طی چند روز اخیر رفیق خالد عزیزی، دبیرکل حزب دموکرات کوردستان در گفتگویی با “کوردکانال”سیاست و دیدگاەهای حزب در رابطە با مسائل سیاسی روز را تشریح کردند. در این گفتگو مسألەی منافع در معادلات بینالمللی، ایران در تحولات کنونی خاورمیانە و جهان، تأثیر انتخابات ریاست جمهوری آمریکا بر ایران و بالعکس، مسألەی کورد و انتخابات آمریکا و همچنین وضعیت کنونی جنبش سیاسی خلق کورد در ایران بە بحث و بررسی گذاشتەشدند.
“کوردستان” با توجە بە اهمیت مباحث بخشهایی از آن را منتشر کردەاست.
کاک خالد در رسانەها بکرات اصطلاح معادلات بینالمللی و همچنین مصالح بینالمللی بەگوش میخورند، ابتدا میخواهم بپرسم معادلات بینالمللی چیست و چگونە تعریف میشود؟
مناسبات بینالمللی یا معادلات بینالمللی، تنظیم روابط ملل بر اساس تعامل باهم و در چارچوب قوانین و معیارهایی است کە خود تعیین کردەاند. بر این اساس سازمان ملل متحد، یا بهتر بگویم سازمان دولتها تشکیل شد. چرا سازمان دولتها، چراکە ملتها بسان “اتنیک” در این سازمان نمایندە ندارند و این دولتها هستند کە تصمیم میگیرند.
سپس شورای امنیت سازمان ملل متحد تأسیس شد کە فلسفەی وجودی آن این است کە دولتها را متعهد بە حفظ صلح، امنیت نماید تا کشورهای جهان بتوانند باهم تعامل کنند. جدا از قوانینی کە در منشور، مصوبات و کنوانسیونهای سازمان ملل متحد برای نظم جهان بەتصویب رسیدەاند، در واقع از ابتدا ضرورت ایجاد سازمان ملل متحد، برقراری امنیت و صلح بود. از سوی دیگر طبیعیاست هر دولتی در همانحال کە ملزم بە رعایت چارچوب قوانین سازمان ملل متحد است، در پی منافع و مصالح خود نیز باشد.
حال اگر مناسبات بین دولتها و معادلات بینالمللی بر اساس این تفسیر از مصالح پیریزی شدە، طبیعیاست هراز گاهی از سوی برخی از کشورها تلاش میشود این مصالح بگونەی تفسیر کە ثبات و امنیت در سطح جهان را بەخطر افکند. لذا این مصالح و منافع است کە تعامل و مناسبات دولتها با هم را تنظیم میکند.
کاک خالد برای مفهوم مصالح تعاریف و خوانشهای گوناگونی ارائە میگردد، بطور مثال آمریکاییها مدام بر مصالح مردم آمریکا و مصالح ملی آمریکا تأکید دارند، اما شاید در کشورهای دیگر اینگونە نباشد و این مفهوم چگونە تغییر مییابد و چە خوانشی دارد؟
زمانیکە در کشوری رئیس جمهور انتخاب میشود، بویژە کە سخن از آمریکا است، این رئیس جمهور وقتی سیاست و برنامەهایش را تدوین میکند، طبیعتأ مصالح و منافع آمریکا را مدنظر قرار میدهد. چارچوب جغرافیایی، سیاسی، اقتصادی، نظام قانونی و شهروندان آمریکایی در اولویت اوست. بە همین دلیل در این اواخر دونالد ترامپ میگوید نخست آمریکا و من برای آمریکا کار میکنم و این دیدگاە بسیار طبیعیاست. آیا سیاستهای ترامپ در راستای مصالح مردم آمریکا بودە یا نبودە و درست و یا اشتباە است، من در بارەی آن قضاوت نمیکنم و آن رابە آمریکاییها میسپارم. اما واقعیت این است ترامپ حتی حاضر بودە با این یا آن حکومت درگیر شود، چرا؟ بزعم وی بەخاطر منافع آمریکا.
اما اگر آمریکا را با ایران مقایسە کنیم مسألە بسیار متفاوت است، رهبران رژیم در راستای منافع و مصالح مردم گام برنمیدارند. در ایران، بویژە خامنەای رهبر نظام و اطرافیانش در پی آن هستند بدانند چە چیزی جوابگوی عقاید، دیدگاەها، ایدئولوژی و بەقول خودشان “انقلابیگری” آنان است. این دغدغەی اصلی آنان است. اینکە امروز ایران بدان گرفتار آمدە، در زمینەی اقتصادی اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، بحران بیکاری، فقر و تنگدستی و … بدون تردید ناشی از سیاستهای جمهوری اسلامی است. در ایران نظام سیاسی و رهبران رژیم بە آنچە میگویند اعتقاد دارند و در راستای آن عمل میکنند؛ یعنی نخست جمهوری اسلامی، سپس ایران بطور کلی. پس مادامیکە همە چیز در خدمت نظام جمهوری اسلامی است، هیچ چیزی برای ایران باقی نمیماند. در ایران تعریف منافع و مصالح، کشور و منافع مردم ایران نیست، بلکە مصلحت نظام است و همە چیز تابع آن و در خدمت بە نظام قرار دارد، بە همین دلیل ایران دچار چنین وضعیت فلاکتباری شدەاست.
اما برغم این راستیها، رژیم ایران نقش چشمگیری در منطقە دارد، این را چگونە ارزیابی میکنید؟
سیاست ایران در منطقە تابعی است از سیاست کلان بینالمللی کە در آن دچار معضل جدی با آمریکا شدە و درصدد است در هر منطقەای کە برایش مقدور باشد علیە آمریکا دست بە تحرکات ایذایی بزند و آمریکا نیز بخوبی نیات جمهوری اسلامی در این خصوص را درک کردەاست. بنابراین اذیت کردن آمریکا و بە قول خودشان بیرون راندن آمریکا از خاورنیانە، مجالی برای جمهوری اسلامی فراهم ساختە تا با توجە بە نفوذ منطقەایش میدان مانور بیشتری داشتە باشد. البتە آمریکا نیز بیتفاوت نبودە و در این میان کشتن قاسم سلیمانی ضربەی بزرگی بود و غرور سردمداران رژیم را جریحەدارکرد. با توجە بە این رویکرد، استراتژی جمهوری اسلامی در پیوند با جهان خارج تنها حفظ منفعت خودیها و حلقەی یاران خامنەای است. البتە بخشی از افراد نزدیک بە حکومت بە این نتیجە رسیدند کە قاسم سلیمانی برای آنان مسألەساز است و تا کی میتوانند بە این رویە ادامە دهند، چرا کە آمریکا میتواند ضربەی خود را بزند و در آیندە نیز بە عملیات اینچنینی دست بزند.
بخش دیگر مسألە این است کە اینک کە انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در پیش است و جمهوری اسلامی مایل است با توجە بە نظرسنجیهایی کە انجام میگیرد و بر اساس آنها هنوز هم جو بایدن پیشتاز است، این روند ادامە یابد. جمهوری اسلامی در پی شکست ترامپ است و مایل است دموکراتها برندەی انتخابات باشند. این ترامپ بود کە از توافق هستەای برجام خارج شد، موانع متعددی ایجاد کرد و تحریمهای اقتصادی فراگیر و کمرشکنی بر رژیم تحمیل نمود.
حال سیاست کنونی جمهوری اسلامی این است میکوشد تا برگزاری انتخابات آمریکا، بحران جدیدی در خاورمیانە پدید نیاورد، چراکە نیک میدانند در صورت بروز هر تنش و یا بحران تازەای این امر میتواند بەسود ترامپ باشد و بر نتیجە انتخابات آمریکا تأثیر داشتە باشد. سران رژیم بەشیوەی تاکتیکی مایلند آرامش در منطقە برقرار شود و این آرامش بە سود بایدن خاتمە یابد.
انتخابات ریاست جمهوری آمریکا چە تأثیربر منطقە خواهد داشت؟
در جهان کنونی، اینک و حتی در گذشتە نیز آمریکا تأثیر عمدەای بر رویدادهای جهان داشتە و در آیندە خواهد داشت. بە دو سە نمونە اشارە میکنم. پس از جنگ جهانی اول یکی از پیامدهای آن گسترش فقر و گرسنگی بود و جهان دچار هرج و مرج و بینظمی گردید و در این میان آمریکا نیز وضعیت نابسامانی داشت و این هرج و مرج، آشفتگی سیاسی، اقتصادی و امنیتی را دربر داشت و بدین سان بستر مناسبی برای ظهور و بەقدرت رسیدن کسانی چون هیتلر و شعلەور ساختن جنگ جهانی دوم را فراهم ساخت. در این بین آمریکا کە با بحران اقتصادی درگیر بود و غایب اصلی رقابتهای سیاسی و نظامی در اروپا بود و در واقع در نبود این کشور زمینەهای برافروختن جنگ جهانی دوم مهیا گشت.
پس از پایان جنگ آمریکا بە این نتیجە رسید کە باید از این انزوا خارج گردد و در سیاست و نظم جهان و استقرار صلح و امنیت نقش داشتە باشد، البتە با نگرشی کە آن زمان داشتند. لذا جرج مارشال وزیر امور خارجەی وقت آمریکا پروژەای را طرح و بە اجرا گذاشت برای کمک بە بازسازی اروپا و حتی بە استالین رهبر شوروی سابق نیز پیشنهاد کرد برای بازسازی این کشور از مزایای این طرح سود جویند.
نگرش آمریکا این بود موقعیت خوب این کشور پس از جنگ میتواند دیدگاەهای جنگطلبانە را بەتدریج از بین ببرد و جهان رو بە سوی صلح و ثبات نهد. پس از دوران جنگ سرد میان شوروی و آمریکا کە در واقع زمینەساز ایجاد صلح نرم بود و با توجە بە توازن قدرت مانع از یک جنگ ویرانگر دیگر شدەبود جهان دو قطبی پایان یافت. اینک قطبهای دیگری سربرآوردەاند، چین یک ابرقدرت اقتصادیست، روسیە همچنان یک قدرت نظامی بزرگ است و کشورهای اروپایی نیز نقش پررنگی دارند و در خاورمیانە هم، ترکیە و جمهوری اسلامی دو قدرت منطقەای محسوب میشوند.
در چنین شرایطی با توجە بە قدرت اقتصادی و حضور نظامی آمریکا در مناطق مختلف جهان و نقشی کە دارند، خلأ آمریکا در این مناطق کمکی بە صلح و ثبات و امنیت نخواهد کرد. جهان بگونەای همکاری و هماهنگی را فرا گرفتە و این امر بدون آمریکا میسر نیست. از دیدگاە من کاستی سیاست ترامپ این بود زمانیکە بر جمهوری اسلامی فشار وارد کرد و تحریمهای اقتصادی را وضع نمود، حتی کشورهایی کە با ریران تعامل داشتند را بگونەای مجازات کرد، این امر موجب گشت در همکاری و هماهنگی با چین و روسیە و اروپا خلل ایجاد شود. این بسود جمهوری اسلامی بود و این رژیم دقیقأ بە دنبال آن است کە آمریکا در جهان و در منطقە نقش آنچنانی نداشتە باشد و جایگاهش را بتدریج از دست بدهد و کشورهای چین و روسیە بسان شرکایش نمود بیشتری داشتەباشند. بنابراین نظم جهانی بصورت چند قطبی شکل گرفتەاست و باید همکاری و هماهنگی میان قطبها در عمل برقرار شود و آمریکا نیز در این میان نقش ویژەی خود را دارد. در هر حال باید بە طریقی راە حلی پیدا شود و احتمال دارد انتخابات آمریکا و نتیجە آن پاسخ این پرسشها را درپی داشتە باشد
این با توجە بە این مسائل، ایران بە کدام سو میرود و آیا در عرصەی جهانی بسوی انزوای بیشتر نمیرود؟
ایران عملأ در برخی زمینەها منزوی شدەاست. هرچند شماری از کشورهای اروپایی با آمریکا در قبال جمهوری اسلامی هماوا نیستند، اما با توجە بە اقتدار آمریکا، این کشور توانستەاست اهدافش را بە آسانی عملی گرداند و رژیم ایران را درماندە کردەاست. ایران دچار فروپاشی اقتصادی و اجتماعی شدە و اینک سردمداران رژیم با حساسیت منتظر نتیجەی انتخابات ریاست جمهوری آمریکا هستند و بخشی از حاکمیت رهایی از معضلات کنونی را در گرو نتیجەی این انتخابات میبینند.
ما با دو سناریو روبرو هستیم، سناریوی نخست این است کە ترامپ پیروز انتخابات گردد. در این حالت بە سیاستهای تاکنونی خود ادامە خواهد داد، فشار بیشتری بە جمهوری اسلامی وارد میشود؛ البتە این بە معنای سرنگونی رژیم در شرایط کنونی نیست و این امر منوط بە فاکتورهای دیگری است. اما هدف از فشار آمریکا این است سردمداران رژیم را بە پای میز مذاکرە بکشاند و شروط خود در پیوند با رفتار ایران در منطقە و در مورد توافق برجام را بە جمهوری اسلامی تحمیل نماید. تداوم این سناریو بە ضرر جمهوری اسلامی است، چراکە ترامپ در مرحلەی نخست توانست هدفهایش را عملی سازد و فشار اقتصادی زیادی بر رژیم وارد آورد. اما این بدان معنا نیست در صورت پیروزی ترامپ و تداوم فشارها بر جمهوری اسلامی ما شاهد بروز جنگ کلاسیک و جبهەای خواهیم بود.
سناریوی دوم پیروزی دموکراتها در انتخابات پیش رو است. حزب دموکرات آمریکا هموارە کوشیدەاست دولتها و طرفهای جهانی را بە رعایت التزامات و تعهدات و قوانین بینالمللی و کنوانسیونهای سازمان ملل متحد در راستای استقرار صلح و ثبات ترغیب نمایند. دموکراتها با صراحت گفتەاند اگر بە قدرت برسند شاید بە تعهدات خود در برجام بازگردند. این یعنی بخشی از تحریمهای اقتصادی جمهوری اسلامی ایران را لغو میکنند و بدینسان از فشار کنونی بر ایران کاستەخواهد شد. دموکراتها خواهند کوشید در چارچوب نظم و نظام جهانی همراه و هماهنگ با کشورهای اروپایی و سایر طرفهای ذینفوذ در راستای مهار جمهوری اسلامی بر این رژیم فشار وارد آورند. البتە بازگشت احتمالی دموکراتها بە برجام بە معنای آن نیست کە دموکراتها دستبردار همەچیز خواهند شد. هم دموکراتها و هم جمهوریخواهان بر سر یک مسألە متفقالقول هستند، تغییر رفتار ایران، نە تغییر حکومت ایران؛ اما در بین ایرانیان و اپوزیسیون ایرانی و یا در شبکەهای اجتماعی و فضای مجازی نگرشی غالب است کە معتقد است اگر ترامپ هراز گاهی رژیم را تهدید میکند و یا آرایش نیروهای نظامی امریکا را تغییر میدهد، این بدان معناست کە چنگ شروع میشود و در نتیجە جمهوری اسلامی سقوط میکند. خیر آمریکا و ترامپ در پی مصالح و منافع خود هستند و مصلحت آنان در تغییر رفتار جمهوری اسلامی و تأمین امنیت و ثبات در منطقە است، امنیت اقتصادی برقرار گردد و جمهوری اسلامی از اقدامات مداخلەجویانە دست بردارد و پاپیچ آمریکا نشود.
بکرات در مورد نقش کورد و آیندەی آن سخن بەمیان میآید، نظر شما در این خصوص چیست؟ کورد در کجای معادلات بینالمللی قرار دارد؟
کورد بطور عام در معادلات بینالمللی نیست. معادلات بینالمللی، یا بیندولتها عبارتاست از مناسبات بازرگانی و امنیت دولتها، اما زمانیکە بە مسائل امنیتی و صلح و ثبات در خاورمیانە میرسیم، آنهنگام است کە کورد میتواند بە ایفای نقش بپردازد، غیر از این کورد بسان یک ملت مخاطب نیست.
بەدلیل آنکە دارای دولت {مستقل} نیست؟
بەخاطر اینکە دارای دولت {مستقل} نیست و کورد بر چهار کشور تقسیم شدە و کشورهای جهان هر یک بر اساس منافع و مصالح خود مناسباتی با این چهار حکومت دارند و این مناسبات بر اساس مصالح ملت کورد و یا کورد چە فاکتوری محسوب میشود شکل نگرفتەاست. بطور مثال تا قبل از بحران سوریە و بروز جنگ در این کشور هیچکس یادی از کوردها در سوریە نمیکرد. در عراق هم مسألە بە همین شکل بود. تا یورش صدام بە کویت و حملەی متقابل آمریکا و همپیمانانش بە عراق کە بستر قیام کردها را فراهم ساخت، هیچکس و طرفی سخنی از کوردهای عراق بمیان نمیآورد. در رابطە با ایران نیز برغم آنکە مسألەی ما (کورد) مشروع است، اما جایی در معادلات بینالمللی ندارد، چرا؟ بار دیگر تأکید میکنم حکومتها بر اساس مناسبات بینالمللی با تهران و بغداد و دمشق و آنکارا موازین و مبانی مصالح خود را تنظیم میکنند.
لذا هنگامیکە درصدد تعریف و ارزیابی چند و چون قضیەی کورد در معادلات بینالمللی هستیم نباید بەدنبال عاطفە، آرزوها و رویاهای خود باشیم. زمانیکە آمریکا بە جنبش کردها بە رهبری بارزانی در سال ١٣٥٤ ، (١٩٧٥) پشت کرد از هنری کسینجر پرسیدند چرا کردها را تنها گذاشتید؟ وی پاسخ داد ما سازمان خیریە نیستیم، ما صلیب سرخ نیستیم! منافع آنان در این است زمانی از جنبش کوردهای عراق بە رهبری بارزانی حمایت کنند و سپس بە آن خیانت کنند و کوردها را تنها بگذارند. ما باید بە مناسبات بینالمللی اینگونە بنگریم، لیکن گاهی اوقات ما کردها بر اساس آرزوهای خودمان میل داریم سناریویی از مناسبات بینالمللی ترسیم کنیم و افق دید خود را بر مبنای آن بنا نهیم، اما این امر جوابگو نیست، همین مسألە است کە ما را دچار مشکل کردە و موجب شدە واقعیات را نبینیم. هموارە آموختیم آمریکا، انگلستان، فرانسە و دیگر قدرتهای جهانی را مقصر بدانیم، یاد گرفتیم بگوییم مثلأ اگر پیمان سایکس_پیکو نمیبود و نمایندگان بریتانیا و فرانسە با هم توافق نمیکردند، کورد مستقل میشد. این خوانش اشتباە است، لذا ما باید از منظر واقعیت موجود و امر واقع بە این معادلات و مناسبات جهانی و منطقەای بنگریم.
بنابراین اینکە ما میگوییم کوردستان بزرگ و هر چهار بخش را بە هم پیوند میدهیم در سیاست بینالمللی چنین چیزی در میان نیست؟
خیر چنین دیدگاهی در سیاست بینالمللی جایگاهی ندارد. طی این مدت کە بخاطر وظایفم بە همراە رفقایم در برخی از کشورها در وزارت خارجەی این کشورها دیدار و گفتگوهایی داشتیم، ما تنها مسألەی کورد در ایران را بە بحث گذاشتیم و از آنها خواستیم در قبال حقوق ملت کورد بیتفاوت نباشند، ما در مورد بازداشتهای گستردە، احکام سنگین زندان، اعدامهای بیرویە و اینکە کورد در ایران هموطن درجە دو محسوب میشود و نگاە حاکمیت بە کوردها امنیتی است سخن گفتیم، چرا؟ چون در این نشستها قبل از هر چیز میپرسند کورد کجایی و در مورد کدام بخش از کوردستان سخن میگویی؟ یعنی میخواهم بگویم آنان در پیام خود صراحت دارند و زمانی هم در مورد مسألەی کرد واکنشی نشان دهدند، هیچگاە بە قیمت برهم زدن مناسباتشان با ایران نخواهد بود. بطور مثال پس از ترور دکتر صادق شرفکندی و همراهانش کە بعد از اتمام کنگرە انترناسیونال سوسیالیت روی داد ، شماری از احزابی کە عضو این سازمان بودند و در این کنگرە شرکت نمودەبودند در کشورهایشان دولت را در دست داشتند.؛ اما این دولتها بە مسألەی ترور ورود نکردند، نە با حمایت دیپلماتیک و نە حتی بە شیوەی عاطفی نیز در مورد جنایت میکونوس سخنی بمیان نیاوردند، و روابط خود با رژیم ایران را بە خاطر ما برهم نزدند.
کورد ایران کە دارای جنبشی گستردە و پویا است، در این میان چە سرنوشتی در انتظارش است؟
این سوألی است کە باید از منظر دیگری بدان پاسخ داد. همچنانکە پیشتر متذکر شدم ایران دچار وضعیت نابسامان اقتصادی و اجتماعی وخامتباری شدەاست. لذا ورای نتیجەی انتخابات ریاست جمهوری آمریکا وضعیت ایران بەآسانی بهبود نمییابد. حتی اگر دموکراتها هم سیاستهای کنونی آمریکا در قبال جمهوری اسلامی را تعدیل کنند، این بدان معنی نیست کە معضلات کنونی حل و فصل خواهند شد. مبارزە و فعالیت ما کوردها در ایران در راستای تأمین حقوق مشروع خود، پیش از تنش واشینگتن و تهران بودەاست. در واشینگتن روسای جمهور آمدە و رفتەاند و در قبال جمهوری اسلامی شعارها و مانورهایی دادەاند و اگر ناچار شدەاند اقداماتی همانند تحریمهای اقتصادی و محدودیتهای دیگری وضع کردەاند، لیکن پیکار ما بسان ملت کورد در ایران در راستای تأمین حقوق مشروعمان تداوم داشتە و جمهوری اسلامی نتوانستەاست بسهولت آن را انکار نماید. قربانیان بیشماری کە ما در این رهگذر دادیم و استقامت خلق کورد از سویی و از سوی دیگر تداوم سیاستهای ارتجاعی و سرکوبگرانەی حاکمیت، موجب شدە مسألەی کورد بسان یکی از معضلات حل نشدە باقی بماند.
سیاست و مبارزە ما علیە جمهوری اسلامی و در راستای تأمین حقوق مشروع خلق کورد تابع رفتار و سیاستهای جمهوریخواهان یا دموکراتها در قبال جمهوری اسلامی نیست؛ زیرا آنان بدنبال منافع خود هستند. ما تلاش کردیم در تمامی تماسهایی کە هراز گاهی با طرفهای آمریکایی داشتیم بە آنان بگوییم اگر شما منتظرید ایران بە یک کشور دموکراتیک تبدیل شود و برای همیشە از این معضل رهایی یابید، نباید بە جمهوری اسلامی اعتماد کنید. اگر میخواهید شاهد ایرانی باثبات و بدور از مشکلات در آیندە باشید، نباید نقش و جایگاە کوردها را فراموش کنید. مسألەی کورد در ترکیە و سوریە بە امر واقع تبدیل شدەاست و در عراق نیز شما تجربە کردید کە کورد چە فاکتور و وزنەای است؛ لذا از شما میخواهیم مادامیکە بە فکر آیندەی ایران هستید واقعیت مسألەی کورد و اینکە کورد نیز باید بازیگر این معادلە باشد را فراموش نکنید، اگر ما بسان ملت کورد در آیندەی ایران نقشی نداشتەباشیم، تجربە نیز نشان دادەاست ایران روی امنیت و ثبات و آرامی را بخود نخواهد دید. اگر ما در این معادلە ایفای نقش کنیم کمک خواهیم کرد حکومتی مسئول در قبال قوانین بینالمللی، زمام امور در ایران را بدست گیرد. میخواهم بگویم مبارزە و فعالیت ما در عرصەی سیاسی، تشکیلاتی، جامعەی مدنی و رسانەای ادامە خواهد یافت و تابعی از نتیجەی انتخابات آمریکا نیست. ما همچنان تحولات را رصد میکنیم، در پیوند با تغییر در واشینگتن و انتخابات آمریکا و اینکە ادارە کنونی ابقا گردد و یا دولت دیگری بر سر کار بیاید؛ ما تأکید میکنیم هیچکس نمیتواند مسألەی کورد در آیندەی ایران را نادیدە بگیرد. مایلم این نکتە را نیز اضافە کنم ما طوری سیاست نمیکنیم کە بعدأ دودش بە چشمان خودمان برود، پیشتر گفتم مسألەی ما با حکومت ایران بر سر حقوق و خواستهای ملت کرد است، بر سر این نیست این یا آن دولت چە مشکلی با تهران دارند، شاید آنان مشکلاتشان رفع شود. همچنانکە گفتم این معادلەی منافع است و آنان از گوشەنگاە منافع خود سیاستهایشان را دنبال میکنند. اما ما بعنوان حزب دموکرات سیاست، مبارزە و فعالیتمان را بگونەای پیش میبریم کە بر دوستان خود بیافزاییم، در ضمن بە مردم نمیگوییم با یک تهدید آمریکا رژیم سقوط میکند و همە چیز تمام میشود.
در مورد حزب دموکرات سخن گفتیم، حزب دموکرات هموارە خواهان اتحاد در صفوف مردم و احزاب سیاسی بودەاست. این حزب اینک و در آیندە برای اتحاد بیشتر جامعە و در راستای آزادی و پیروزی چە وظیفەای دارد؟
حال کە بحث ما در مورد روابط بینالمللی است، شناخت چگونگی این روابط با حزب دموکرات ضروریست. ما باید در جامعەی جهانی دوستانی پیدا کنیم. هنر هر حزب سیاسی و هر ملتی این است کە از دشمنان و مخالفان خود بکاهد و بر دوستانش بیافزاید. با عنایت بە این سیاست بود کە قاضی محمد در آستانەی تأسیس جمهوری کوردستان بسیار کوشید دوستان و متحدانی پیدا کند. پس از انقلاب ایران نیز بویژە دکتر قاسملو کە در عرصەی دیپلماسی بسیار خبرە بود تلاش فراوانی در این راستا کرد. پس از شهادت دکتر قاسملو و دکتر شرفکندی، بار دیگر رهبری حزب در این خصوص کوشا بود. این تلاشها برای چیست؟ برای این است بدانند و بگویند کە حزب دموکرات کوردستان یک حزب صلحطلب است، معتقد بە دمکراسی است و بە حقوق مشروع همگان احترام میگذارد، حزبی است کە میکوشد در ایجاد ایران آیندە، همە طرفها مشارکت کنند، حزبی است کە بە قوانین و معیارهای بینالمللی احترام میگذارد و ضد تروریسم است. خود قربانی تروریسم جمهوری اسلامی است و حزبی است کە با توجە بە این خصوصیات با احساس مسئولیت میتواند در معادلات قرار گیرد.
پیام دوم این است، بە دلیل آنکە مسألەی کورد در چهار کشور وجود دارد، ما بە عنوان حزب دموکرات دارای حوزەی کار و فعالیت سیاسی خودمان هستیم، آنهم بازگشت بە ایران و فعالیت در کوردستان ایران است. لذا حزب دموکرات با هیچکدام از احزاب، طرفها و ملل دیگر دشمنی ندارد، ، ما تنها با جمهوری اسلامی مشکل داریم و این امر بە ما کمک میکند بر اساس ضرورت و منافع کورد در کوردستان ایران، در حوزەهای دیگر مشکلآفرین نباشیم، پیام ما روشن و واضح است.
بخش دیگری از پیام سیاسی ما این است مادامیکە گفتیم جامعەی جهانی و دولتها در چارچوب ایران بە مسألەی کورد مینگرند، ما نمیتوانیم در برابر افکار عمومی ایران بیتفاوت باشیم؛ باید در داخل ایران بر طیف دوستان خود بیافزاییم و سیمای واقعی حزب دموکرات را بە همگان نشان دهیم. مسألەی دیگر آن است کە ما بسان یک نیروی اپوزیسیون نمیتوانیم در قبال اپوزیسیون ایران سهلانگار باشیم، ما باید حضور داشتەباشیم، دیدە شویم و بە طرفهای اپوزیسیون ایران بگوییم شما قادر نیستید در قبال مسألەی کورد در کوردستان ایران بیتفاوت باشید. بدین خاطر ما گفتیم با هم توافق میکنیم، دموکراسی توافقی خواهیم داشت. حزب دموکرات کردستان آنهنگام باید نقش و حضور پررنگی داشتەباشد. امیدوارم همە طرفها باهم این وظیفە و مسئولیت را بە انجام برسانیم.