بە بهانەی درگذشت زندەیاد طیفور بطحایی
چهار روز پیش و در پی درگذشت مبارز محبوب و نام آشنای کرد شادروان طیفور بتحایی موجی از همدردی و اظهار تاسف نسبت بە غم از دست رفتن ایشان براه افتاد و الحق هم طیفور بطحایی بیشتر از اینها میطلبید و در وصفشان کم گفتە شد نە زیاد.
مبارزین کرد چە احزب کردستانی و چە شخصیتهای سیاسی و فرهنگی کرد همە بە نیکی یاد این شخصیت برجستە را گرامی داشتند، و این بسیار طبیعیست زیرا کە ایشان متعلق بە جنبش کرد بود و شناختشان از طیفور بسیار. اما در این میان صحبت از جامعەی سیاسی و ادبی ایرانیست، جامعەای کە هنوز درشان بر یک پاشنە میچرخد و آن انکار و کتمان جنبش آزادیخواهی کردستان، کە طیفور بطحایی خود متعلق بدان جنبش و یکی از فعالین سرشناس آن بود.
ایرانیان از زحمات سیاسی و ادبی طیفور بطحایی ننوشتند یا اگر چیزکی نوشتند بسیار محدود و حتی کتمان حقیقت را نیز نمودند. برای مثال کانون نویسندگان ایران در تبعید و انجمن قلم ایرانیان در تبعید کە خود بطحایی عضوشان بود، پس از درگذشت ایشان اطلاعیەای نوشتند کە هیچ در شان سالیان دراز زحمات سیاسی و ادبی طیفور بطحایی نبود. این دو کانون در اطلاعیەشان دست بە سانسور زندگینامەی سیاسی طیفور بطحایی زدند و بسیار آشکار بخشی از زندگی طیفور کە در واقع شالودی زندگی سیاسیشان است را حذف و سانسور نمودند.
برکسی پوشیدە نیست کە طیفور بطحایی بدلیل فعالیتهای سیاسیش در زمان حکومت پهلوی دستگیر و نخست بە اعدام و پس از آن بە حبس ابد محکوم شد و پس از پیروزی انقلاب از زندان آزاد و پس از بازگشت بە کردستان و زادگاهش سنندج بە صفوف حزب دمکرات کردستان پیوست.
طیفور تنها عضو سادەای در حزب نبود، بطحایی در کنگرەی پنجم حزب دمکرات کردستان ایران بە عضویت کمیتەی مرکزی حزب برگزیدە شد و پس از آن نیز تا زمان سکنی گزیدن در سوئد و حتی پس از آن نیز بە مبارزات سیاسی خود در راە احقاق حق ملتش ادامە داد و از هیچ فعالیتی دریغ نکرد.
پس از انقلاب خلقهای ایران و روی کار آمدن رژیم جمهوری اسلامی بە رهبری خمینی، نام بطحایی بدل بە نامی آشنا در ادبیات مقاومت خلق کرد علیە رژیم خمینی شد.
او طی مدت مبارزاتش در سنگر ادب و فرهنگ خلق کرد، چهار فیلم در خصوص مبارزات خلق کرد و حزب دمکرات ساخت کە مشخصترین آنها” فیلم مستند ” نان و آزادی” بود.
زندەیاد بطحایی علاوە بر فعالیت در حوزەی سینما و عکاسی در زمینەهایی چون نویسندگی نیز فعالیت گستردەای داشت و از جملە آثار ایشان در این زمینە میتوان بە کتبی چون ” زندگی در باد، چهار روایت، سفر خیال، زندگی همچون خودش، زن در جامعەی کردستانی، دارا و ندار” و چندین اثر دیگر کە همگی در حوزەی ادبیات مقاومتی خلق کرد در شرق کردستان گنجیدە میشود اشارە نمود.
جالب اینجاست کە خود کانون نویسندگان و انجم قلم ایرانیان در تبعید پس از اطلاعیەاشان عکسی از طیفور بتحایی را همراه رهبر زندیاد دکتر صادق شرفکندی دبیرکل پیشین حزب دمکرات ضمیمەی اطلاعیەاشان کردەاند.
حال با توجە بە این تفاسیر، این انتقاد بر” کانون نویسندگان در تبعید و انجمن قلم ایرانیان در تبعید “رواست کە چگونە بخشی از زندگی یکی از مبارزان کردستان و حزب دمکرات را سانسور کردەاید کە بیشتر اثارش در حوزەی ادب و قلم، مختص بە مبارزات خلق کرد است.
کوتاە سخن اینکە باید از کانون نویسندگان ایران در تبعید و انجم قلم ایرانیان در تبعید پرسید، شما کە خودتان از دست سانسور و انکار حکومت جمهوری اسلامی ایران راە غربت در پیش گرفتەاید، حال چگونە بە خود اجازە دادەاید چنین بی پروا، بخش مهم زندگینامەی زندەیاد طیفور بطحایی را سانسور و کتمان نمایید. آیا شما هم بسان هم کیشانتان چە در حکومت کنونی و چە در حکومت سابق کمر بر سانسور و حذف جنبش آزادیخواهی کردستان بستەاید؟ و اگر چنین است زهی خیال باطل.