روز سەشنبە ٢٥ مهرماە (٧ اکتبر)، فرانک والترشتان مایر، وزیر امور خارجەی آلمان، بمنظور شرکت در نشست مقدماتی “کنفرانس امنیت مونیخ” بە ایران سفر کرد و با محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجە، حسن روحانی، رئیس جمهور و لاریجانی رئیس مجلس رژیم دیدار نمود و معضل جنگ داخلی در سوریە و تنشهای میان جمهوری اسلامی و عربستان سعودی و پیامدهای آن را مورد بحث و گفتگو قرار داد.
معضل جنگ داخلی در سوریە کە اینک قریب بە ٥ سال است این کشور در آن گرفتار آمدە، بە بحرانی تبدیل گشتە کە در واقع منطقەی خاورمیانە و کشورهای غربی را از همە لحاظ بە خود مشغول کردە و بطور فزایندەای خطرناکتر و پیچیدەتر و احتمال حل و فصل آن ضعیفتر گشتەاست. این بحران با دخالت کشورهای منطقە، بویژە ایران، ترکیە و عربستان سعودی کە از همەی جهات در تعمیق آن نقش کارا و چشمگیری دارند، از حالت یک بحران و جنگ داخلی خارج گشتە و عملا سوریە بە میدان رقابت این کشورها تبدیل شدەاست. جمهوری اسلامی بسان پرچمدار اسلام شیعە از بقای رژیم حاکم بر این کشور کە از اقلیت “علوی” تشکیل یافتەاست، حمایت میکند. ترکیە و عربستان سعودی نیز برای سرنگونی حکومت بشار اسد، هم بە لحاظ آموزش نظامی وهم با تسلیح و کمکهای مادی ولجستیکی بە باصطلاح “اپوزیسیون میانەرو” این کشور کمک میکنند.
در این بین آمریکا و متحدانش کە در آغاز در برابر کشتار مردم ناراضی و استفادە از سلاحهای شیمیایی بر علیە مردم، مصرانه خواستار برکناری بشاراسد و رژیم حاکم بودند، اینک چنین پیداست میان دیدگاههایشان شکاف ایجاد شدە و پیرامون آیندهی سیاسی سوریه و راههای برونرفت از این بحران، چندان با هم همآوا نیستند. در واقع این امر که نشست مقدماتی کنفرانس امنیت مونیخ در تهران برگزار میگردد و آلمان بە مثابه بزرگترین کشور اروپایی حاضر شدە بحران سوریه را با جمهوری اسلامی ایران مورد بحث وگفتگو قرار دهد، بیانگر واقعیت فوق است. غیر از فرانسه کە مجدانه بر سیاست سوریهی بدون بشاراسد پافشاری میکند، بیشتر کشورهای غربی و حتی آمریکا نیز به این نتیجە رسیدهاند که سرنگونی رژیم سوریه، دستکم در کوتاهمدت و در شرایط فعلی، اگر غیر ممکن نیز نباشد، چندان آسان نیست .
البته اگر در آغاز این بحران، رژیم جمهوری اسلامی با ارسال سلاح و اعزام افراد زبده و متخصص در امور نظامی، همراه با حزبالله لبنان به حمایت از این رژیم برخاستهبود، مدتی است این رژیم با گسیل نیروهای آموزشدیده و مسلح به انواع سلاحها کە عمدتا از گروههای شیعهی پاکستانی، افغانی و حتی عراقی هستند، عملا پا به عرصهی نبرد در سوریه نهاده و آشکارا اعلام کردهاست با تمام توان، جهت بقای رژیم بشاراسد میکوشد و در این راستا آمادهی هر نوع مقابله با دشمنان و مخالفان این رژیم است. در این رابطه روزی نیست چند نفر از افراد رژیم ایران در جنگ سوریه کشته نشوند. حتی طی این مدت چند تن از سرکردگان سپاه پاسداران از جمله حسین همدانی و حسنیزاده و حمید مختاربند و … کشتهشدهاند.
فزون بر این، پیداست پس از دخالت روسیه در بحران سوریه، از سویی این بحران از چارچوب یک معضل داخلی خارج گشته و بر آیندهی مبهم و خطرآفرین آن افزوده شده و از سوی دیگر بالانس و توازن قوا به سود بشار اسد و جمهوری اسلامی تغییر یافتهاست. حملات هوایی جنگندههای روسیه به مواضع داعش و خصوصا اپوزیسیون سوریه که بخشی از آن از سوی ترکیه و آمریکا حمایت میشوند، نشان دادهاست که روسیه مصمم است به همراه جمهوری اسلامی نگذارد سناریوی مخالفان منطقهای (ترکیه و عربستان و…) و در سطح جهانی نیز، آمریکا و همپیمانانش، علیه سوریه عملی گردد. هم اکنون شاهد آن هستیم کە نیروهای مشترک بشار اسد، جمهوری اسلامی و حزب الله لبنان با حمایت هوایی جنگندههای روسیه حملات گستردهای را در اطراف شهر “حلب”، بزرگترین شهر این کشور آغاز کرده و توانستهاند مناطقی را بازپس گیرند.
در این رابطه و بویژه پس از دیدار قاسم سلیمانی، نمایندهی خامنهای و سپاه پاسداران از مسکو و مذاکره با سران این کشور، شاهد هستیم کە عملا “اطاق جنگ” از طرف روسیه، جمهوری اسلامی، سوریه و عراق علیه دشمنان رژیم بشار اسد در سوریه و داعش در عراق تشکیل شدهاست. البته دولت عراق که در حال جنگ داخلی با داعش است، صرفنظر از حمایت سیاسی از رژیم بشار اسد، آشکارا به سوریه نیروی نظامی نفرستادهاست؛ لیکن گفته میشود بخشی از گروههای شیعهی عراق که مستقیما از سوی جمهوری اسلامی تشکیل و تسلیح گشتەاند و به سوریه انتقال داده شدهاند.
تردیدی نیست سوریه و رژیم بشاراسد بمثابهی آخرین پایگاه روسیه در خاورمیانه و دریای مدیترانه، اهمیت ویژهای در استراتژی سیاسی این کشور دارد و روسیه نیک میداند برای حفظ منافع و مصالح خود و انحصار سوریه، باید از هر طریقی، حتی از طریق دخالت مستقیم از رژیم بشاراسد حمایت نماید. در واقع روسیه پس از اشغال شبه جزیرهی “کریمه” و دخالت آشکار در جنگ و خشونتهای شرق اوکراین، که با نارضایتی و محاصرهی اقتصادی آمریکا و متحدانش مواجه گشت، نشان دادهاست بیش از این در قبال فشارهای “ناتو” و پیشرویهای این سازمان به مرزهای خود بی تفاوت و ساکت نخواهد ماند و از پتانسیل نیرومند دوران شوروی سابق، برای صیانت از منافع خود برخوردار بودە و حتی آمادەاست رأسا در جنگ سوریە سهیم شود. دقیقا در همین راستا است کە این کشور ، با جمهوری اسلامی ایران، حداقل در بحران سوریە همپیمان گشتەاست.
پر واضح است در چارچوب سیاستهای روسیە در خاورمیانە و حمایت بیدریغ این کشور از رژیم اسد است کە، روز سەشنبە ٢٨ مهر ماه (٢٠اکتبر)طی مسافرتی کوتاە مدت و بدور از دید جهانیان، بشار اسد، بە روسیە شتافت و بە مدت سە ساعت با ولادیمر پوتین، در خصوص چگونگی تقویت همکاریهای نظامی روسیە بە گفتگو پرداخت. این نخستین سفر بشار اسد بە خارج از سوریە در پی شعلەور شدن آتش جنگ داخلی در این کشور است و انتظار میرود در چند روز و هفتەی آیندە، روسیە نە فقط برحجم موشک باران و حملات هوایی خود بیافزاید، بلکە با ارسال نیرو، مستقیما در این جنگ شرکت نماید. البتە طی روزهای گذشتە پنج سرباز روسیە در جریان جنگ کشتەشدند و این بیانگر این واقعیت است کە روسها با همکاری همەجانبەی جمهوری اسلامی، خود را برای نبردی سرنوشت ساز با مخالفان بشار اسد و خنثیکردن سیاستهای آمریکا و متحدانش آمادە ساختەاست.
در این میان آمریکا و متحدانش در منطقە و خارج از آن، حملات موشکی و بمبارانهای روسیە را بشدت مورد انتقاد قراردادە و از این کشور خواستەاند، ضمن محدوود کردن این حملات، نیروهای ارتش آزاد سوریە و اپوزیسیون میانەرو را هدف قرار ندهد. با این حال روسیە تاکنون بدون توجە بە انتقادات فوق، اعلام داشتەاست کە حملە بر ضد مواضع “تروریستها” را ادامە خواهدداد. جمهوری اسلامی نیز در این بین نیک میداند پس از ورود روسیە، جبهەی ایران سوریە و عراق (شیعیان) تقویت گشتە و احتمال سرنگونی رژیم بشار اسد توسط اپوزیسیون با همکاری آمریکا و متحدان منطقەای و فرامنطقەای، بسیار کم شدەاست. همچنین رژیم حاکم بر ایران بە خوبی آگاە است، کشورهای اروپایی (تا کنون بغیر از فرانسە) از سویی بدلیل آمدن روسیە بە عرصەی کشاکش وتغییر موازئەی جنگ بسود جبهەی سوریە ــ ایران و از سوی دیگر بخاطر غیر دمکراتیک بودن طرفهای اپوزیسیون کە حتی در برگیرندە “جبهەی نصرت” وابستە بە سازمان تروریستی القاعدە است؛ برای سرنگونی رژیم بشاراسد، حداقل همچون گذشتە مصر نیستند. فزون براین، اروپا بطور کلی و بویژە آلمان و کشورهای اروپای غربی، اینک با معضل مهاجرت دستجمعی صدهاهزار تن از پناهجویان سوری و کشورهای دیگر مواجە هستند کە میخواهند بە هر قیمتی کە شدە خود را از آتش جنگ و خونریزی برهانند. بە همین دلیل خواستارآنند از هر طریقی کە شدە، جنگ و خشونتهای سوریە پایان یابد؛ حتی با حضور بشار اسد در آیندەی سیاسی این کشور نیز موافق هستند. آیندەی سیاسی کشور جنگ زدەی سوریە نامعلوم است و هر یک از کشورهای دخیل در این بحران، از دریچەی مصالح و دیدگاە سیاسی خود، آیندەی سوریە را بە تصویر میکشند و برای تحقق آن تلاش دارند. جمهوری اسلامی و روسیە و بشار اسد میکوشند از هر راە ممکن و با هر هزینەای شرایط را بە قبل از بروز نارضایتی مردم برگردانند و همچون گذشتە اقلیت علویان کە تنها ١٣% از جمعیت این کشور را تشکیل میدهند، بە گونەای حاکمیت را در دست داشتە باشند. از سوی دیگر ترکیه، عربستان سعودی و سایر کشورهای عربی، سوای عراق، بر سرنگونی رژیم سوریە اصرار و سعی دارند آمریکا و کشورهای اروپایی را جهت دخالت در بحران وعملی ساختن سیاستهایشان ترغیب نمایند. در سطح فرامنطقەای نیز، همچنانکە بدان اشارە شد، وحدتنظری قوی در خصوص این بحران مشاهده نمیشود و چنین پیداست کشورهای آلمان و اتریش و بطور کلی همـهی کشورهایی که با موج پیاهجویان روبرو هستند، بیش از این چشم انتظار اقدامات رئیس جمهور دمکرات آمریکا، بارک اوباما نخواهد بود.
برغم آنکه جنگ داخلی و بحران کشندهی سوریه، شیرازهی این کشور را از هم گسسته و تراژدیهای انسانی دردناکی را خلق نموده که جامعهی بشری را متأثر ساخته است، نمیتوان این واقعیت را نادیده گرفت که این بحران، فرصت سیاسی بسیار مناسبی را برای این بخش از کردستان (سوریه) فراهم ساخت تا همچون خلقی ستمدیده و حتی انکار شده، وجود خود را به اثبات برساند و درآوردگاه مقاومت در همهی زمینهها، شایستگی خود را به جهانیان نشان دهد. درست است که کردها مورد یورش درندهترین سازمان شبه دولتی موسوم به داعش قرار گرفتند که از نظر سلاحهای پیشرفته، بسیار مجهز بودند و خسارت جانی و مالی کمرشکنی بر آنان تحمیل شد، اما کردها توانستند با مقاومتی کم مانند، بویژه در نبردهای پرآوازهی “کوبانی”، از سویی افکار عمومی مردم و همدردی و همبستگی جهانیان را جذب نمایند و از سوی دیگر از همکاریهای نظامی و انسانی آمریکا و متحدانش بهرهمند گردند. آنها با این مقاومت نشان دادند شایستگی آن را دارند کە در صورت تحقق هر یک از سناریوهای سیاسی پیشرو، آنان نیز به حساب بیایند. برغم خشم و نارضایتی شدید ترکیه؛ چنین پیداست که آمریکا و متحدانش حاضرند در نبرد علیه داعش، نقش عمده را به مبارزان “یه په گه و یه په ژه” بدهند و به لحاظ نظامی و تسلیحاتی به آنان کمک نمایند. تردیدی نیست بحران سوریه از هر طریقی حل و فصل گردد، “روژئاوا”ی کردستان به دوران حاکمیت خودکامهی اسد پدر و پسر باز نخواهدگشت.
در خاتمه باید متذکر شد در نتیجهی این جنگ، علاوه بر طرفهای درگیر که هزاران تن از افرادشان کشته شدهاند، همانگونه که مراکز خبری اذعان داشتهاند، قریب به سیصد هزار نفر از مردم بیگناه سوریه کشتهشده و میلیونها تن نیز از ترس جان خود از خانه و محل زندگی خود آواره گشته و بالاجبار رو به سوی کشورهای مجاور سوریه نهادهاند. این شمار از کشتهشدگان و آوارگان نشان دهندهی آن است رژیمهای خودکامهای چون رژیم بشاراسد و متحدان ضد بشری آن همچون جمهوری اسلامی، برای بقای خود و حاکمیتشان از هیچگونه کشتار و جنایتی فروگذار نخواهند کرد، لذا کشورهای غربی، بویژه بریتانیای کبیر و فرانسه که در واقع بر اساس پیماننامهی “سایکس ــ پیکو” در سال ١٩١٦ و پس از پایان جنگ جهانی اول، کشور سوریه را بدون مد نظر قرار دادن تفاوتهای دینی و ملی تأسیس کردند و همچنین سایر زورمندان، باید برای جلوگیری از جنگ و کشتار دستجمعی و ممانعت از بروز دوبارهی تراژدیهایی چون آنچه در سوریه بوقوع میپیوندد؛ از طریق مسالمتآمیز و بدور از دستهبندیهای سیاسی و جنگی، و به مخاطرهافکندن جامعهی جهانی، بکوشند معضلات منطقهای را بگونهای حل و فصل نمایند که بسود خلقهای محروم از حقوق انسانی خود باشد و در راستای مصالح و منافع اقتصادی کوتاهمدت، فرصت و مجال به رژیمهای ضد خلقی چون جمهوری اسلامی ندهند خاورمیانه را به عرصهی ترکتازی خود مبدل سازند.
درشمارهی٦٦٦ روزنامه «کوردستان» منتشر شده است