متعاقب آغاز بە اصطلاح” بهار عربی” بدین سو، بیشتر کشورهای شمال آفریقا و خاورمیانە با خشونت و جنگهای داخلی روبرو شدند. جنگ و ناآرامیهایی کە از سویی، ریشە در تاریخ و چگونگی تشکیل این کشورها، و از سوی دیگر ترکیب چند ملیتی و تضادهای دینی، مذهبی و فرهنگی آنها دارد. بواقع اینک کشورهای خاورمیانە، بویژە یمن، سوریە و عراق بە میدان مبارزەی خونین نیروهای متخاصم داخلی و عرصەی رقابت کشورهای منطقە و قدرتهای بزرگ فرا منطقەای تبدیل گشتەاند. نیروهای متخاصم داخلی در این کشورها ، در اوج بیرحمی، مشغول کشتار و ژنوساید همدیگر هستند و در این خصوص تمامی قوانین بشری و حتی قوانین متعارف جنگ را نیز زیر پا نهادەاند. حکومتهای منطقە همچون رژیم جمهوری اسلامی، ترکیە و عربستان سعودی و… ضمن ضدیت آشکار با رقبایشان، بطور فعال در این خشونت و درگیریهای مرگبار دخیلاند و درواقع با دخالت خود بر عمق و گسترەی معضلات و گرفتاریهای داخلی این کشورها افزودەاند. قدرتهای جهانی و در رأس آنها، آمریکا و روسیە نیز بدون اتخاذ سیاستی دقیق و واقعبینانە کە منطبق با بافت ناهمگون جمعیتی این کشورها باشد و بدون در نظر گرفتن ریشەی اصلی این مشکلات، از منظر منافع و مصالح خود و تا حد رقابتی خطرناک کە میتواند آتش جنگ در این منطقە را عالمگیر کند، بر حسب تغییرات و آرایش سیاسی و نظامی، درصدد تحمیل طرح و اجرای نقشەهای خود هستند.
در کشور یمن جنگ و خشونتهای فرقەای بە سطح بیسابقەای رسیدە و عربستان سعودی و متحدانش در خلیج فارس در جنگ داخلی این کشور و برعلیە “حوثی” ها فعالانە شرکت دارند و جمهوری اسلامی ایران نیز کە در ایجاد تمامی معضلات مرگبار منطقەای، ید طولایی دارد، با ارسال سلاح و مهمات و حتی نیروی نظامی مجدانە از حوثیها حمایت مینماید. در واقع کشور جنگزدەی یمن، بە میدان رقابت سخت میان رژیم جمهوری اسلامی (تشیع) ایران و عربستان سعودی و متحدانش(تسنن) تبدیل گشتە است و البتە بدیهی است کە باج این رقابت خونین را مردم بلادیدەی کشور یمن با کشتە شدن فرزندانشان میدهند.
در کشورهای سوریە و عراق نیز وضعیت بسیار خطرناک و اسفبار است، بگونەای کە روزی نیست صدها تن از مردم بیدفاع و البتە جنگجویان طرفهای متنازع کشتە و یا مجروح و هزاران نفر از شهرها و روستاها راندە نشوند و بە ناگزیر رو بە سوی کشورهای مجاور و اروپایی ننهند. بلای ویرانگر “داعش” و “القاعدە” و دیگر گروههای تندرو اسلامی کە از انجام هیچ جنایتی ابایی ندارند از سویی، و از سوی دیگر کشورهای منطقە، همچون ایران و ترکیە و … کە هر یک عملا و آشکارا از یکی از طرفهای متخاصم حمایت میکنند، جنگ و معضلات این دو کشور را بە جایی رساندەاند کە احتمال فروکش کردن آتش جنگ و حل مسالمتآمیز آن بعید بە نظر میرسد. لذا با توجە بە عمق و گستردگی منازعات موجود، احتمال فروپاشی کشورهای سوریە و عراق و حتی یمن بسیار بیشتر از اتحاد و انسجام دوبارەیشان متصور است. البتە هر چند عراق دارای دولت مرکزی است و از سوی اکثریت کشورهای جهان برسمیت شناختە شدە است، لیکن روابط سرد و تنشآمیز یک دهەی اخیر میان دولت مرکزی و حکومت اقلیم کردستان در همەی زمینەها از سویی و از سوی دیگر وجود و حاکمیت قدرتمند داعش در مناطق سنی عربنشین این کشور، برغم ناخوشنودی آمریکا و تلاش برای بقای عراق واحد، این کشور را بەسوی فروپاشی سوق میدهد. در واقع پس از خیزش کردها در سال ١٩٩١ و خصوصأ متعاقب حملەی آمریکا و سرنگونی رژیم بعث عراق، این کشور عملأ بە سە حاکمیت مجزا، بر پایەی ملیت و مذهب متفاوت از هم تقسیم شدەاست.
در رابطە با گسترش جنگ و خشونتهای سوریە و عراق، شاهد آن هستیم کە از سویی اختلافات منطقەای و فرامنطقەای و از سوی دیگر راهکارهای کاملا متفاوتی کە از سوی قدرتهای بزرگ ارائە میگردند، بیش از پیش معضلات و منازعات کشورهای جنگزدە، بویژە، سوریە را ژرفتر و راەحلهای ممکن را ضعیفتر کردەاست. بطور مثال، اگر تا چندی پیش کشورهای غربی با آمریکا برای برانداختن بشار اسد و اطرافیانش موافق بودند، اینک با توجە بە مقاومت سرسختانەی نیروهایش و حمایت بیدریغ ایران و روسیە از این رژیم و همچنین ماهیت اپوزیسیون سوریە کە بە هیچکدام از پرنسیپها و موازین دمکراتیک پایبند نیستند و حتی بخشی از آنها ” جبهەی نصرت” وابستە بە القاعدە میباشند؛ متحدان آمریکا بە این باور رسیدەاند کە برای خاموش کردن آتش جنگ و بازگرداندن آرامش، با بشار اسد “تعامل” کنند و وی را در آیندەی سیاسی این کشور سهیم سازند. حتی دولت آمریکا نیز تحت تأثیر عوامل یادشدە، اعلام داشتەاست کە روند کنارەگیری بشار اسد میتواند چند ماە تا یک سال طول بکشد. این در حالی است کە روسیە بە عنوان حامی بشار اسد، عملأ بە کارزار جنگ پیوستە و تحت لوای مبارزە با تروریسم، بە موشک پراکنی و بمباران مخالفان رژیم سوریە کە عمدتا اپوزیسیون تحت حمایت آمریکا، ترکیە و عربستان سعودی هستند پرداختە و هر از گاهی مواضع داعش را نیز هدف قرار دادەاست. تردیدی نیست کە ورود نظامی روسیە بە منازعەی جاری در سوریە هم بە نگرانی و نارضایتی آمریکا و همپیمانان منطقەای و غربیاش خواهد انجامید و هم بر تنش و اختلافات فزایندەی چند سال اخیر بین طرفین دامن خواهدزد. در عین حال آمریکا، ترکیە و عربستان سعودی طی چهار سال گذشتە بسیار کوشیدند و بهای گزافی برای سازماندهی و تقویت بە اصطلاح اپوزیسیون میانەرو سوریە و براندازی رژیم اسد پرداختند و طبیعی است از حضور جانبدارانەی روسیە در این منطقە ناخرسند و نگران باشند.
سیاستهای متضاد قدرتهای جهانی در مسائل و مشکلات منطقەای؛ دخالتهای آشکار جمهوری اسلامی ایران، ترکیە و عربستان سعودی در مسائل داخلی سایر کشورها؛ نقش انکار ناپذیر ملت کرد در هر دو بخش کردستان عراق و در چند سال اخیر در کردستان سوریە، کە برغم ناخوشنودی شدید دولتهای حاکم بر کردستان، بە “امر واقع” تبدیل شدە است و باید در موازنەی قدرت و ترسیم آیندەی منطقە لحاظ شوند؛ گسترش خیرە کنندەی سازمانهای تروریستی چون داعش و القاعدە در منطقە و کل جهان و ورود هزاران سلفی و تندرو اسلامی بە صفوف این سازمانها و دست آخر، آوارە شدن میلیونها تن از مردم مناطق جنگزدە؛ بیانگر این واقعیت است کە خاورمیانە، بویژە در کوتاه مدت، کشورهای یمن، عراق و سوریە، بسوی گسستگی و فروپاشی میروند و چند کشور جدید بر روی نقشەی سیاسی جهان پدیدار خواهندگشت. پر واضح است کە این امر خاتمەی این سناریوی دردناک نیست و در بلند مدت، تا زمانیکە معضلات و اختلافات ملی و مذهبی چون معضل ملت کرد در همەی بخشهای کردستان و قضیەی ملت فلسطین و … بە نحوی از انحاء حل و فصل نگردند؛ احتمال جنگهای ویرانگر، آشوبهای مرگآفرین و آوارەشدنهای میلیونی همچنان باقی خواهدماند و هر از گاهی گریبان بشریت را خواهد گرفت. در واقع کشورهای مصنوع کە از ترکیب ناهمگون چند ملیت و آیین و عمدتأ پس از جنگ اول جهانی، از سوی فاتحان جنگ تشکیل و تأسیس یافتەاند، یا باید رو بە سوی دمکراتیزاسیون و تأمین تمامی آزادیهای انسانی در همەی زمینەها نهند و در کردار پایبند آن باشند، یا در مسیر اضمحلال و فروپاشی گام نهند.
برای مقابلەی عملی با افراطگرایی و جنگ و آشوب و آوارە شدن مردم، باید ریشەی همەی اختلافات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، مورد بررسی مجدد قرار گیرند و عوامل اصلی آن، دستنشان گشتە و راهکارهای واقعگرایانە کە بە سود صلح و همزیستی مسالمتآمیز مردم این کشورها است، بکار بستەشوند. شاید بتوان با ادامەی جنگ و مقابلەی نظامی، برای مثال داعش و یا القاعدە را برای مدت کوتاهی تضعیف و یا حتی سرکوب کرد؛ لیکن برای خشکاندن و قطع رگەهای تروریسم و رژیمهایی کە همسان با جمهوری اسلامی ایران، مشوق دستجات و گروەهای تروریستی هستند، جهت ممانعت از وقوع فجایع مرگبار این پدیدەی منحوس، کە در شکل و شمایل سلفیت و اسلام رادیکال توأم با شدیدترین شیوەهای سرکوب نمایان گشتە است، پیکاری همە جانبە و جهانی لازم است و بدون شک این پیکار از دالان و دهلیز وسیع و دور و دراز دمکراتیزاسیون جوامع مناطق و کشورهایی چون کشورهای خاور میانە میگذرد و تأمین و تضمین عدالت اجتماعی میسر لازمەی آن است.
درشمارهی٦٦٥ روزنامه «کوردستان» منتشر شده است