حزب دمکرات در دو مرحلەی تاریخی مجزا، در بخشی از کردستان ایران، قدرت و حاکمیت اجرایی را در دست داشتە است. مرحلەی نخست بە تأسیس جمهوری کردستان در سال ١٣٢٤ و مرحلەی دوم بە پس از انقلاب خلقهای ایران در سال ١٣٥٧ برمیگردد.
مرحلەی نخست
این مرحلە از حاکمیت، در قالب جمهوری کردستان تکوین یافت و کمتر از یکسال بە حیات خود ادامە داد و متأسفانە بدنبال حملەی گستردەی سپاه دولت مرکزی بە جمهوری آذربایجان و فروپاشی آن، جمهوری کردستان نیز برغم پافشاری پیشوا قاضی محمد و یارانش مبنی بر دفاع و مقابلە با لشکریان ایران، بە دلایل گوناگون ناچار از تسلیم شد.
البتە تا کنون کتب و مقالات بسیاری دربارەی جمهوری کردستان نگاشتە شدە و بی تردید در آیندە نیز محققان و پژوهشگران زیادی از جوانب مختلف، نقاط ضعف و قوت آن را مورد بحث و بررسی قرار خواهند داد. آنچە در این خصوص از اهمیت برخوردار است و بە این نوشتار بر میگردد، این است کە جمهوری کردستان کە در واقع توسط حزب دمکرات، بمثابەی تنها حزب کردستان ایران و تنها حزب حاکم تشکیل یافت، چگونە حاکمیت خود را بکار بست و چقدر در ادارەی امور منطقە و انجام وظایف مربوطە موفق بود؟ بە اعتقاد اکثریت قریب بە اتفاق محققان کرد و غیر کرد و بیطرف، حزب دمکرات و جمهوری کردستان، در این مدت کوتاه و با آنکە هموارە از سوی دولت مرکزی تهدید میشد و عملا درگیر جنگ بود، توانستند بطور شایستەای امور مناطق تحت کنترل خود را ادارە کنند.
تأسیس حکومت در شکل جمهوری و تشکیل کابینە و مٶسسات اداری جهت ادارەی امور، تشکیل سپاه ملی تحت نام “پیشمرگ”، ایجاد روابط حسنە با جمهوری آذربایجان و گسترش آن در همەی عرصەها، اهتمام بە امور فرهنگی و انتشارات و رادیو و چاپ و نشر کتابهای درسی و روزنامە و مجلات و تحصیل کودکان، تأسیس اتحادیەهای ویژەی بانوان و جوانان و فعالیتهای بسیار دیگری از این دست، بیانگر آن است کە حاکمیت نوپا جمهوری کردستان برغم عمر کوتاه و بە تبع آن کمبودهایش، بسان اولین حاکمیت کردها در این بخش از کردستان، موفق عمل کردە است. بی گمان اگر جمهوری آذربایجان اینچنین ازهم فرونمیپاشید و سران عشایر کرد نیز از جمهوری کردستان روی برنمیگرداندند و روحیەی مردم درهم نمیشکست، حاکمیت کردها بدینگونە خاتمە نمییافت. با این حال بە باور بسیاری از پژوهشگران، حزب دمکرات میتوانست از خود و از جمهوری نوپایش دفاع کند و اجازە ندهد چنین سهل و آسان فروبپاشد، بویژە آنکە بارزانیها بمثابەی یک نیروی منظم و با تجربە در جنگ، حاضر بودند تا پای جان از جمهوری کردستان دفاع نمایند.
در واقع حاکمیت در جمهوری کردستان در دستان حزب دمکرات بود کە خود بر روی پایەهای “جمعیت تجدید حیات کرد” یا همان “ژکاف” تأسیس یافتە بود؛ لذا میتوان گفت با آنکە تقریبأ شش ماه پس از شکلگیری حزب، جمهوری کردستان را اعلام کرد، مردم این حزب را میشناختند، بە آن باور داشتند و نیک میدانستند سرنوشت و آیندەی خود را بە دستان چە کسانی میسپارند. بە همین خاطر میتوان اذعان داشت حزب دمکرات از بطن تودەهای مردم کردستان سربرآوردە، حزبی است خلقی و رهبر آن نیز محبوب تودەهاست. مردم مناطق آزاد شدەی کردستان تحت حاکمیت این جمهوری و زیر پرچم کردستان، رایحەی آزادی را استشمام کردند و طعم استقلال و آزاد زیستن را چشیدند. پس از سقوط جمهوری و بە شهادت رسیدن قاضی محمد و رفقایش، تا چند سال شادی و خندە از لبان مردم رخت بر بستە بود، باالاخص مردم مهاباد همچنان سوگوار بودند. بنابراین تردیدی نیست کە طی مدت حیات جمهوری، صرف نظر از ضعفها و کمبودهایش در ادارەی امور، حاکمیتی تماما خلقی و مشروع را در دست داشت. شاید نقطە ضعف اصلی و عمدەی حزب دمکرات و شخص پیشوا قاضی محمد این بود کە بە هر دلیلی نخواستند بە دفاع از این حاکمیت خلقی برخیزند و بە جای نبرد با سپاه ضد خلقی شاه و خلق حماسەی مقاومت، کە بواقع توان و نیروی آن را داشتند، بە قیمت مرگ خود جمهوری را بە تاریخ سپردند. با این حال بزرگترین افتخار حزب دمکرات طی ٧٠ سال گذشتە بە عنوان باسابقەترین حزب هر چهار بخش کردستان، جمهوری نوپای کردستان و رهبر عالیقدر آن است.
مرحلەی دوم حاکمیت حزب دمکرات
این مرحلە بە ٣٢ سال پس از سقوط جمهوری کردستان و پس از انقلاب خلقهای ایران و سرنگونی خاندان پهلوی و روی کارآمدن جمهوری اسلامی برمیگردد. چند ماه قبل از پیروزی انقلاب، تشکیلات مخفی و اعضای حزب فعالیت خود را دوچندان کردە و در این راستا “کمیتەی زاگرس” را در کردستان ایران تشکیل دادند و توانستند پس از جنبش مسلحانەی سالهای ٤٧ــ٤٦، بار دیگر بە آغوش تودەهای مردم کردستان بازگردند. در نخستین هفتەی پیروزی انقلاب، پادگان و مراکز نظامی در بخشی از شهرها و روستاهای کردستان، بویژە پادگان مهاباد، بە دست حزب دمکرات افتاد و این حزب بسان دورەی جمهوری کردستان، اقتدار سیاسی خود را بر بخش بزرگی از کردستان گستراند. تردیدی نیست استقبال بینظیر مردم از حزب و بە عضویت درآمدن صدها هزار تن از مردم شهرها و روستاها در آن و آغاز مبارزە در درون صفوف حزب دمکرات، بە گذشتەی سیاسی حزب و جایگاە و محبوبیت جمهوری کردستان در دل تودەهای مردم کردستان برمیگردد. البتە این بار حزب دمکرات، تنها حزب سیاسی در عرصەی کردستان نبود و احزاب و سازمانها و اشخاص سیاسی دیگری نیز بودند کە در حد و اندازەهای خود در میدان سیاست کردستان بە ایفای نقش پرداختند. در این میان نباید از مرحوم “شیخ عزالدین حسینی” یادی نکرد. ایشان مدتی رئیس هیأت نمایندگی خلق کرد در جریان مذاکرات صلح با نمایندگان جمهوری اسلامی بودند و بەعنوان یک شخصیت روحانی نقش ویژە و تأثیر گذاری در میان مردم، قبل و پس از پیروزی انقلاب داشتند.
علیرغم شعلەورشدن آتش جنگ در شهرهای سنندج و نقدە و یورش گستردەی رژیم در جریان جنگ سەماهە، کە خسارات جانی و مالی بسیاری بر مردم بیگناە کردستان تحمیل کرد و بدنبال مقاومت بینظیر پیشمرگان و شکست مفتضحانەی جمهوری اسلامی در ٢٦ آبان ماە ١٣٥٨، رهبر وقت رژیم، خمینی بالاجبار با صدور پیامی خواستار آتشبس و آغاز مجدد گفتگوهای صلح گردید. مهمترین رخداد قبل از شروع دوبارەی جنگ کە بە این نوشتار مرتبط است عبارت است از انتخابات مجلس شورای ملی کە بعدا بە مجلس شورای اسلامی تغییر نام داد. حزب دمکرات و بیشتر احزاب و سازمانهای سیاسی دیگر بە دلیل منحلە اعلام شدن در جریان دور اول جنگ با رژیم، نمیتوانستند بطور مستقیم در انتخابات مشارکت نمایند، لذا پس از تعیین کاندیداهای مورد نظر خود، مردم را بە حمایت از آنان ترغیب کردند.
روز ٢٤ اسفندماە مردم شهرها و روستاهای کردستان بە پای صندوقهای رأیگیری کە ازسوی نمایندگان همەی احزاب و گروەها و حتی ناظران دولتی نظارت میشد، رفتند. پس از انجام انتخابات و شمارش آرا معلوم گردید حزب دمکرات، بدون ائتلاف با دیگر گروهها قادر گشتە بیشترین آرای اخذ شدە در تمامی حوزەهای انتخاباتی، بەجز شهر مریوان را کە بە دور دوم کشیدە شد، کسب نماید. هر چند متعاقب انتخابات با یورش تمام عیار نیروهای رژیم بار دیگر آتش جنگ شعلەور شد، لیکن این انتخابات از آن جهت حائز اهمیت بود کە پایگاە حزب دمکرات در میان تودەهای مردم کردستان را بر همگان آشکار ساخت.
برغم حملات بیامان نیروهای سرکوبگر رژیم و محاصرەی اقتصادی شدید کردستان، حزب دمکرات طی مدت حاکمیت خود بر شهرها و روستاهای کردستان توانست کارهای بزرگ و ارزشمندی بە انجام برساند. از جملە: نیروی پیشمرگ را با کمک افسران و درجەداران درون جنبش کردستان بە لحاظ ساختاری و بە شیوەای شایستە بازسازی نماید؛ کمیسیون امور اجتماعی را برای حل مشکلات و گرفتاریهای رایج و تدوین پارەای قوانین اداری در شهرها و روستاها و تأمین نیازمندیهای بیمارستانها، تأسیس کند؛ بە تقسیم عادلانەی اراضی در میان خوشنشینها و دهقانان کم زمین همت گمارد، بطوری کە حتی رژیم نیز پس از تصرف دوبارەی مناطق آزاد شدە، بر آن صحە گذاشت. راەاندازی رادیو، انتشارات،تأسیس دوبارەی اتحادیەهای زنان و جوانان، تخصیص حقوق ماهیانە برای خانوادەی شهدا و قربانیان جنگ تحمیلی و بطور کلی، هرآنچە دولت و حاکمیت میبایست بە انجام برساند، حزب دمکرات بر حسب توان خود بە انجام رسانید. از بدو بر روی کار آمدن جمهوری اسلامی تا اواخر سال ١٣٦٤ کە تمامی مناطق آزادشدە بە تصرف رژیم درآمدند، حزب دمکرات علنا از قدرت و اقتدار سیاسی برخوردار بود. این درست کە حزب برای تضمین امنیت و جان و مال مردم بە خارج از شهرها رفت و برای ادامەی مبارزە با سپاه سرکوبگر رژیم بە کوەها روی آورد، اما با این حال کماکان در شهرها نفوذ داشت و در روستاها نیز نیروی حاکم بود.
اینک پس از مرور سریع رویدادهای آن دوران و ذکر نقش پررنگ حزب دمکرات، این پرسش مطرح میگردد، چرا این حزب از این فرصت تاریخی برای اعلام دولت خودمختار کردستان سود نجست؟ آیا حزب با “مشروعیت” گرفتن از انتخابات ٢٤ اسفند ماه و حمایت بیشائبەی تودەهای مردم کردستان، نمیتوانست این حاکمیت “حقیقی” را بە اقتداری “حقوقی” تبدیل کردە و بە “امر واقع” مبدل سازد؟ رژیم جمهوری اسلامی جنگی تمام عیار علیە خلق کرد را بەراه انداختە و کور سوی امیدی بە حل صلح آمیز مسالەی کرد باقی نماندە بود و حتی اگر حزب، استقلال کردستان را نیز اعلام میکرد، چیز دیگری باقی نماندە بود کە نیروهای سرکوبگر رژیم بە جنایات دهشتناکی کە تا آنزمان علیە خلق کرد مرتکب شدەبودند، بیافزایند. پس بە چە دلیل حزب دمکرات،بمثابەی حزب عمدەی کردستان از این فرصت تاریخی استفادە نکرد و در چارچوب ایران، دولتی منطقەای همچون جمهوری کردستان در سال ١٣٢٤ را اعلام نکرد و تاریخ حزب و خلق کرد را با آن مزین نساخت؟
تردیدی نیست در آن دوران و بویژە قبل از انتخابات ٢٤ اسفند ماە ١٣٥٨، حزب دمکرات بە اندازەی کافی دارای کادرها و افراد مجرب برای ادارەی حتی امور داخلی حزب نبود و شاید برخوردار از”مشروعیت” برای تأسیس دستگاهی بەنام دولت خودمختار کردستان نیز نبود. لیکن پیداست حزب میتوانست با اتکا و استفادە از نیرو وکارایی تودەهای مردم کردستان و حتی آزادیخواهانی کە از دیگر مناطق ایران بە کردستان گریختە بودند، این خلاء و کمبودها را برطرف نماید. البتە این احتمال نیز وجود داشت کە پس از اعلام حاکمیت منطقەای در هر شکلی، با همیاری آزادیخواهان سایر مناطق ایران و افراد مجرب، بویژە در امور نظامی، حزب بتواند مقتدرانەتر از خود و کردستان دفاع کند؛ در آن صورت یا رژیم را وادار بە شکست میکرد، یا اگر بطور موقتی نیز بود، رژیم دست از حملات سرکوبگرانەی خود برمیداشت و بدین سان فرصتی گرانبها برای سازماندهی بهینەی حزب و حاکمیتش بەدست میآمد.
در خاتمە بە مناسبت ٧٠مین سال از حیات حزب پیشوا قاضی محمد و همەی شهیدان سرافرازش، بە تمامی رهروان راه حزب تبریک و تهنیت میگویم و امیدوارم با کار و پیکار خستگی ناپذیر، اهداف و آرمانهای والایشان را محقق سازیم.
درشمارهی٦٦١ روزنامه «کوردستان» منتشر شده است