منشأ قتل بیرحمانەی “جورج فلوید” تاریخی سرشار از کینه و بیرحمی و تبعیض نژادی است. آنچه آن سفیدپوست علیه آن سیاهپوست انجام داد، فاجعەی انسانی بزرگی است و مطمئنأ نە تنها و نە آخرین فاجعه بود و خواهد بود. در اینجا فرهنگی، جامعەای و نژادی قربانی، و در مقابل نیز فرهنگ و جامعه و نژاد و انسانهایی قاتل هستند. این رفتارهای ضد بشری توجیەناپذیرند. در هرجای این دنیا، ستمدیدەای مورد ظلم ظالمی قرار گرفت، ما باید بانگ اعتراض خود را در برابر آن سر دهیم.
وقیحترین بخش این حادثەی تلخ، موج سواری برخی افراد دروغگو و بیاخلاق در این بارە است. افراد فاشیست و خونخوار به سادگی نفس “جورج فلوید” را فرو میدهند و امروزشان را با امنیت تا فردا در سایەی امنیت چنین حادثەی هولناکی، سپری میکنند. از سیاهترین طنزهای تاریخی اینست که خامنەای و اردوغان دلسوز سیاەپوستان آمریکاییند! اینجاست کە بار دیگر نفس و خون انسانها به دستمال دست رقاصی تبدیل میشود و با نسیم هوای ایدئولوژی و سیاست گندیدەی سیاستمداران، در آسمان بە رقص و اهتزاز در میآید.
در سیستم این دو کشور که براساس برنامه و سیاستهای این دو جناب اداره میشود، هیچ خبرنگاری قادر نیست بە موقع تبعیضات مختلف صورت گرفتە را پوشش دهد. با تأیید و تداوم فشارهای بهحقی که بر سیستم پلیس آمریکا و بیانات نژادپرستانەی ترامپ وجود دارد، ما نباید فراموش کنیم که در سایەی دموکراسی وآزادی این کشور است که اعتراضات برپا و رسانەها با آزادی گزارشش را ذکر و ما را در این سر دنیا نظارەگر چنین حوادثی میکنند -خود این دستاورد بزرگی است که مردمان زیادی برایش جانبازیها کرده اند-؛ رسانەی آزادی که در منطقه و کشور ما، مرهم چشم است.
در ایران جمهوری اسلامی جدای از نقض حقوق ملیتهای مختلف درون این جغرافیا، پناهندگان افغانی در شرایطی بسیار سخت و تحت فشار تبعیض و بیاحترامی، میزیند. در ایرانی که دارای سابقەی سه هزار سال تمدن و اسلام ناب محمدی است، این ملت افغانی سمبل آلودگی و ناپاکی و تعرض، دزدی و مشکوکیت، بیحقوقی، نابشربودن و توحشند. افغانیها نیز بە مثابەی سایر ملیتهای این کشور نمونەی قابل دسترس جکهای فارسی و مایەی خندەی لبان شکرشکن آنانند.
همزمان با اشغال افغانستان از سوی اتحاد جماهیر شوروی، افغانیهای فراری از جنگ چپ و راست با هزار امید و آرزو به کشور همسایه که همزبان و همکیششان نیز بود، پناه آوردند، اما بە زودی کاخ آرزوهایشان بر سرشان آوار شد، و اگر چنانچە جنگهای افغانستان تداوم نمییافت، بە دلیل مهماننوازی سخاوتمندانەی ایرانیان و حکومت عدل علی! بدون شک آنانی که در ایران باقی میماندند صد برابر کمتر از جمعیتی بود که اکنون در این کشور سکونت دارند.
از همان ابتدا و حتی تا کنون بخش بزرگی از افغانیان با اینکه چهل سال در این کشور اقامت دارند و همچنین تلاش فعالین مدنی و نهادهای بین المللی، هنوز فاقد شناسنامەی ایرانیاند. کودکان افغانی از رفتن به مدرسه محروم هستند. بسیاری از آنان بە صورت قاچاق در ایران زندگی میکنند و برای سیرکردن شکمشان بە کارگری مشغولند و هر وقت هم خواهان حقوق باشند تهدید به گزارش روبەرو میشوند و از دسمتزد و پولی که باید بگیرند همان طور که از زندگیشان گذشتەاند، چشم پوشی میکنند.
کشته شدن و تجاوز به ستایش شش ساله و شکنجە و غرق کردن تعدادی از پناهندگان افغانی در رودخانەی “هریررود” در همین اواخر و … کە در میانەی سکوت سینەچاکان جورج فلوید اتفاق افتادە و میافتد، زنگ خطری است و بە ما گوشزد میکند کە باید بیش از هر وقت دیگر این را بە یاد داشتە باشیم کە فاشیسم از رگ گردن بە ما نزدیکتر است.