از چند ماه گذشته بدین سو، صدها هزارتن از مردم جنگ زده و بلا دیدهی شمال آفریقا و خاورمیانه، بطور دسته جمعی زادگاه خود راترک کرده، رو به سوی کشورهای اروپایی مینهند. هرچند در گذشته نیز کشورهای پیشرفتهی جهان و بویژه کشورهای اروپایی با پدیدهی پناهندگان غیرمتعارف مواجه بودند، ولی موج جدید پناهندگان و شمار بیسابقهی آنان بسیار متفاوت از گذشته است؛ بگونهای که دولت ایتالیا نام ” سونامی پناهندگان” را بر آن نهاده است.(١)
در این رابطه قرار است روز چهارشنبه 23 شهریورماه ( 14 سپتامبر)، جهت بحث و تبادل نظر و یافتن راهکارهای متناسب با این معضل انسانی، وزرای کشور و دادگستری اتحادیهی اروپا، نشست مشترکی را برگزار کنند.(٢) شمار کثیر پناهندگان به اندازهای است که کشورهای اروپایی، خصوصا آلمان، هلند، ایتالیا و یونان ناچار شدهاند آنان را در میادین ورزشی جای دهند. دولت آلمان اعلام داشته، احتمالا تا اواخر سال جاری میلادی 800 هزار تا یک میلیون پناهجو به این کشور روی آورند. البته مقصد اصلی اکثریت پناهجویان نیز رسیدن به کشور آلمان به عنوان بزرگترین کشور پیشرفته اروپایی است.
طی چند ماه اخیر دهها تراژدی انسانی بوقوع پیوسته و هزاران نفر در دریای مدیترانه و درمرزهای آبی و خشکی کشورهای ایتالیا و یونان در آب دریا غرق گشتهاند و یا در کامیونهای باربری بطور دستهجمعی به دلیل فقدان اکسیژن لازم، دچار خفگی شده و مردهاند. روزی نیست مطبوعات و خبرگزاریها از وقوع فاجعهای انسانی خبر ندهند، به گونهای که رهبران کشورهای متنفذ جهان را ناچار کرده هرچه سریعتر در قبال آن موضوع گرفتە و در فکر راه حل این فاجعهی انسانی باشند و پیش ازاین شاهد مرگ دردناک زنان و کودکانی که تنها جرمشان، فرار از جنگ خانمانسوز در کشورهایشان است، نباشند.
در این رابطه و برای پیشگیری از فجایعی چون مرگ دلخراش 71 پناهجو در درون یک کامیون، دولتهای آلمان و فرانسه از کشورهای اروپای شرقی خواستهاند در برخورد با پناهجویان از خود انعطاف نشان دهند و بیش از این از آمدن آنان به اروپا ممانعت به عمل نیاوردند. فرانک والتراشتان مایر، وزیر امور خارجهی آلمان از کشورهای اروپای شرقی درخواست کرده، دست از مقاومت از پذیرش پناهجویان بردارند با همکاری با اتحادیهی اروپا بکوشند این معضل را حل و فصل نمایند.(٣) این در حالی است که کشور مجارستان، برای جلوگیری از سرازیر شدن موج پناهجویان، دیواری از آهن و سیم خاردار را بطول 175 کیلومتر در مرز مشترک خود با صربستان برپا ساخته و نیروهای زیادی را بدان جا گسیل داشتەاست.
برپایهی کنوانسیون ژنو که در سال 1951 منعقد گردید، کشورهای پیشرفتهی جهان مؤظف هستند در قبال پناهجویان و آوارگانی کە ناچار از ترک زادگاه خود شدەاند، ساکت نباشند و هر ساله تعدادی از پناهجویان را که کمیساریای پناهندگان سازمان ملل متحد UNHCR برایشان تعیین میکند، بپذیرند و نیازمندیهایشان را تأمین نمایند.
البته این سهمیه از پناهجویان، جدای از افرادی است که راه مخاطره آمیز ورود از طریق قاچاق به این کشورها را در پیش میگیرند و رسمأ درخواست پناهندگی میکنند, راه مخاطره آمیزی که در آن، طی چند دههی اخیر دهها هزار انسان، منجمله کودکان و زنان، جان باختهاند.
در واقع هم اکنون صدها هزارتن از پناهجویان در کشورهای ایتالیا، یونان و سایر کشورهای حوزهی بالکان در وضعیت ناگواری به سر میبرند و مترصد فرصتی هستند تا خود را به کشورهای پناهنده پذیر اروپایی برسانند. اما سوأل اینجاست، برغم مخاطرات مرگ آفرینی که در مسیر پناهجویان موجود است، چرا سال به سال و هر روز، این پدیده رو به فزونی مینهند؟
در یادمان شصتمین سال از انعقاد کنوانسیون ژنو در سال 2011، کمیساریای عالی پناهندگان اعلام داشت طی این مدت 43 میلیون نفر، به دلایل مختلف از کشور خود آواره شده و در مناطق دیگری سکنا گزیدهاند.(٤) البته از سال 2011 تا به امروز، بویژه با توجه به جنگ داخلی در کشورهای افغانستان، عراق، سوریه و لیبی و ظهور” سرطان داعش”، میتوان گفت قریب به 5 میلیون انسان آواره شدهاند. به گفتهی کارگزاران حکومت اقلیم کردستان، هماینک حدود دو میلیون آوارهی عراقی و سوری به اقلیم کردستان پناه آوردهاند. البته همهی کشورهای همجوار باعراق و سوریه با معضل آوارگانی که به دلیل جنگ داخلی خانه و کاشانهی خود را ترک کردهاند، روبرو هستند و برای تأمین محل اسکان و امکانات اولیه برای آوارگان، ازun و جامعهی جهانی درخواست کمک و همیاری کردهاند.
تردیدی نیست بروز ناآرامیها در کشورهای عربی که اصطلاح ” بهار عربی” برآن نهاده شد! و جنگ و عواقب خشونتبار آن، بویژه جنگ در عراق و سوریه، عوامل اصلی پیدایش موج آوارگان و پناهجویان بودند که اینک پیامدهای ناگوار آن دامان بشریت را گرفته است. با این وصف نمیتوان گفت پدیدهی کوچ دستەجمعی و پروسهی پناهندگی، تنها ریشه در ظهور جنگها دارد و اگر نزاع و جنگ در کشورها نباشد، این معضل خاتمه مییابد. در واقع مسألهی مهاجرت غیرقانونی و پناهجویی ریشه در عوامل تاریخی ، سیاسی و اقتصادی دارد.
به لحاظ تاریخی، بیشتر کشورهای آفریقایی، آسیایی و بویژه خاورمیانه که پس از پایان جنگ جهانی اول توسط متفقین تشکیل شدند، بدون ملاحظهی بافت و ساختار ملی و مذهبی مردم این کشورها بوجود آورده شدند. بطور مثال اگر به نقشهی سیاسی قارهی آفریقا بنگریم، بوضوح میبینم که این کشورها و ملتها به شیوهی هندسی و خط کشی شده تقسیم شدهاند. لذا قدرتهای بزرگ جهانی نقش تاریخی و اصلیای در تکوین و ایجاد معظلاتی داشتهاند که از قبل آن، فجایع بسیار ناگواری را بر جامعهی بشری تحمیل شدەاست. خاورمیانه نیز مصادق این واقعیت است و کشورها و حکومتهایی که بر اساس پیمان “سایکس ـ پیکو” در سال 1916 و متعاقب پایان جنگ جهانی اول توسط بریتانیا و فرانسه، پا به عرصهی ظهور نهادند، همچون سوریه و عراق که اینک به دریای خون تبدیل گشته و مردم ناچار از فرار شدهاند نیز؛ هیچ گونه زیربنای ملی منسجمی ندارند و اعراب، کردها، شیعه، سنی، مسیحی و علوی، بدون خواست و رضایت خود در هم ادغام گردیدهاند. لذا جای تعجب نیست چنین فجایع انسانی در این مناطق و کشورها روی میدهند و مهاجرت دستهجمعی صورت میگیرد.
به لحاظ سیاسی، اکثریت رژیمها و حکومتهای حاکم بر این کشورها، دیکتاتوری و برآمده از یکی از ملتهای تشکیل دهندهی این کشورها هستند و در نتیجه سایر ملتها همیشه بسان شهروندان درجه دو تلقی میگردند و همواره به طرق گوناگون سرکوب میشوند. در این خصوص نیز میتوان به نمونههای زیادی از جلمه ملت کرد اشاره کرد که در هر یک از چهاربخش کردستان، تحت ستم و سرکوب قرار گرفته و حتی بطور گسترده و سیستماتیک، ژنوساید نیز شدهاست. بنابراین بسیاری از مردم این کشورها، خصوصا نخبگان، فعالان سیاسی و فرهنگی ناچار شدهاند بدلیل هراس از زندان و شکنجه و اعدام، رو به سوی خارج نهند و در کشورهای اروپایی و دیگر کشورهای پناهندهپذیر که ارزشهای دمکراتیک در آنها نهادینه شدهاست، ساکن شوند.
بە لحاظ اقتصادی نیز میتوان به این حقیقت اشاره کرد که جهان بر دو بخش متمایز از هم تقسیم شدهاست؛ از سویی کشورهای پیشرفته که اکثریت ثروت و سامان و نعمات مادی را در انحصار دارند و بهرغم وجود اقشار و طبقات نیازمند و متوسط؛ سطح زندگی و رفاه مردم در مقایسه با دیگر کشورها بسیار بالاست و از سوی دیگر، کشورهای فقیر و کم درآمد قرار دارند که جدای از فقر و تنگدستی مرگبار و فراگیر، با معضلات کشنده و ویرانگری چون قحطی و خشکسالی و شیوع انواع بیماریها و … روبرو هستند. بیدلیل نیست این دو بخش به کشورهای شمال و کشورهای جنوب (غیر از استرالیا) معروف شدەاند.
بنابراین با توجه به این شکاف عمیق در سطح زندگی مردم این کشورها، برای رهایی از فقر و گرسنگی و دیگر بلایای طبیعی و اجتماعی در جوامع عقبافتاده، مردم خطرات مرگبار و سخت و دشوار این مسیر را که همچنانکه شاهد هستیم، هزاران نفر را در خود میبلعد؛ به جان میخرند و بسوی زندگی و آیندهای میروند از همه نظر، با شرایط تا کنونیشان متفاوت است. بطور مثال اگر زندگی و معیشت یک خانوادهی فقیر و تهیدست کشوری چون سومالی یا سودان و یا هر کدام از کشورهای آفریقایی را با سطح زندگی یک خانوادهی دیگر از این کشورها، که با تحمل رنج و مرارت بسیار، چند سالی است خود را به کشورهای پناهندەپذیر رسانیدەاند برآورد کنیم، میبینیم از اساس، متفاوت است. لذا با عنایت به سهولت و پیشرفتهایی که در امر ارتباطات پدیدآمده، مردم کشورهای فقیر نیک میدانند، آنان در چه شرایطی بسرمیبرند و کسانی که به جوامع پیشرفته مهاجرت کردهاند، از چه امتیازها و استانداردهای بالایی از زندگی برخوردارند. به همین دلیل میکوشند به هر قیمتی و به هر شیوهی ممکن، خود را به یکی از این کشورها برسانند.
بدون تردید در پیش گرفتن این راه دشوار و عبور از خطرات مرگآور راههای قاچاق و غیرقانونی و سرانجام دریافت حق پناهندگی از سوی کشورهای اروپایی، نه سهل و آسان است و نه مسیر مناسبی برای فرار از فقر و گرسنگی. زیرا اگر فرض کنیم مردم به خاطر فقر و تهیدستی باید رو به سوی اروپا نهند، شاید همهی مردم آفریقا و بیشتر کشورهای آسیایی این حق را به خود بدهند که بسوی کشورهای اسکاندیناوی، آلمان، کانادا و بطور کلی کشورهای پیشرفته مهاجرت کنند که چنین امری نه ممکن است و نه منطقی. فزون بر این، کشورهای پیشرفته نیز به دلایل زیادی، از جمله، خطر بروز راسیسم و نژادپرستی و تغییر دموگرافی و بافت جمعیتی و ملی کشورهای متبوع خود، به این امر تن نداده و این معضل را به جان نمیخرند. چندی پیش بود که ” آنگلامرکل” صدراعظم آلمان با صراحت گفت که: برای آنکه بتوانیم به نیازمندان واقعی کمک نماییم، به کسانی که هیچ خطری آنان را تهدید نمیکند میگوییم، نمیتوانند نزد ما بماند. (5)
طی این مدت، گروههای راست افراطی معروف به “پگیدا” بطور مداوم به کمپهای اسکان پناهجویان یورش برده و آنها را به آتش میکشند. در این رابطه، بویژه در ایالت زاکس در شرق آلمان بیشترین خشونتها روی داده و از هر چهار یورش به کمپهای پناهجویان، یکی از این حملات در این ایالت بوقع پیوستهاست. فزون بر این، شاهد آن هستیم در کشورهای پناهندهپذیری چون سوئد. دانمارک، فرانسه و حتی تا حدودی کشور هلند نیز، احزاب راستگرا با شعارها و سیاستهای خارجی ستیزانهی خود، توانستهاند افکار عمومی را بسوی خود جلب نموده و پایگاه و جایگاهشان را در عرصهی سیاست و در میان رأی دهندگان، تقویت نمایند. تردیدی نیست در آینده، از سویی با توجه به جنگ خانمانبرانداز در کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا، شاهد تداوم کوچ و مهاجرت اجباری بسوی کشورهای اروپایی خواهیم بود و از سوی دیگر آشکارا پیداست روند نژادپرستی و خشونت علیه پناهنجویان در این کشورها رو به فزونی خواهدنهاد.
مناسبترین راه مقابله با پدیدهی مهاجرت و کوچ غیرقانونی و کاستن از پیامدهای تراژدیک آن، این است که کشورهای زورمندی چون آمریکا و بریتانیا و بطور کلی تمامی کشورهایی که در ایجاد چنین معضل مرگآفرینی در گذشته نقش داشتهاند، بکوشند با گسترش عدالت اجتماعی و ترویج دمکراسی و کمک بە حل اختلافات ملی و مذهبی؛ از طریق انحلال قراردادهای تحمیلی چون ” سایکس ـ پیکو”، از امواج کوچ دستهجمعی و فرار از ترس پاکسازی قومی و کشتار مردم بیدفاع بکاهند. تا زمانی که جنگهای ویرانگر ادامه یابند، تا زمانی که نابرابری در تقسیم ثروت و سامان و سرمایه مشهود باشد و جهان کماکان به دو جبههی فرادستان و فرودستان، تقسیم گردد، تا هنگامی که اختلافات و معضلات ملی و مذهبی که خود به واقع دستاورد استعمار و زورمندان روزگار است، از طریق مسالمتآمیز و عادلانه، حل و فصل نگرند، معضل کوچ نامتعارف و مهاجرت دستهجمعی تداوم یافته و فراگیرتر خواهد شد.
منبع:
1 تا 5 سایت فارسی رادیو آلمان، دویچهوله
درشمارهی٦٦٣ روزنامه «کوردستان» منتشر شده است