برگردان: دیاکو
ملت کرد همچون سایر ملل، دارای خصوصیات و خصائل مخصوص به خود است. یکی از خصلتهای نکو و پسندیدهای که در میان تمام ملتها، میتوان از آن یاد کرد، تقدیر از مشاهیر و مبارزان جان باخته و شهدای راه آزادی است. با این وصف متأسفانه این خصلت، بسان موارد دیگری چون، ارزشها، تا ریخ مبارزاتی و حتی شهدای خلق در چارچوب تمایلات حزبی سنجیدە و تعریف میگردد.
در صفوف احزاب و سازمانهای سیاسی کردستان، شخصیتها و افراد برجسته و فرهیختهای بودند که نهتنها در چارچوب احزاب، بلکه در میان تودههای مردم از شأن و شوکت و جایگاه سترگی برخوردار بودند، ولی همچنانکه در فوق ذکر گردید، در تملک یک حزب محصور گشتهاند. در این رهگذر دکتر صادق شرفکندی و یا فؤاد مصطفی سلطانی؛ هر یک از جمله شخصیتهای فرهیخته و تأثیرگذار کردستان ایران بودند، اما همچنانکه شاهدیم برغم آنکه مبارزاتشان جنبهای فراحزبی داشته، تنها در چارچوب و قالب یک حزب از آنان یاد میشود. بطور مثال حزب دمکرات بندرت از فؤاد مصطفی سلطانی و مبارزاتش سخنی بمیان میآورد و یا کمتر اتفاق میافتد “کومله”، به شخصیت و ویژگیهای والای دکتر صادق شرفکندی اشارهای بکند. این درست است که هر دو شخص نامبرده در دو حزب مجزا با دیدگاه فکری و ایدئولوژی متفاوت و بعضا مخالف هم، فعالیت و مبارزه کردهاند، ولی باید خاطرنشان کرد، کار و فعالیت مبارزاتیشان برای کردستان و فراتر از چارچوبهای حزبی بودهاست. در مورد پروندهی ترور دکتر قاسملو نیز این امر صدق میکند؛ این تنها حزب دمکرات است که خود را محق و صاحب پروندهی این ترور میداند، در حالی که دکتر قاسملو چه در زمان حیات و مبارزات سیاسی خود و چه پس از ترور ناجوانمردانهاش، فراتر از یک تشکل حزبی بود و سرمایهی مردم کردستان بوده و هست.
این در حالی است که دشمنان خلق کرد، از جمله جمهوری اسلامی ایران، چنین فرق و تمایزی را در بین رهبران و نخبگان سیاسی کرد قائل نبوده و کوشیده است صرف نظر از وابستگی حزبی و سازمانی، آنان را از میان بردارد و یا از اهمیتشان بکاهد. اگر به دستگاه ترور رژیم طی دوران حاکمیتش بنگریم میبینیم در انتخاب مبارزان سیاسی برای ترور و از میان برداشتن هیچ فرقی نمیگذارد و از نظر این رژیم دشمن یکی است و آن هم مبارزان و آزادیخواهان خلق کرد است. اما متأسفانه نه تنها ملت ما بدلیل تعصب خشک در تحزبگرایی و مصالح تنگنظرانهی حزبی، جایگاه خود را تعضیف نموده و در نتیجه بسیاری از دستاوردهایش را از کف دادهاست، بلکە در واقع مصالح حزبی و نگرش حزبی به جامعه کردستان، خسارت بزرگی به خلقمان زده و حتی صفحات ارزشمند مبارزان و شخصیتهای نامور کردستان را نیز در امان نگهنداشتهاست.
چرا که هر یک از این احزاب از دیدگاه حزبی به این شخصیتها مینگرند و مبارزات و تأثیر آنان بر جنبش خلق کرد را در چارچوب تنگ حزبی محدود میگرداند. به سخنی دیگر قاعده و چارچوب حزبی حتی نماد و سمبلهای خلق را نیز محدود و حتی سانسور کرده است. این امر خسارات بزرگی بر اعتبار و شخصیت ملی، خلق کرد وارد ساخته است.
براستی دیوار ضدیت احزاب کرد باهم کی فرو میریزد؟ احزاب کرد و فرد کرد کی به این قناعت میرسند که منافع حزبی را بر مصالح ملی ترجیح ندهند؟ این روند و راهکار از کجا آغاز میگردد؟
هنگام آن فرا رسیده است، روح ملی ما، خمیرمایهی اتحاد ما و بیانگر مواضع فرا حزبی احزاب در قبال شهدای کردستان و بویژه رهبران و شخصیتهای تأثیرگذار خلق کرد باشد. چرا که این شهدا سرمایههای خلق ما هستند و تنها سرمایهی احزاب به شمار نمیآیند.
بدیهی است فروریختن دیوار تعصب حزبی و دیدگاهی فراتر از دیدگاه تنگ و محدود حزبی، میتواند جایگاه خلق کرد در سطح جهان را مستحکم سازد و در غیر این صورت آن را تضعیف نماید!
آیا میتوان در شرایطی که کشت و کشتار و ترور، کردستان را احاطه کرده امیدی به این داشت که احزاب در اندیشهی مصالح کرد باشند و اختلافات خود را کنار بگذارند؟ مبارزهی حزبی در راستای مبارزه برای مصالح ملت کرد، امریست که هنوز به واقعیت نپیوسته است.
درشمارهی٦٦٤ روزنامه «کوردستان» منتشر شده است