از بدو تاسیس جمهوری اسلامی این کشور با ماهیت سیاسی ایدئولۆژیک هموارە عامل اصلی بحرانها در سطح منطقەای و جهانی بودە است. محور اصلی سیاست صدور انقلاب و تحمیل هژمونی سیاسی نظام دخالت در امور داخلی کشورهای منطقە، ایجاد آشوب و سازماندهی و ایجاد شاخەهای نظامی و میلیشیایی و نیروهای نیابتی بە منظور صدور انقلاب بودە است. رهبران رژیم در راستای تحقق رویاهایشان از هیچ اقدامی دریغ نورزیدە و با عملیاتهای خرابکارانە و اقدامات تروریستی مردم بیدفاع را بە مسلخ کشیدە و با خون مردم بی گناە ایران و منطقە وضو گرفتەاند.
همچنین از وقتی کە جمهوری اسلامی بر اریکەی قدرت نشستە است، سیاست ” نە شرقی _ نە غربی” شعار مایەی مباهات برای این رژیم بودە است. جمهوری اسلامی از همان ابتدا تاکنون آمریکا و اسرائیل را عامل اصلی بحرانها دانستە و هموارە شعار سرنگونی و از میان بردن آنان را سر دادە است. اما این شعارها در عمل کشور را با دهها چالش در خارج و بحران مختلف در داخل مواجە ساختە است.
اصرار رژیم بر این سیاست عاملی اصلی منزوی شدن این کشور در جامعەی بینالمللی بودە، و این رژیم را طوری منفور ساختە است کە در تمامی بحرانها و مشکلات منطقە پای ایران در میان بودە و این سبب شدە کە روزانە از سوی جامعەی بینالمللی محکوم و مورد انتقاد قرار گرفتە، فشارها بر جمهوری اسلامی افزایش یافتە و تحریمهای بینالمللی نیز زیرساخت اقتصادی این کشور را بە کلی از پای در آوردە است. چنین وضعیتی مسئولان رژیم را نە تنها ناگزیر از عقب نشینی از شعار “نە شرقی و نە غربی” کردە، بلکە برای برون رفت از وضیت کنونی تماما بە کشورهای بلوک شرق علیالخصوص روسیە و چین نزدیک کردە است. رژیم برای ایجاد و حفظ این روابط و اتکا بە موقعیت سیاسی این دو کشور در معادلات بینالمللی و بە خصوص شواری امنیت، غرور ملی را نیز زیر پا گذاشتە و شمال و جنوب کشور را دو دستی تقدیم آنان کردە است.
نکتەی حائز اهمیت در این بارە استراتیژیی جدید جمهوری اسلامی ایران و چرخش بە سوی بلوک شرق از طریق وزارت خارجەی رژیم نبودە، بلکە علی اکبر ولایتی، مشاور عالی رهبر در امور بینالملل خود مجری این پروژە بودە است. حتی محتوای پیام خامنەای بە پوتین و شی جینگ پینگ نیز تاکنون رازی است نهفتە. پس از این دیدارها ولایتی اعلام کرد، با این استراتیژی جدید ایران میتواند علیرغم وجود تحریمها همانند قبل بە صدور نفت خود بپردازد، اما شرایط از این آشفتەتر است.
کاهش ٨٠% درصدی خرید نفت از سوی چین و توقف صادرات نفت بە هند، بلوکە شدن ارز حاصل از فروش نفت ایران بە ژاپن و کرەی جنوبی، توقف خرید نفت و گاز طبیعی ایران از سوی ترکیە و عدم تمدید قرارداد شرکت نفتی سوآپ روسی برای استخراج و خرید گاز جمهوری اسلامی دیگر نشانەهای شکست این رویا هستند، کە جمهوری اسلامی ایران بە منظور مقابلە با غرب و آمریکا بە آن دل خوش کردە بود.
شکستهای استراتیژیکی جمهوری اسلامی تنها در زمینەی سیاست اقتصادی نبودە و سیاست خارجی و تمامی ارکان جمهوری اسلامی را در بر میگیرد.
جمهوری اسلامی ایران از سوی اکثر کشورهای منطقە بە عامل اصلی آشوب و ناآرامی محسوب شدە و، تا این حد بە عامل بیثباتی قلمداد میشود کە در مسئلەی بازسازی سوریە تصمیم بر این گرفتە شدە تا رژیم در خاک این کشور حضور داشتە باشد، هیچگونە وام و همکاری بینالمللی بە ای کشور تعلق نخواهد گرفت.
از دگر سوی تحریمهای آمریکا بر سوریە کە بە “قیصر” مشهور است جدا از بشار اسد و خاندانش، دامن حزباللە لبنان و مسئولان جمهوری اسلامی ایران را نیز گرفتە است. پس از فاجعەی بیروت معترضان لبنانی خواهان خلع سلاح حزباللە و کاهش دخالتهای جمهوری اسلامی شدند. اعتراضات اخیر مردم عراق بە ویژە جوانان شیعە علیە دخالتهای جمهوری اسلامی ایران تا حدی افزایش یافتە است، کە اکثر نیروهای نزدیک بە ایران ناچارا موسسات خود را در شهرهای جنوب عراق تعطیل کرەاند.
و این گونە سیاستهای جمهوری اسلامی در منطقە در معرض نابودی قرار گرفتە، بەعلاوە کشتە شدن قاسم سلیمانی و تحریمهای اعمال شدە بر ایران قدرت هر مانوری را از رژیم گرفتە است. در دل این شرایط نمیتوان بە عادی سازی روابط میان کشورهای عربی حاشیەی خلیج فارس با اسرائیل بی تفاوت بود کە در اصل نشان واضحی از ورشکستگی سیاستهای خارجی و استراتیژی بلندمدت جمهوری اسلامی میباشد.
عادی سازی روابط میان کشورهای عربی با اسرائیل اگر دارای چند علت باشد، جمهوری اسلامی در مرکز ثقل آن است. طبیعی است کشورهای عربی اگر در فکر انتخابات ریاست جمهوری پیش روی آمریکا باشند، اگر ترامپ رای لازم را کسب نکند- کە جمهوری اسلامی تمامی امید و آرزوهایش را بر آن بنا کردە _ نمیتوانند سرنوشت خود را مقدراتی بسپاردن کە توسط ایران رقم خواهد خورد.
واقعیت این است این کشورها دیگر اسرائیل را بە عنوان دشمن درجە یک خود نمیبینند و خودکامیهای مسئولان جمهوری اسلامی موجب تمایل کشورهای عربی بە اسرائیل شدە است. این روابط جدید موجب هراس مسئولان جمهوری اسلامی شدە و حتی آنان را چنان مرعوب کردە کە با پایمال کردن ارزشهای جهانشمول دری دیپلماسی بەشیوی غیرمنتظرە چهرەی واقعی خود را نشان دادە و با صراحت کشورهای همجوار و عربی را تهدید کنند.
این موضع ایران باری دیگر ثابت کرد کە دسترسی جمهوری اسلامی بە سلاحهای پیشرفتە، و خطرات این سلاحها کە در دست رژیمی مستبد چون ایران باشد، نە تنها موازنەی قوا را در منطقە تغییر میدهد؛ بلکە سبب گسترش خشونت بیشتر در خاورمیانە و احیای گروەهای تروریستی نزدیک بە ایران میشود.
هماکنون آخرین استراتیژی جمهوری اسلامی ایران شکست ترامپ در انتخابات آمریکاست کە این هم یک شرطبندی از ابتدا محکوم بە ناکامیست. چون رئیس جمهور آیندەی آمریکا هر کسی باشد در سیاست خارجی این کشور تغییرات آنچنانی ڕخ نخواهد داد، کە مسئولان جمهوری اسلامی ایران بتوانند جان تازەای از آن بگیرند. آنچە بایستی تغییر کند جهانبینی رژیم ایران است، نە تغییر رئیس جمهور آمریکا؛ چون این جمهوری اسلامی ایران است کە عامل اصلی تمامی نزاع و بیثباتیها در منطقە میباشد.