برگردان: دیاکو
یکی از ویژگیهای یک سازمان مدرن آن است کە دارای هدفی معلوم و مشخص باشد؛ بە دیگر سخن، بداند در پی چیست و در راستای چە هدفی مبارزە میکند.
قبل از تأسیس حزب دمکرات، جنبشهای کردستان از سوی روحانیون، شیوخ و یا اربابان رهبری میشد و این خیزشها دارای ساختاری سازمانیافتە و اهدافی مشخص و تعریف شدە نبودند. این مرحلە از جنبش بە مقطع قبل از مدرنیسم جنبشهای کردستان معروف است. حزب دمکرات کردستان نقطە عطف مهمی بود در جنبش مردم کردستان و فرم و ماهیت مدرنی بدان بخشید.
حزب دمکرات پس از تأسیس، خودمختاری را بە عنوان هدف استراتژیک برمیگزیند و آن را در شکل جمهوری کردستان پایەریزی میکند. چگونگی بحث پیرامون این جمهوری در روزنامەی “کوردستان” آندورە، این پرسش را برای برخی از پژوهشگران مطرح کردە کە آیا آرمان و هدف حزب در آن مقطع، فراتر از خودمختاری نبودەاست؟ استدلال سؤال برانگیز این دستە از محققان این است کە آیا اصولأ تشکیل جمهوری کردستان در چارچوب کشوری کە دارای نظام سلطنتی است، شدنی است؟ مقصود این نوشتار تحقیق در مورد این پرسش بحث برانگیز نیست، بلکە تأکید بر این واقعیت است کە در دوران جمهوری کردستان، هر چند هدف غایی حزب، خودمختاری بود، ولی بە دلیل آنکە این هدف بە شیوەی حقوقی و سیاسی دقیقأ تعریف نشدەبود، سوأل و احتمال فوق مطرح و از آن برداشتهای متفاوت میشود.
در آغاز دهەی ٥٠ خورشیدی باردگرساختار حزب از سوی دکتر قاسملو پایەریزی و استراتژی وآرمان آن بطور حقوقی تعریف میگردد، بگونەای کە هیچ مجالی برای تعریف و تفسیر متفاوت از آرمان نهایی حزب باقی نمیگذارد.
پس از تغییر شعار استراتژیک حزب از خودمختاری بە فدرالیسم نیز، شعار جدید چنان در برنامەی حزب بە لحاظ حقوقی تعریف میشود کە هیچ نوع تأویل و تفسیر گنگی را برنمیتابد. این امربیانگر نقطەی مثبت و ویژگی مدرن حزب دمکرات است کە نیک میداند چە میخواهد و بە روشنی مطالبات خود را برای طرف مقابلش و همگان عیان ساختە است.(البتە صرف نظر از اینکە این اهداف تا چە حدی عملی میشوند و یا بستر مناسبی برای تحقق آن در ایران فراهم خواهد شد یا خیر).
پرسشهایی کە در این رابطە مطرح میشوند این است کە آیا حزب دمکرات بە موازات برخورداری از یک استراتژی مشخص، دارای یک برنامەی روشن مبارزاتی جهت نیل بە این اهداف خود هست؟ آیا حزب دمکرات از یک دورنمای هدفمند در روند مبارزات خود برخوردار بودەاست؟ یا این رویدادها وفضای سیاسی بودند کە بر حزب تحمیل گشتند وحزب ناچار از تعامل با آنها شدەاست؟ آیا شرایط کنونی حزب تا حدودی حاصل این تحمیلها و لاجرم، تعاملها نیست؟ اگر حزب دمکرات در برنامەی مبارزاتی خود و انتخاب تاکتیکها در راستای نیل بە اهداف و آرمانهایش، دوربینی و آیندەنگری هدفمندانەتری میداشت، آیا وضعیت حزب، متفاوت از شرایط کنونی نمیشد؟
هر چند انقلابی بودن در ذات خود،ارادەگرایی است، ولی این بدان معنا نیست کە فاکتور ارادە یا همان شرایط ذهنی، تنها عامل اصلی و تعیینکنندەاست. تلفیق ارادە و شرایط عینی، سنتزی بە نام برنامەی عمل و سناریوهای گوناگون را پیش رو میگذارد کە حزب انقلابی برحسب موقعیت و شرایط عینی، در صدد عملی ساختن یکی از آنهاست.
بدون تردید درسیاست و در پروسەی دشوار مبارزاتی، بسیار مسائل و رخدادهای پیشبینی نشدەای قدعلم میکنند. منظور این نیست وقایع و رویدادهای سیاسی خود را با چارچوب برنامە و راهکارهای ما تطبیق میدهند؛ بلکە منظور آن است برای هر وضعیت و شرایطی برنامە و راهکار مناسب و منطقی پیدا کنیم. جدای از این، در بسیاری از مواقع در جریان مبارزە فرصتهای غیر مترقبەای پیش میآیند کە حزب انقلابی باید از آنها بە نحو احسن استفادە کند. حال سوأل اینجاست حزب دمکرات تا چە حد در این راستا گام برداشتەاست؟
برای درک بهتر مطلب بجاست بە نمونەای اشارە شود. متعاقب انقلاب خلقهای ایران در سال ١٣٥٧خورشیدی، جنگ گستردەای بر حزب دمکرات و خلق کرد تحمیل گردید؛ حزب بە مقاومت قهرمانانەای دست زد و بە دفعات جمهوری اسلامی را در تنگنا و در موضع دفاعی قرار داد. حال باید پرسید آیا این دفاع مسلحانە در چارچوب یک ایدەی هدفمند کە بطور کلی دورنمای آن مورد ارزیابی قرار گرفتە باشد، عملی گردید؟ آیا در جریان دفاع مسلحانە در اندیشەی این بودند کە اگر در کوتاە مدت این روش نتیجە نداد و جمهوری اسلامی تحت فشار مقاومت مسلحانە بە پای میز مذاکرات نیامد و همچنان از قبول خواستهای خلق کرد سرباز زد؛ حزب دمکرات چگونە با این تحولات و شرایط ناخواستە روبرو میشود؟ آیا این راهکار در چارچوب ایدەای همەجانبە عملی گردید و اگر روش مبارزەی مسلحانە محدود گردید، راههای دیگر مبارزە فعال خواهندشد؟ آیا این متد مبارزە با تجزیە و تحلیل دقیق تواناییها و امکانات حزب و جمهوری اسلامی بکار گرفتەشد؟ این سؤالات و چندین سؤال دیگر از این دست بە عبارتی میتوانند با تعریف تاکنونی حزب از مبارزەی مسلحانە در تضاد باشند. بدلیل آنکە اگر شیوەی مبارزە تحمیل گردید و انتخاب آن از سوی حزب نبود، بخصوص در ابتدای آن، این شیوە از مبارزە، نمیتوانست در چارچوبی هدفمند و از پیش تعیین شدە قرار گیرد. با این وصف این امکان وجود داشت در ادامەی مبارزەی مسلحانە، دورنمایی برای پایان آن ترسیم کرد و در اندیشەی راهکارهای جایگزین بود.
وظیفەی حزب دمکرات آمادەسازی خود برای استفادەی بهینە از فرصتهایی است کە در آیندە ظهور میکنند. این امر نیز تنها با برنامەریزی منسجم و انقلابی در پرتو استراتژی مشخص مبارزە، متبلور خواهد شد. درنبود چنین استراتژیای، تلاشهایمان تنها در راستای حفظ موجودیت حزب، محدود خواهند شد.
در شرایط کنونی بر حزب دمکرات کردستان واجب است با قبول ریسک و شجاعت انقلابی، در اندیشەی اعتلای مبارزە و افق پیش رو باشد و بدون هراس از شانتاژ و عملکردهای خصمانەی مخالفانش، راهکارهای جدید را مورد کنکاش قرار دادە، تجربە نماید. بویژە آنکە کنگرەی ١٦ حزب در راە است و میتواند مجالی باشد برای بحث و تبادل آرا و سرانجام تدوین برنامەای جهت تداوم فعالتر پیکار پیش روی.
كلام آخر اینکە لازمەی تحقق هدف استراتژیک حزب، یا بدست آوردن حداقل خواستهایش، تدوین استراتژی مبارزاتی مشخص است و در واقع این دو مکمل یکدیگر هستند.
درشمارهی٦٦١ روزنامه «کوردستان» منتشر شده است