بعد از پایان دو عصر امپراطوری صفوی و عثمانی تا کنون بایکوتی نسبت به قشر عظیمی از جامعەای انسانی با نام و هویتی کوردی صورت گرفته و می گیرد.
از عهدنامەهای قصر شیرین و سور تا به لوزان نهایتا قطعنامەی الجزایر مفاد توافق بین دولتهایی که کوردستان بخشی از جغرافیای سیاسی آنست؛ همیشه بخش اعظم این توافقات بر سر مشکلی بنام کورد را در آن گنجاندەاند.
بین دولی که چهار بخش کوردستان در قالب جغرافیای سیاسی آنان جای گرفته اند مداوما توافقاتی در بین این دول بدون معضلی بنام کورد بعمل نیامده و معادلەی لاینحل چهار مجهولی مشکل کورد همچون استراتژی در دستور کار آنان قرار داشته است.
بالاخره بعد از دهەها نبرد و مبارزەی ملت کورد و قربانی شدن بی شماری نخستین جرقەی امیدواری در کوردستان عراق(جنوب کوردستان) زده شد و استاتویی بنام حکومت اقلیم کوردستان ظهور کرد. در عراق کورد و کوردستان همچون امری واقع است و در قانون اساسی عراق کنونی بدان همچون ملتی(نه ملیتی) یا ملت دوم در عراق به رسمیت شناخته شده و می شود. البته شاید چنین به نظر آيد اقلیم کوردستان دارای مشکلاتی سیاسی است که کاملا باید امری طبیعی به نظر برسد. فاکتور اصلی آن نیز به معادلات منطقەای و بین المللی رابطەای مستقیم دارد. از سوی دیگر نیز مراحل گذار در روند دموکراسی و پایەریزی سیستمی برای تشکیل دولتی مستقل بر مبنای گرایشات ملی در کوردستان عراق و هراس از ظهور دولتی جدید در خاورمیانه از سوی دولتهای منطقەای هم بر روند پویش و حتی پویایی کوردستان عراق تاثیرگذار است. کوتاه اینکه واقعەای سیاسی بنام اقلیم کوردستان با مشروعیتهایی که بدست آورده باید مورد قبول قرار گیرد و در مراحل گذار سیاسی چه از نظر ارکان دموکراتیزاسیون و چه پایەریزی سیستمی برای رفتن بسوی دولتی یا ماندن همچون منطقەای خودمختار در عراق باید هضم و مورد قبول واقع شود.
کوردستان ترکیه اکنون با مبارزاتی مدنی و مسلحانه همچون واقعەای دیگر سیاسی در منطقه و در جغرافیای فلات آناتولی عرصه را بر دولت ترکیه(بازماندەی امپراطوری عثمانی) تنگ و تنگتر کرده است. مکانیزمها و پتانسیلهای موجود در عرصەی سیاست و دیپلماسی از سوی کوردان این بخش از کوردستان در ترکیه تا کنون به نحوی رضایت بخش بکار گرفته شده است. تمامی عرصەها از مبارزەی مسلحانه تا به مبارزەی مدنی و پارلمانی و… از سوی سیاسیون کورد بکار گرفته می شود و نتایج عملکرد آنان شاید نتوانسته باشد نمرەی بیست را در کارنامەی سیاسی بدست آورد ولی نمرەی قبولی کسب می کند. باید همانگونه که سیاست ظرف و مکان مختص به خود داراست، طی پروسەای مراحل طبیعی خود را بگذارند. تقربیا می توان با توجه به مذاکرات صلح و فعالیتهای سیاسی در داخل و راهیابی کورد به پارلمان ترکیه و در دست گرفتن عنان مختصری قدرت اداری در مناطق کوردنشین از سوی سیاسیون کورد مسئلەی کورد در این کشور بسوی افقی روشن گام برمیدارد و دیگر راهی برای انکار کورد وجود ندارد. کورد در این کشور کم کم بسوی حقوقی که خواستار آنست پیش میرود. می توان خوشبین بود که در دهەی آينده مسئلەی کورد در ترکیه اگر به تمامی حل نگردد ولی دست آوردهای بزرگ سیاسی را کسب خواهد کرد.
کوردستان سوریه با حملەی داعش و مقاومتی که در کوبانی بعمل آمد و از سوی دیگر ناتوانی و ضعف شدید دولت مرکزی سوریه در ادارەی مناطق کوردی و عدم دست یابی مخالفان تمامیتخواه سوری بر کوردستان این کشور و ایجاد سیستمی از سوی سیاسیون کورد در این بخش از کوردستان و ایجاد ارتشی محلی و داشتن قدرتی سیاسی(هرچند ضعیف و دارای معضلات وافر) دیگر هیچ کسی حتی اگر مقتدرترین دولتی در دمشق سرکار آید نخواهد توانست چنین واقعەای سیاسی را نپذیرد و یا در صدد نابودی آن برآید.
البته این اصل نباید نادیده گرفته شود که هر دولتی در خاورمیانه یا بهتر بگوییم در جهان سوم در این برهەی زمانی منقرض یا از میان برداشته شدەاند دیگر دولتی مرکزی مقتدر بر سرکار نیامده است و نمونەی بارز چنین ادعایی دول عراق و افغانستان و لیبی و…
با چنین استدلالی در سه جغرافیای سیاسی دولی که کورد و کوردستان ضمیمەی خاک آنان است و از همه مهمتر ترکیەای که بعنوان دروازەی خاورمیانه به اروپا و عضو سازمان ناتو که درصدد عضویت در اتحادیەی اروپا که دلیل عمدەی عدم راهیابیش نیز عدم حل مسئله کورد می باشد دیگر چه راهی برای سایر دولتها به ویژه ایران باقی می ماند تا همیشه صورت مسئله کورد را پاک کنند یا به بیراهه بکشانند!؟.
در دو سیستم پادشاهی و ولایت فقیه هر راهکاری برای سرکوب و نابودی کورد در پیش گرفته شد. اما نتیجەای در برنداشت و همچنان مسئلەی کورد در ایران به قوت خود باقی ماند.
در زمان حاضر هم با توجه مدنظر قراردادن مبارزات کورد در برابر نیروهای افراطی همچون داعش که دو ارتش تا دندان مسلح عراق و سوریه را به زانو در آورد و نیروهای پیشمرگەی کورد با کمترین امکانات و با داشتن ارادەای بی نظیر و خوگرفتن دیرینه با فرهنگ مقاومت؛ زبانزد افکار عمومی جهانیان شدند.
سیستم حاکمەی کنونی برایران هم براین امر کاملا واقف و شیطنتهایی سیاسی و به بیراهه بردن مسئلەی کورد و بدون مخاطب قراردادن آدرس آن که احزاب کوردی به ویژه حزب دموکرات کوردستان است، پاسخگو نبوده و نیست.
دیگر بازیهای تاکتیکی همچون ایجاد مدیریت بومی از خود کوردها در کوردستان توانایی یا بهتر اینکه ظرفیت خواستەهای هویتی و ملی کورد در این بخش از کوردستان را نداشته و ندارد.
معمولا در خاورمیانه آداب دیپلماسی یا ارتباط با مخاطبان و خواهندگان حقوقی( ملی یا سیاسی و …) در داخل کشوری براساس قدرت اسلحه و نیروی نظامی معادلات را تغییر داده یا طرفین دعوی بر مبنای توازن قدرتی نظامی یا زوال قدرت دولت مرکزی، ناچار به مذاکره برای رسیدن به توافقی سیاسی بوده و هستند(هرچند چنین اصلی تا حدودی در روابط بین المللی بین دول هم مرسوم است). اما با ظهور قدرتی بنام رکن چهارم و پیدایش رسانەهای بدون مرز و چرخش سریع اطلاعات و اخبار از بصری تا به فضای مجازی تقربیا داشتن قدرتی نظامی را از اصل اول مذاکرات به اصولی نزولی تر رانده است.
اگر با چنین نگرشی موافق باشیم پس دیگر جای برای داشتن قدرت و همسنگی نیروی نظامی و اصرار بر چنین مسئلەای نمی تواند راهگشای حل مسئلەای خواه ملی یا ملیتی و حتی دینی باشد. حال چه رسد به مسئلەی همچون مسئلەی کورد که اکنون ابعادی جهانی به خود گرفته است. اینجا دیگر باید عقلانیتی پای در میان نهد و با پیروی از تحلیل چنین اوضاعی به مسئلەی کورد در ایران نگریسته شود.
هرچند نظام حاکمه کنونی دارای ساختاری دموکراتیک نیست و به هر روشی قصد دارد هر مسئلەای را با دید امنیتی بنگرد، ولی در هر سیستمی چه سیستم کنونی و یا حتی هر سیستمی دیگری عنان قدرت در مرکز را در دست گیرد، جبری سیاسی حکمی مطلق خواهد داد که مسئلەی کورد باید در ایران حل شود.