در یکی از آخرین موارد صدور احکام سنگین علیه کنشگران مدنی، زهرا (زارا) محمدی، مدرس زبان و ادبیات کوردی، فعال مدنی و از اعضای انجمن فرهنگی-اجتماعی “نوژین”، از سوی شعبهی اول دادگاه انقلاب سنندج به ریاست قاضی “سعیدی”، بە اتهام «تشکیل دسته و گروه با هدف بر هم زدن امنیت ملی» به ۱۰ سال حبس تعزیری محکوم شد. زهرا محمدی فارغ التحصیل کارشناشی ارشد جغرافیای سیاسی است و در سطح شهر سنندج و حومەی آن بیش از دە سال است کە بە تدریس زبان کوردی فعالیت دارد. اصل پانزدهم قانون اساسی جمهوری اسلامی استفادە از سایر زبانهای رایج در ایران در مطبوعات و رسانەهای گروهی و تدریس ادبیات آنها را مجاز شمردە و بر این اساس سازمان مردم نهاد نوژین برای برگزاری کلاسهای آموزش زبان کوردی از استانداری سنندج در سال ۱۳۹۰مجوز کسب کردە است.
زهرا محمدی علاوە بر تدریس زبان کوردی، در قالب انجمن نوژین در جمع آوری کمکهای مردمی و اهدا آن بە زلزلەزدگان سرپل ذهاب و سیل زدگان لرستان نیز سهیم بودە و ظاهرا این هم یکی از مواردی اتهامی وی در دادگاه بودە است.
زهرا بیش از شش ماه در بازداشت اطلاعات سپاه و وزارت اطلاعات بودە و در این مدت علیرغم شکنجە و فشار روانی بیش از حد، هیچکدام از دو ارگان مزبور نتوانستەاند اتهام کلیشەای (همکاری با احزاب معاند) را کە غالبا بە فعالین کورد نسبت میدهند، بە او نسبت دهند و در نهایت با اتهام واهی «تشکیل دسته و گروه با هدف بر هم زدن امنیت ملی» دادگاه انقلاب سنندج او را بە جزای دە سال تدریس زبان مادریاش بە دە سال حبس تعزیری محکوم کرد.
طی سالیان گذشتە هموارە شاهد احکام سنگین، حبسهای طویل المدت و اعدام کنشگران سیاسی و مدنی کورد بودەایم اما آنچە حکم صادرە برای زهرا محمدی را با سایر احکام متمایز، و لزوم پشتیبانی از او را قابل تأمل میسازد مواردی است کە در ذیل بە اختصار بە آن پرداختە میشود:
الف: زهرا محمدی بیش از دە سال بە صورت مستمر بە تدریس زبان کوردی (غالبأ بە کودکان) پرداختە است، دستە و گروهی کە حاکمیت با تشکیل آن امنیت خود را در خطر میبیند در واقع کودکان و نوجوانانی هستند کە در کلاس درس زهرا حاضر شدەاند تا زبان مادریشان را بیاموزند، سیاست انکار تنوعات ملی و اتنیکی در ایران در طول سدە گذشتە و سعی در امحاء و آسمیلاسیون فرهنگی و زبانی موزائیک ایران در قریب بە یک قرن گذشتە توسط حاکمیت نە تنها نتوانستە رە بجایی ببرد بلکە باعث شدە تا پیرامون روز بە روز فاصلەی خود را با مرکز بیشتر احساس کند. زهرا محمدی و معدود تشکلهای مردم نهاد، در مناطق اتنیکی غیر فارس زبان در ایران، داوطلبانە و خودجوش در تلاشند تا کاستی حاکمیت در توجە بە تنوعات فرهنگی و زبانی در کشور را پر کنند. پشتیبانی از این گونە فعالیتها و اهتمام بیشتر بە مقولەی زبان مادری مانع از گسست پیرامون از مرکز میشود و بلعکس عدم درک درست از تنوعات در ایران و اصرار بر سیاست غلط یک کشور، یک ملت و یک زبان میتواند کشور را بە مسیری غیر قابل بازگشت سوق دهد کە دود آن در نهایت بە چشم مروجان و مدافعان این سیاست در داخل و خارج از کشور خواهد رفت.
ب: دستگیری زهرا محمدی در روز دوم خرداد ۱۳۹۸، بازتاب گستردەای در افکار عمومی کوردستان و فضای مجازی داشت و چندین کمپین در پشتیبانی از او شکل گرفت، تداخل همزمان اطلاعات سپاە و وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی در پروندەی زهرا و بیش از شش ماه سلول انفرادی و فشار روانی و سعی در محاکمەی مخفیانەی او بدون حضور وکلای مدافعش و در نهایت صدور ۱۰ سال حبس تعزیری در واقع دهن کجی حاکمیت بە افکار عمومی و خواست مردم کورد است و پشتیبانی از زهرا در واقع بە مثابەی کانون توجە قرار دادن افکار عمومی کوردستان در مقابلە با رژیم است.
ج: در حالی کە بحران کرونا تنگنای اقتصادی در ایران را تشدید نمودە، تحریمهای بینالمللی و بیکفایتی حکمرانان در حل بحرانهای داخلی و فساد سیستماتیک روز افزون باندهای مافیای قدرت، باعث شدە امروز بیش از هر زمان دیگری طاعون فقر و بیکاری بر جامعە مستولی گردد. در چنین شرایطی خشم فروخفتەی تودەهای مردم همچون انبار باروتی است کە کوچکترین جرقەای میتواند طومار حاکمیت را بە زبالەدان تاریخ بسپارد. دستگاههای امنیتی و قضایی رژیم بە خیال خام خود در صدد هستند ترس و هراس خود را از طریق فشار بر کنشگران سیاسی و مدنی بە تودەهای مردم جان بە لب رسیدە منتقل نمایند تا شاید با این کار چند صباحی بر عمر منحوس حاکمیت بیافزایند. روند افزایشی اعدام زندانیان سیاسی و عقیدتی و صدور احکام سنگین بخشی از برنامەی رژیم بە منظور هراس افکنی در جامعە و ایجاد فضای رعب و خفقان است. موضع انفعالی در این برهەی زمانی، بە نحوی همسویی با این سیاست رژیم میباشد و واکنش جمعی و گروهی نسبت بە آن، موجب ناکارآمدی سیاست هراس افکنی رژیم خواهد شد.
د: در اغلب انقلابهای یک دهەی گذشتە، زنان موتور محرکەی خیزشهای مردمی و بعضا نماد انقلاب بودەاند، “آلا صالح”، زن جوان سودانی تازەترین این موارد است کە بە نماد مبارزاتی مردم سودان در پایین کشیدن “عمرالبشیر” از اریکەی قدرت بدل شد. زنان ایرانی نیز در خیزشهای مردمی یک دهەی گذشتە نقش بەسزایی داشتەاند، زنانی کە کمتر پیشینەی فعالیت سیاسی و مدنی داشتەاند اما در کوران حوادث پا پیش نهادە و خاری در چشم حاکمیت شدەاند، “گوهر عشقی” (مادر ستار بهشتی)، “دایە سلطنە” (مادر فرزاد کمانگر) و “دایە شریفە” (مادر رامین حسینپناهی) و بسیاری دیگر از جملە شیرزنانی هستند کە بە خون خواهی فرزندانشان هموارە پیشگام اعتراضات بودەاند، حرکت اعتراضی “ویدا موحد” و متعاقب آن “شاپرک شجریزادە” و سایر دختران خیابان انقلاب در اعتراض بە حجاب اجباری لرزە بر جان حاکمیت انداخت. در این راستا چە بسیار زنان دیگری کە بە علت عرب، کورد، و تورک و بلوچ بودن نامشان در هیاهوی رسانەهای غالبأ مرکزگرا از قلم میافتد. “فاطمە داوند”، اهل بوکان از جملە زنانی است کە کمتر نامی از او در رسانەها آمدە و بە اتهام شرکت در اعتراضات آبانماه بە پنج سال حبس تعزیری محکوم شدە است. آنچە کە مسلم است آنگونە کە باید و شاید از پتانسیل زنان در حوزەی مبارزاتی استفادە نشدە و رسانەهای اپوزیسیون نتوانستەاند حرکتهای فردی زنان پیشگام را پوشش دهند تا بە امری فراگیر و همگانی تبدیل شود.