برگردان: سروش
سهم استانهای کردنشین و دیگر مناطق دورافتاده ایران در برنامهی رشد و توسعهی اقتصادی جمهوریاسلامی چه بودهاست؟ در این مقال سعی در یافتن پاسخ این سؤال داریم.
از دوران حکومت پادشاهی تاکنون یعنی دوران جمهوری اسلامی، ایران ١٠ برنامهی توسعه را به آزمایش گذارده است. مهمترین اهداف این برنامهها، کاهش تمایز و اختلاف میان مناطق کمتر توسعه یافته و مناطق دائما در حال توسعه بودهاست.
طبق اطلاعاتی که دردست است، برنامهی توسعهی اقتصادی رژیم پهلوی نتوانستهاست شکاف میان مرکز و حاشیهی آنرا پرکند. در پی انقلاب، سردمداران جدید بر این نکته تأکید ورزیدند که رشد و شکوفایی در کلیهی مناطق ایران باید به یک اندازه بوده و حکومت بایستی و مؤظف است این نابرابری را کاهش دهد. هر چند جنگ ایران و عراق دستاورد خوبی بود تا گردانندگان جمهوری اسلامی از اجرای برنامههای توسعهی اقتصادی سرباززنند و به بهانهی جنگ عقب ماندگی و توسعه نیافتگیای که پیش از انقلاب 57 در مناطق محروم وجود داشت به قوت خود باقی ماند و حکومت اسلامی تغییر چندانی در برخورد و عملکرد خود در مورد مناطق دورافتاده ایجاد نکرد. پس از جنگ، ایران یک برنامهی توسعهی پنج ساله را با شعار کاهش فقر در مناطق محروم و توسعهی برابر، در دستور کار خود قرار داد.
اگر برنامهی نخست توسعه به بازسازی و ترمیم مناطق خسارت دیده از جنگ اختصاص داشت، دیگر برنامههای پس از آن نه تنها میزان نابرابری را در ایران کاهش نداد، بلکه آنرا حتی در مقایسه با دوران قبل از انقلاب ٥٧ افزایش نیز داد.
مرکزگرایی در برنامههای توسعه
در کتاب “ایران بین دو انقلاب” آمدهاست که در دوران پهلوی در تهران برای هر ٩٧٤ نفر یک پزشک وجود داشت، اما در مقابل در کردستان برای هر ٦٤٧٧ نفر یک پزشک و در سیستان و بلوچستان برای هر ٥٣١١نفر پزشک وجود داشتهاست.
اگر این آمار کتاب “ایران بین دو انقلاب” یرواند آبراهیمیان را مبنایی برای ارزیابی توسعه در ایران قرار دهیم مشاهده میکنیم که در سال ١٣٥٤، تنها تهران ٦٠ درصد از مراکز صنعتی را در خود جای داده و نیز وامهای بانکی ایران به مناطقی اختصاص داشته که ٢٢ درصد از نیروی کار را در اختیار داشتەاست. این در حالی است که کردستان و سیستان و بلوچستان که بیش از ٣٠ درصد نیروی کار را در اختیار داشتهاند، تنها از ٥ درصد از صنعت و وامهای بانکی برخوردار بودهاند! از سوی دیگر حکومت پیشین آنقدر که در زمینهی آموزش و پرورش در فکر مرکز بودهاست، به دیگر مناطق کشور نپرداختهاست. تنها در تهران ٦٢ درصد از مردم با سواد بودند، در مقابل در کردستان ٢٦ درصد و سیستان و بلوچستان ٢٥ درصد از مردم از نعمت سواد برخوردار بودهاند!
در حال حاضر نه تنها تفاوتها و تبعیضات کاهش نیافتهاند، بلکه در برخی نقاط افزایش نیز پیدا کردهاند. تحقیقاتی که در خلال سالهای ١٣٧٩ تا ١٣٨٨ انجام پذیرفته و در هفتمین شمارهی فصلنامهی اقتصاد و توسعهی منطقهای منتشر شدهاست، نشان میدهد که مرکز گرایی رو به افزایش است، آنهم بدست حکومتی که شعار عدالت و برابری را سرمشق خود قرار دادهبود.
نتیجهی بررسی دیگری که توسط علیرضا بیگزاده در خصوص صنایع استانها و مناطق مخطلف ایران انجام پذیرفته، نشان میدهد که استانهای تهران، مرکزی، اصفهان و کرمان به تنهایی ٤٩ درصد از کارخانهها و بخش صنعتی ایران را در خود جای دادهاند. همچنین استانهای بوشهر، هرمزگان و خوزستان حدود ٢٠ درصد و استانهای قزوین، فارس و آذربایجان شرقی ١٤ درصد از صنایع، فارس و آذربایجان شرقی ١٤ درصد از صنایع کشور را در اختیار دارند. اما مایهی تعجب است که در ١٩ استان دیگر که ٤٥ درصد از مردم ایران در آنها زندگی میکنند (از جمله استانهای کردنشین) تنها از ١٧ درصد از صنایع و مراکز بزرگ اقتصادی سهم بردهاند. ٥٠ درصد از تولیدات و بطور کلی مناطق صنعتی در سه استان تهران، اصفهان و خوزستان واقع شدهاست. اینراهم نباید فراموش کرد که استانهای خوزستان، بوشهر و هرمزگان جزو مناطق نفت خیز هستند، لذا اگر درآمدهای نفتی را مد نظر قرار ندهیم، آنها نیز در زمرهی مناطق فقیر و عقبمانده قرار خواهدگرفت.
برای آنکه بهتر به کنە مسأله پی ببریم به نقل از فصلنامە اقتصاد و توسعە منطقەای برآوردی میان 5 استان پیشرفته و عقب ماندهی ایران را در سالهای ١٣٧٩ و ١٣٨٨ ارائه میدهیم:
ــ در سال ١٣٧٩ پنج استان کرماشان، ایلام، کهکیلویه و بویراحمد، سنندج و سیستان و بلوچستان از رشد و توسعهی اقتصادی محروم و پنج استان تهران، مرکزی، قزوین، هرمزگان و اصفهان از رشد و توسعه برخوردار بودهاند.
ــ در سال ١٣٨٨ پنج استان ارومیه، لرستان، سنندج، کهکیلویه و بویراحمد و سیستان و بلوچستان جزو استانهای محروم از رشد و توسعه و پنج استان تهران، مرکزی، بوشهر، سمنان و یزد برخوردار از رشد و توسعه بودهاند.
به موجب تازهترین آمارها، میزان بیکاری در استانهای کردنشین به شیوهی چشمگیری افزایش یافتهاست. طبق آمارهای حکومتی میزان بیکاری در استان کرماشان ٢٠ درصد، سنندج ١٩ درصد، ارومیه ٥/١٦ درصد، لرستان ١٩ درصد و ایلام ٢١ درصد افزایش پیدا کردهاست. اما این افزایش بیکاری طبق آمارهای غیر حکومتی بسیار گستردهتر است. بعنوان نمونه بر اساس آمارهای غیر حکومتی میزان بیکاری در استان کرماشان ٢٨ درصد، سنندج ٢٦ درصد، ارومیه ٢٤ درصد، لرستان ٢٨ درصد و ایلام ٢٤ درصد افزایش داشتهاست. جمهوری اسلامی عمدا به ارائهی آمارهای نادرست میپردازد تا بدین شیوه هم صداهای ناراضی را خاموش نماید و هم به جهان خارج بگوید که در کشور من برابری وجود دارد، حتی اگر این برابری در خصوص بیکاری باشد! بدیهی است دلیل بالا بودن میزان بیکاری در مناطق یاد شده، عمدتا نبود مراکز و تأسیسات اقتصادی در آنها میباشد.
هیچ کارگاه بزرگ تولیدی در کردستان وجود ندارد. با نگاهی گذرا به نقشهی اقتصادی ایران در مییابیم که اکثر مراکز تولیدی و زیربناهای اقتصادی ایران در یک سه گوشهی فارسنشین مرکز ایران متمرکز شدهاست. هیچ کارخانهی تولیدی بزرگ در خارج از این مثلث قرار ندارد. این برنامهی حکومت مرکزی به شیوهای طرحریزی شده، در دوران زمامداری حکومتهای یکی پس از دیگری پیگیری و پیاده شدهاست. در اکثر خانوادههای چهار استان کردنشین تنها یک نفر به کار مشغول است و چند نفر بیکار از قبل او به زندگی ادامه میدهند. این امر موجب گشتهاست که زمینهی بروز مشکلات اجتماعی فراهمتر گردد. طلاق، اعتیاد به مواد مخدر، قاچاق کالا و بیکاری موجب افزایش معضلات و ناهنجاریهای فراوانی گشتهاند. به همین دلیل شمار کثیری از مردم بدلیل بروز مشکلات، پایشان به زندان باز شدهاست. بیکاری مردم را ناچار ساختهاست که برای تأمین مایحتاج خود و خانوادهیشان حتی بە کارهای پرمخاطرە رویآورند. بە همین دلیل بسیاری از آنها مشغول کولبری و قاچاق کالا در مرزهای غربی کشور هستند. علاوه بر این، بر شمار کودکان کار نیز افزودهگشته و اکثر آنها ترک تحصیل کرده و به کارکردن روی آوردهاند و بدلیل آنکه بسیاری از آنان تحصیلات خود را به پایان نرساندهاند، کاری هم پیدا نمیکنند.
با نگاهی گذرا به نقشهی اقتصادی ایران میتوان به چند نکته پی برد و آن اینکه: کلیهی کارگاهها و مراکز تولیدی ایران در یک مثلث فارسنشین واقع شدهاست که یکی از اضلاع آن تهران و دیگراضلاع آن اصفهان و شیراز هستند. این امر موجب گشتهاست که بسیاری از مناطق دیگر ایران عملا از کارگاههای تولیدی و مراکز صنعتی محروم باشند. این در حالی است که مواد اولیهی این کارخانهها از مناطق خارج از مناطق فارسنشین تأمین میگردد. در کارگاههای واقع در مراکز ایران مواد خام مناطق کردنشین تبدیل به کالا شده و درآمد حاصل از آن به جیب حکومت مرکزی ریختهشده و به هنگام تقسیم درآمد سرانه نیز کردها در درجهی دوم قرار میگیرند. بعنوان نمونه میتوان به بخش تولید قند و شکر از چغندر قند اشاره کرد: طبق آمار سال ١٣٨٥، استان ارومیه با کشت ٢٩٦٥٠ هکتار چغندر قند که ٢٢ درصد تولید چغندر ایران را تشکیل میدهد، در رتبهی دوم قرار داشت. همچنین استان کرماشان با ١٣١٤٦ هکتار سطح زیر کشت که ١١ درصد چغندر ایران و استان ایلام با ٥٠٠ هکتار و استان کردستان با ١٢٠ هکتار سطح زیر کشت، تأمین کنندهی چغندر قند ایران هستند. بنابراین ٣٨ تا ٤٠ درصد چغندر ایران (یعنی ١٦١٣٩٥ تن) در مناطق کردنشین کشت و برداشت میشود. این در حالی است که کردستان علیرغم این همه تولید، تنها یک کارخانهی قند و شکر دارد که آنها عبارتست از کارخانهی قند میاندوآب که هیچ سودی برای کردها دربر ندارد. در سالهای اخیر تلاشهایی در راستای احداث کارخانهی قند در پیرانشهر و نقده بعمل آمدهاست. اما بدلیل آنکه حکومت حمایت چندانی از آن بعمل نیاوردهاست، این تلاشها هنوز بطور کامل به ثمر نرسیدهاند.
آمارهای فوق حاکی از آنند که برنامههای توسعهی اقتصادی در جمهوری اسلامی ایران و حتی رژیم پهلوی نیز هیچگاه بسود کردها و دیگر اقلیتهای ملی نبودهاست. آنچه که اکنون در ایران شاهد آن هستیم یک دیکتاتوری نظامی و اقتصادی است که زمام آن در تهران و بدست فارسهای شونیست است. گذشته از مسائل اقتصادی و صنعتی، دیگر عرصههای زندگی مردم کردستان و دیگر مناطق ایران از برنامههای توسعه و رشد در زمینه و رشد در زمینهی آموزش و پرورش نیز سهمی نبردهاند. طبق گزارش رسمی سازمان نهضت سواد آموزی، استانهای سنندج، ارومیه و سیستان و بلوچستان جز بیسوادترین استانهای ایران هستند.
در جدول زیر تلاش شده میان استانهای ایران در خصوص استانداردهای زندگی (امید به زندگی، آموزش و توسعەی انسانی و درآمد) مقایسهای بعمل آید. این جدول از گزارش رسمی معاونت مدیریت و برنامهریزی در خلال سالهای ٨١ الی ٨٨ انتاج شدهاست.
وضعیت فعلی ایران درست برخلاف برنامهها و طرحهایی است که از سوی جمهوری اسلامی بظاهر برای مناطق دوردست تدوین شدهاست. این نابرابریها در طول ٣٦ سال حاکمیت جمهوری اسلامی ایران نسبت به اقلیتهای ملیای چون کرد و بلوچ و دیگران کماکان ادامه داشتهاست.
درشمارهی٦٦٦ روزنامه «کوردستان» منتشر شده است