جامعەی ایران هماکنون در سختترین مراحل حیات خود را از زمان بر سر کار آمدن جمهوری اسلامی بە سر میبرد. از یک طرف فشارهای اقتصادی بە دلیل مجازاتهای سنگین بینالمللی، کاهش ارزش پول ملی، بیکاری، فقر بیش از حد، تورم و ناکارآمدی حکومت از کنترول وضع موجود، مردم را در تنگنا قرار دادە است. از سوی دیگر هم حکومت با اعمال جو شدید امنیتی و فشار بیش از حد بر فعالان سیاسی و مدنی میخواهد بر وضع موجود حکم فرما شود، و مانع از گسترش اعتراضات شود. تداوم اعدامهای سیاسی و بازداشت خودسرانەی فعالان مدنی و سیاسی و اعمال اتهامات سنگین و حبس طولانی مدت بر آنان در کوردستان و افزایش فشار بر فعالیتهای سیاسی و اجتماعی در سطح ایران بە همین مقصود است.
بە زعم جمهوری اسلامی ایران، با تحت فشار قرار دادن منافع افراد جامعە، ترس از امنیت و همچنین ترس از آسیب رساندن بە خانوادەها، میتواند مانع از فعالیت و نافرمانی فرد و در چارچوبی وسیعتر جامعە شود، و این سیاست همیشگی این حکومت بودە کە طی این چهار دهەی اخیر حیات سیاسیشان را طولانیتر کردە است. جمهوری اسلامی براین باور است کە حکم اعدام، جامعە را در معرض ترس قرار میدهد، همچنین حبسهای طولانی مدت کە از بین برندەی سنین ارزشمند و طلایی یک فعال سیاسی و مدنی محسوب میشود -حکم ١٠ سال حبس “زهرا محمدی” برای مثال- هزینەی سنگینی برای وی بە شمار میرود، بە همین دلیل از این بە عنوان ابزار ترس و تهدید بە منظور جلوگیری و تضعیف جنبش مدنی و اعتراضات در جامعە استفادە میشود.
اصل مقصود: هم اکنون سیاست رژیم در خصوص تنشهای منطقە بە بنبست رسیدە است. جایگاه رژیم بە ویژە پس از کشتە شدن قاسم سلیمانی تضعیف شدە و بە تبع آن موقعیت رژیم از حالت تهاجمی بە حالت نرمش قهرمانانە در مقابل اسرائیل و آمریکا در آمدە است، و نە تنها در خصوص حملە بە نیرو و پایگاەهایش در سوریە، بلکە حتی در مقابل حملە بە تأسیسات اتمی و موشکیاش در عمق خاک کشورش نرمش از خود نشان میدهد؛ اما با چنگ و دندان سعی میکند در نبود مشروعیت و بحران کارآمدی، اتوریتە و اقتدار امنیتی و نظامی در داخل کشور بر مردم اعمال کند.
در جبهەی مقابل هم، هر روز کە میگذرد مردم بیشتر مأیوس میشوند، فاصلەی طبقاتی در جامعە بە دلیل اوضاع نابەسامان اقتصادی افزایش یافتە است، اصلاحطلبی دیگر جای اعتماد نیست، اپوزیسیونی سراسری در میدان نیست کە بتواند وضعیت اعتراضی داخل را مدیریت کند. نیروهای اپوزیسیون بە دلیل نبود واقعبینی سیاسی در مورد وضعیت کشور و نیز نبود استراتژی بلند مدت با نیروهای اجتماعی و نخبگان جامعە کە مخالف رژیم نیز هستند، هماهنگ نیستند.
در این میان کرونا اگر برای مردم تلخی، رنج و مرگ را بە بار آوردە، بە شیوەی موقت هم باشد بە داد رژیم رسیدە است. رژیم قبل از کرونا بحران مشروعیت خود را با تمام وجود حس میکرد -اعتراضات پی در پی و کاهش مشارکت مردم در انتخابات بە طور مثال- و بحران کارآمدی در خصوص ادارەی کشور بیش از پیش حکومت را در تنگنا قرار دادە بود؛ با شیوع ویروس کرونا و مدیریت این بحران در راستای منافع خود، دوبارە جان گرفت. رژیم همزمان سعی میکند در مقابل فشارهای غرب بە ویژە آمریکا کە -در صورت انتخاب مجدد ترامپ بدون شک این فشارها افزایش مییابد- با تشکیل همپیمانی بلند مدت با چین و روسیە سنگینی فشارهای اقتصادی آمریکا را کاهش دهد، و نیز از نفوذ و اقتدار این دو ابرقدرت در شواری امنیت بە نفع خود استفادە کند. تمامی این مسائل نشانگر این واقعیت است کە جنبش اعتراضی مردم در داخل کشور نباید کاخ امید خود را بر مشکلات ایران با جامعەی جهانی بنا نهد و بایستی بە خود اتکا کند. اینجاست کە وظایف دست نشان میشوند.
درست است کە مردم نمیخواهند تسلیم شوند و از حقشان بگذرند، اما نبود همگرایی اورگانیک در میان طبقات مختلف جامعە کە قربانی ستم و ظلم جمهوری اسلامی هستند؛ شکاف و فاصلەی بسیاری در میانشان ایجاد کردە است. این اعتماد و همگرایی ضروری است و نخبگان و تشکلات سیاسی و مدنی بایستی آن را ایجاد کنند.
اپوزیسیون جمهوری اسلامی چهرەی دیگر این موضوع است. جمهوری اسلامی طی چهار دهەی اخیر اساس مهم عملکرد خود را بر بیاعتمادی اپوزیسیون بە یکدیگر و همچنین ناهمسویی و انشعابات آنان بنا کردە است. رژیم خود بهتر میداند بر اثر فساد و ناکارآمدیاش هیچ مشروعیتی ندارد و قادر نیست اعتماد عمومی را بە سوی خود جلب کند، بە همین دلیل است کە بە طور مدوام سعی میکند کە از طریق جلوگیری از هماهنگی نیرو و توانایی مخالفان بە زمامداریش ادامە دهد. در همین راستا بود کە جنایات بسیاری مانند ترورهای وین و میکونوس را مرتکب شذ. اینجاست کە اپوزیسیون بایستی از مرحلەی بیاعتمادی و دوری از هم بگذرد و بە سوی مرحلەی فعالیت عملی متحد گام بر دارد. اپوزیسیون بایستی اثبات کند اگر خواهان آن است بە آلترناتیو رژیم تبدیل شود، مشکل جوهری با دیدگاە جمهوری اسلامی در مورد مسألە و مشکلات جامعە و تمامیت کشور دارد، نە تنها بدیلی برای حاکمیت.