روز بیست و ششم شهریور ماه سال ١٣٧١ خورشیدی (١٧ سپتامبر ١٩٩٢ میلادی) دست سیاه ترور جمهوری اسلامی ایران بە رستوران میکونوس در برلین، پایتخت آلمان رسید و با بشهادت رساندن رفقا دکتر صادق شرفکندی، دبیرکل حزب دمکرات کردستان، فتاح عبدلی، نمایندە حزب در خارج از کشور، همایون اردلان، مسئول حزب در آلمان و نوری دهکردی از دوستان حزب، برگ سیاه دیگری را بر کارنامەی مملو از جنایت این رژیم ضد بشری افزود.
دکتر صادق شرفکندی از جملە رهبران شایستەی حزب دمکرات و خلق کرد در کردستان ایران بشمار میرود کە دارای ویژگیهای انقلابی و انساندوستانەی بسیاری بود. دکتر شرفکندی فردی تحصیلکردە، ریزبین، متواض و دلسوز و شخصی مدیر، تشکیلاتی و جدی بود. دکتر شرفکندی چنان رهبری بود کە پس از شهادت رهبر کاریزماتیک، دکتر عبدالرحمن قاسملو توانست با شایستگی هرچە تمامتر خلاء ناشی از فقدان این رهبر را تا حد چشمگیری پر نمودە و رژیم جمهوری اسلامی را از این منظر کە حزب دمکرات و خلق کرد از وجود یک رهبر محروم بمانند و مبارزەی آزادیخواهانەی مردم کردستان ایران از رشد و شکوفایی باز بماند، مأیوس ساخت. بە همین دلیل پس از ترور دکتر قاسملو، مقامات حکومتی در بالاترین سطح رژیم دسیسەچینی جهت ترور دکتر شرفکندی را آغاز کردند.
تکرار جنایت وین در برلین حاصل سکوت غیر قابل توجیە دولت اتریش، اتحادیەی اروپا و جامعەی جهانی در مورد پروندەی ترور شهید دکتر عبدالرحمن قاسملو بود کە با همکاری جنایتکاران حزباللە لبنان بمرحلەی اجرا درآمد. رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی توانستە بود در دل دنیای آزاد مدعی حقوق بشر، عدالت پروری و قانونمندی، رهبری چون دکتر قاسملو را برسر میز مذاکرە ترور نماید؛ در توطئەی خود موفق شدە و تروریستهایش را بدون آنکە تحقیقی در مورد آنها انجام شود، تحویل بگیرد. اما اینبار خیال رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی خام بود. زیرا در سایەی شهامت و احساس مسئولیت پلیس و قضات آلمان، همچنین وظیفە شناسی جمعی شخصیت متعهد و دلسوز آیندەی ایران، فشار و لابیگریهای جمهوری اسلامی جهت پردەپوشی این جنایت نظیر جنایت وین، کاری از پیش نبرد. ماسکها کنار رفتند و عدالت مسیر خود را طی کرد و جمهوری اسلامی در بالاترین سطوح مقامات خویش، محکوم شد. عاملان ترور هم طبق قوانین آلمان مجازات شدە و طراحان این جنایت نیز بعنوان مجرمین اصلی شناختە شدند.
اعضاء و هواداران حزب دمکرات کردستان!
مردم مبارز و حق طلب کردستان!
با عبور پروندەی ترور دکتر شرفکندی و یارانش از دروازەی عدالت، زخم ناشی از فقدان چنین بزرگمردی کاملا التیام نیافت و نخواهد یافت. محکومیت رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی در دادگاه برلین گرچە چهرەی واقعی این رژیم ضد انسانی را نمایان ساخت و از سوی کشورهای اروپایی و جامعەی بینالمللی نیز فشارهای چندی بر این رژیم اعمال شد، اما هرگز نتوانست زیانهای روحی، مادی و معنوی این خسران را برای خانوادەی شهدای میکونوس و خسارات تشکیلاتی، روحی و مدیریتی حزب دمکرات و خلق کرد در کردستان ایران را جبران نماید. زیرا دکتر شرفکندی در گسترەی مبارزەی آزادیخواهانەی خلق کرد در کردستان ایران، در عرصەی جنبش آزادیخواهانەی خلقهای ایران و بویژە رهبری مبارزەی حزب دمکرات کردستان بە نحو احسن درخشیدە بود و مبارزە را با شدت و حدت کامل در راستای مشی دکتر قاسملوی رهبر بە پیش میبرد. جمهوری اسلامی با دقت هرچە تمامتر قربانی دوم خود را در سطح بالای رهبری حزب انتخاب کردە بود. دکتر شرفکندی متعاقب سرنگونی رژیم پادشاهی و آغاز مجدد فعالیت علنی حزب دمکرات در کردستان و ایران، یکی از مؤثرترین شخصیتهای صفوف حزب دمکرات و جنبش کرد در کردستان ایران بود. وی در نخستین روزهای گسترش مبارزەی حزب و رویارویی رژیم جمهوری اسلامی علیە مردم کردستان، با ایمان کامل بە میدان مبارزە گام نهاد و همەی امکانات مادی خویش را کە با تلاش فراوان کسب کردەبود، کنار نهاد و همچون رهبری خاکی و بدون هیچگونە چشمداشت شخصی، میدان مبارزە را انتخاب کرد. کرسی استادی دانشگاه را رها کرد و بە کوههای کردستان روی آورد. دکتر شرفکندی در همان روزهای نخست ورود بە عرصەی عملی تحزب در منطقەی سرشاخان شهرستان مهاباد در یک چادر صحرایی مستقر شد. وی از آن پس از زندگی عادی روی برگرداند و بە جمع عقابان تیزپرواز کوههای کردستان پیوست و تا آخرین نفسهای زندگی بە این مشی مقدس وفادار ماند و جان و زندگی خود را در راه رهایی ملت خویش بر طبق اخلاص نهاد.
دکتر شرفکندی با اطلاع کامل از تاریخ مبارزەی خلق کرد و شناخت عمیق از جامعەی کردستان وارد سنگر مبارزە شدە بود. وی یک روشنفکر ملی بود و با علم بسیار و آگاهی نسبت بە کلیەی جنبشهای سیاسی، اجتماعی و آزادیخواهی جهان، مبارزە در راه احقاق حقوق ملت کرد را انتخاب کردە بود. در راستای بە پیروزی رساندن این مبارزە نیز همەی انرژی انقلابی و توان علمی و میدانی خود را بکار گرفتە بود. مقالات، تحلیلها و عملکردهای این رهبر خاکی و بی آلایش مؤید این واقعیت هستند کە دکتر شرفکندی سیاست را در خدمت بە حقوق کردها بکار میگرفت و نە بالعکس.
دکتر شرفکندی در همان حال کە یک عضو با دیسپلین حزب بود، واهمەای نداشت کە با دیدی انتقادی بە کار و فعالیت حزبی بنگرد و بسیاری اوقات از آن انتقاد کردە و راه حل مشکلات را نیز ارائە دهد. وی حزب را وسیلەای میدید جهت تحقق هدفی بزرگتر کە عبارت بود حق تعیین سرنوشت برای ملت کرد. دکتر شرفکندی مرزهای تعیین شدە میان بخشهای کردستان را جبر ژئوپولتیک و خارج از ارادەی سیاسی و ملی کرد توصیف میکرد. وی هرچند مبارزەی خویش و حزب دمکرات کردستان را بە کردستان ایران گرە میزد، اما در مقابل مسألەی کرد در دیگر بخشهای کردستان نیز بیتفاوت نبود. این واقعیت در تاریخ بە ثبت رسیدە است کە در مواقع سرنوشت ساز، هم حزب دمکرات و هم رهبرانش و در میان آنها دکتر شرفکندی تا چە حد کوشیدەاند کە بە خواهران و برادران خویش در دیگر بخشهای کردستان یاری رسانند.
دکتر شرفکندی اعتقاد عمیقی بە استقلال تصمیم گیری داشت. هم برای حزب و هم برای ملتش. وی معتقد بود کە حزب و ملت کرد باید از اوضاع منطقەای و بینالمللی بە نحو احسن بهرەگیرند، اما در نهایت باید خود در مورد سرنوشت خویش تصمیم بگیرند. در رابطە با ایران و سازمانهای سیاسی ایران بر این باور بود کە کرد و حزب دمکرات باید بر روی آنها تأثیر بگذارند و نە بالعکس. در مدتی هم در صدر رهبری حزب بود، در این رابطە تلاش فراوان کرد و متأسفانە در جلسەای کە برای این موضوع تشکیل دادەبود، ترور شد.
تودەهای مردم کردستان!
اعضاء، پیشمرگان و هواداران حزب دمکرات کردستان!
در سالروز ترور رهبر شایستە و دلسوز خلقمان، دکتر صادق شرفکندی و یارانش، ضروری است خصلت، منش، تواضع و دقت این رهبر بزرگ را بیاد آوردە و آنها را مشعل روشنیبخش راه مبارزەیمان قرار دهیم. باید بکوشیم خلاء ناشی از فقدان این رهبر نستوە و دیگر رهبران حزب و خلقمان را با اتحاد و کار جمعی پرنماییم و راه و مشی آنها را پر رهرو و فعال نگەداشتە و گسترش دهیم. تنها این امر آیندەی ملتمان را تأمین و روان شهدایمان را شاد خواهد کرد.
پیروز باد مبارزەی حق طلبانەی خلقمان،
مرگ بر رژیم تروریست پرور جمهوری اسلامی،
درود بە روان پاک شهدا.
حزب دمکرات کردستان
دفتر سیاسی
٢٥ شهریور ١٣٩٩ – ١٥ سپتامبر ٢٠٢٠