکومتی خبر مهار این حریق منتشر شد، اما اشارەای بە دلیل آتشسوزی در چنین ساختمان حساسی نشد.
روند آتشسوزیها کە از زاگرس آغاز شد و بە تهران، شیراز، بندرعباس، اصفهان، لرستان و چندین شهر دیگر ایران رسید کماکان ادامە دارد.
فاکتور اصلی ایجاد آتشسوزی در کوهستانهای شرق کردستان عمدتا بە نهادهای امنیتی رژیم تعلق دارد.
با توجە بە فصلی کە در آن قرار داریم و احتمال تردد نیروهای پیشمرگەی کردستان در مرزهای شرق کردستان، نهادهای امنیتی رژیم توسط افراد خودفروختە هر سالە اقدام بە ایجاد حریق عمدی در این مناطق کردە تا بدین شکل با از بین بردن پوشش گیاهی منطقە هم پناهگاههای پیشمرگەها را از بین ببرند و هم در صورت احتمال وجود نیروهای احزاب کردستانی در منطقە آنان را بە دام بیاندازند.
اما آتشسوزی در قم، بندرعباس، تهران و شیراز از کجا سرچشمە گرفتە است؟
با تعقیب سلسلە اتفاقات رخ دادە از آتشسوزی در ساختمان پلاسکو، آتشسوزی در کشتی سانچی و ادامەی آن تا هدف قرار دادن هواپیمای اوکراینی و هم اکنون آتشسوزیهای مکرر در سراسر ایران و کردستان، میتوان رد پای نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی را با کمی ریزبینی دید.
سالیانی کە جمهوری اسلامی بر مسند قدرت تکیە زدە ثابت کردە کە این نظام برای بقای خود از سیاست بحران در بحران بهرە گرفتە و این امر تا کنون نیز ادامە دارد.
امروز شاهد بە آتش کشیدە شدن جنگلهای استان کرماشان در مرز ” شیخ صلە” هستیم.
بستە شدن مرزهای میان کردستان ایران و عراق سبب شدە تا مردم منطقە شرایط بشدت بدی را تجربە کنند.
با ردیابی “کد بحران در بحران” و استناد بە برخی از شواهد و گفتەهای ساکنان محلی مشخص میشود کە افراد ناشناسی کە جنگلها را بە آتش کشیدەاند از نیروهای سپاە بودەداند.
در شهرهای جنوبی ایران نیز تا کنون چندین مورد خودکشی رخ دادە است کە نشان دهندەی فشار اقتصادی و فقر بیش از حد بر جامعە و ساکنان این خطە است.
همزمان نفت همین شهرها کە مردمش در بدترین شرایط ممکن بەسر میبرند با نازلترین قیمت بە کشورهایی چون ونزوئلا صادر میشود.
حال باز هم ردپای نهادهای امنیتی در غرق شدن کشتیهای باری و آتشسوزیها مشخص میکند کە بحران سازی در دل بحران کنونی شرایطی را برای تداوم حکومت آخوندها بر ایران فراهم میآورد.
در اصفهان نیز کە روزانە کشاورزان بە خاطر دزدیدن آب زایندەرود توسط سپاە تجمع میکنند بە آتش کشیدن زمینهای کشاورزی کپی دیگری از همین متود اجرا شدە در سراسر ایران و کردستان است.
در این بین متود خودمدیریتی موجود در کردستان فرای نشانەگذاری و رنگ تعلقش بە هر حزب و جریانی نشان دادە کە اجرای هرگونە پلان و نقشەای برای بحران سازی مجدد در کردستان ایران اگرچە در گامهای اولیە موفق بودە، اما پس از آن دیگر قدرت مانور خود را از دست دادە و خنثی میشود.
تشکیل نهادهای مردمی برای حمایت از طبیعت و آنچە در زبان کردی بدان ” سروشت” گفتە میشود نمونەای از این خودمدیریتی فعال و خلاق است کە حتی در این راە شهدایی را تقدیم جامعەی انسانی کردە است.
الگو قرار دادن “باجور” شهید و دیگر همراهانش سبب شدە تا نقشەهای جمهوری اسلامی در سرکوب و بە کشتن فعالان زیست محیطی نتیجەای عکس دادە و روزانە جوانان، زنان و مردان از هر طیف و گروهی بە این جریان قدرتمند و انسانی بپیوندند.
بە باور کنشگران سیاسی و مدنی الگوی مبارزاتی شرق کردستان پتانسیل بسیار نیرومند و منعطفی را داراست و شایستەی آن است کە سرمشق مبارزات در سایر نقاط ایران قرار گیرد.