برگردان: ریبوار معروفزادە
لئون اپستین (epstein)، متفکر سیاسی میگوید: “دوران تفکیک احزاب بر مبنای ایدئولوژی پایان یافته و امروزه باید از دو دسته حزب سخن گفت که آنهم احزاب دمکراتیک و غیردمکراتیک هستند. به عبارت دیگر مهم نیست که این احزاب از چه ایدئولوژی و دیدگاهی پیروی میکنند، آنچه اهمیت اساسی دارد اینست که آیا این احزاب در رفتار و عمل سیاسیشان چه در پیوند با جامعه و چه در پیوند با اعضاء خویش، چقدر خود را متعهد و ملزم به رعایت اصول دمکراتیک میدانند.
این گفتهی اپستین را مبنایی برای ارزیابی دمکراتیک بودن احزاب کردی قرار میدهیم و میپرسیم که احزاب کردی در چه جایگاه و دستهبندیای قرار میگیرند؟
اگرچه نباید فراموش کرد کە بدلیل اشغال کردستان توسط بیگانگان، ایدئولوژیک بودن احزاب سیاسی و فرهنگ تحزب که برمبنای استالینی بوده و به بهانهی مبارزه علیه امپریالیزم و سرمایهداری، تا مخالفت با مفهوم دمکراسی پیش رفته و زمینه بحث پیرامون سطح دمکراسی احزاب کردی را فراهم نیاوردهاست، ولی دورانی از تاریخ را مشاهده میکنیم که در آن احزاب به اصطلاح “دمکرات” تشکیل شدند و حتی رهبرانی را میبینیم که دمکراسی در گفتمان و کارکرد سیاسی آنها از اولویت و اهمیت بسیاری برخوردار بودهاست. رد پای مفهوم دمکراسی در کردستان ایران را بالاخص در تشکیل حزب دمکرات بایستی جویا شد و پرسید آیا این حزب هـچون نامش از عملکرد دمکراتیکی برخوردار بودەاست؟
بدون تردید حزبی همچون حزب دمکرات در مقایسه با احزاب دیگر بیشتر از دمکراسی سخن گفته تا جایی که دکتر عبدالرحمن قاسملو، یکی از رهبران این حزب، میگوید: “نباید به بهانهی مبارزه ملی، مبارزه برای دمکراسی را نادیده انگاشت.” به همین دلیل مسئولیت این حزب در نهادینه نمودن دمکراسی و آزادی درون حزبی و برون حزبی کمتر از مبارزه این حزب برای آزادسازی کردستان نیست.
اما تاریخ ٧٠ سالهی این فعالیت این حزب نشانگر اینست که این حزب بایستی راه درازی را برای نهادینه نمودن دمکراسی هم در زمینهی کار سازمانی و هم در زمینهی فرهنگ فعالیت سیاسی طی کند. همچنین عدم وجود رهبران دمکراسیخواه در برخی از مراحل تاریخی این حزب، زیان بسیاری به سازمان وارد نموده و آن را دچار انشعاب و رد یکدیگر نمودهاست. به عبارت دیگر در فقدان یک ساختار حزبی دمکراتیک، برای محافظت از دمکراسی همیشه به رهبران دمکراتمنش نیاز بودهاست.
دمکراسی تنها شعاری سیاسی برای فضای بیرون و یا برای حفظ حقوق ملی کردها در محدودهی ایران نیست، آنچنان که در گذشته، دمکراسی برای ایران همچون تضمینی برای خودمختاری در کردستان تلقی میگردید. به عبارت دیگر دمکراسی درون حزبی تضمینی برای حفظ تفاوتها نبود. بدون شک انشعابات در تاریخ حزب دمکرات مهر تأییدی بر نبود دمکراسی درون حزبی است، زیرا در یک سیستم دمکراتیک حزبی، انشعاب معنایی ندارد و دمکراسی در سادهترین تعریف آن بایستی ظرفی برای تجمع تفاوتها باشد.
اختلافات و تفاوتهای حزب دمکرات پس از ٧٠ سال با سایر احزاب، دیگر این نیست که کدام ملی گراتر هستند. حزب دمکرات با تشکیل جمهوری کردستان ویژگی ملی این حزب را تثبیت کرد و رقابت کنونی این حزب با احزاب دیگر ــ که بسیاری از آنها غیردمکراتیک و حتی ضد دمکراسی هستندــ ، توسعه دمکراسی، آزادی و احترام به حقوقبشر، آزادیهای اجتماعی و سیاسی و در نهایت تلاش برای پایهگذاری یک جامعه آزاد برمبنای احترام به حقوق شهروندان است. ولی همهی اینها تحقق نخواهدیافت اگر دمکراسی و احترام به آزادیهای اجتماعی و سیاسی در درون حزب ارگانیزه و نهادینه نشود.
حزب دمکرات کردستان خود محصول قفدان دمکراسی، آزادی و احترام به حقوق اقلیتها و آزادیهای گروهی و فردی در ایران است. به عبارت دیگر حزبی که خود قربانی نبود دمکراسی باشد نمیتواند به بازتولید سیستمی غیر دمکراتیک همت گمارد. لذا از این منظر میتوان در خصوص کل ساختار و فرهنگ فعالیت سیاسی این حزب در راستای ایجاد یک تشکل دمکراتیک، در حدی کە تنوعات جامعە خود را با آن بیگانە نپندارند و از تنوعات درون حزب نیز حراست بعملآید، سخن گفت.
شاید در این مقاله فرصت آن نباشد تا بطور مفصل همهی جنبههای مربوط به رابطهی دمکراسی و حزب را تشریح و نقد کرد، ولی میتوان به آزادی بیان، آزادی نوشتن، توسعهی فضای انتقاد همچون بخشی و محصولی از دمکراسی اشاره نمود و از حزب دمکرات کردستان خواست که در راه حفظ و توسعهی دمکراسی و دستاوردهای آن تلاش کند.
حزب دمکرات کردستان بایستی در زمینهی دفاع از آزادی اندیشه و بیان و آزادیهای فردی، خود را از دیگر احزاب متمایز و تفکیک کند. ما در این برهه تنها نیاز به احزاب رهاییطلب نداریم، بلکه به همان اندازه نیز به احزاب آزادیخواه، که حافظ آزادیها باشند، نیازمندیم. هر دو تجربه مبارزهی ملی در کردستان عراق و کردستان سوریه به ما نشان دادند که احزابی که برای رهایی ملی مبارزه میکنند، میتوانند به محدود کردن آزادیهای اجتماعی و سیاسی اقدام کنند.
با توجه به فضای موجود کردستان ــ فضایی که مملو از خشونت و کینهی سیاسی است ــ یک حزب هر قدر در راه پیشبرد مبارزهی ملی تلاش میکند به همان اندازه نیز بایستی در راه حفظ و توسعهی آزادی و دمکراسی و احیاء کرامت شهروندان کرد همت گمارد.
حزب دمکرات کردستان نبایستی در جبههی احزاب غیردمکراتیک قرار گیرد و بهانهای نیز وجود ندارد تا برای منافع حزبی کوچک، آزادیهای درون حزبی را محدود و پایمال کند. همچنین باید متوجه این موضوع باشیم که اینک افکارعمومی بر رفتار و عملکرد سیاسی احزاب نظارت روزانه و دقیقی دارند و هر اقدام و بیان غیردمکراتیکی میتواند به زیان یک جریان سیاسی تمامشود.
حزب دمکرات کردستان میتواند به تریبونی برای جامعه کردستان تبدیل شود و با وجود سانسور حکومتی و حزبی، رسانهی این حزب میتواند به روی همهی تفاوتها و همهی شهروندان گشوده باشد. ٧٠ سال مبارزه و جانفشانی این حزب، همین توسعەی آزادیهای اجتماعی و سیاسی را میطلبد.
درشمارهی٦٦٢ روزنامه «کوردستان» منتشر شده است