کردهای اتحاد شوروی که در اواخر سالهای دهه ٣٠ سدە گذشته بە اجبار بە کشورهای آسیای میانه (کازاخستان، ازبکستان و قرقیزستان) تبعید شدند، هموارە در پی اجرای عدالت بودە، مدتهای طولانی امید بازگشت به زادگاە تاریخی خود را از دست ندادند.
روشن است که کردها بطور رسمی بعنوان یکی از خلقهای بومی روسیه شناخته شدە، چندین سدە در جنوب قفقاز زندگی کردە بودند. اقلیم کردستان بە مرکزیت شهرک آبدالیار (کە دیرتر بە لاچین تغییر نام دادە شد) در سال ١٩٢٣ در چارچوب جمهوری آذربایجان اتحاد شوروی سوسیالیستی و در مرز جمهوری ارمنستان اتحاد شوروی سوسیالیستی بنیاد نهادە شد.
این منطقە بەگونەای گستردە بعنوان “کردستان سرخ” مشهور شد و نقش مهمی در اعتلاء جنبش ملی – رهایبخش کرد در ترکیه و ایران و مناطق تحت الحمایە فرانسه(سوریە) و بریتانیای کبیر(عراق) ایفا نمود. یکی از دلایل تشکیل کردستان خودمختار در این منطقه، تلاش حکومت شوروی برای کاهش میزان خشونت در مناقشات ارضی ارمنستان و آذربایجان از طریق دادن چند منطقه مورد اختلاف به طرف “سوم” و درست کردن” منطقە بی طرف” در میان ارمنستان و اقلیم خودمختار قرەباغ کوهستانی آذربایجان بود. نام کردستان از سال ١٩٢١، در واقع ٢ سال قبل از تشکیل رسمی اقلیم کردستان بکار بردە میشد. کردهای مسلمان عمدتا بطور متراکم در اقلیم کردستان زندگی میکردند. حوسی حسینعلی اوغلی حاجیف اولین رئیس کمیته اجرایی اقلیم کردستان بود. این اقلیم مناطق قرەقشلاق، کلبجار، قوتورلو، قوباتلی، کرد-حاجی و مرادخانلی را در برمیگرفت. جمعیت این اقلیم بالغ بر ٥١،٢ هزار نفر بود، کردها با جمعیت ٣٧،٤٧٩ نفری (٧٣،١%)، ترکها با ١٣،٥٢٠ نفر (٢٦،٣%) و ارمنیها با ٢٥٦ نفر (٠.٥%) ساکنین آنرا تشکیل میدادند. کردها در همه این مناطق بغیر از منطقه ترک زبان قوباتلی، دارای بیشترین درصد جمعیت بودند. طبق دادەهای سال ١٩٢٥، اقلیم کردستان شامل ٦ منطقه و ٣٣٠ روستای متحدە در ٦٣ شورای دە بود. ساختار اجتماعی این مردم تا حد زیادی خصلت عشیرەای خود را حفظ کردە بود، بخشی از کردها بطور نیمە کوچنشین و عده زیادی هم در غارها و خیمهها زندگی میکردند.
با تشکیل مدارس و تدریس به زبان کردی، همچنین ایجاد هنرستانهای حرفەای از سوی اتحاد شوروی، دەها نفر از آنها امکان تحصیل در دانشگاههای اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی را بدست آوردند، روزنامه ها و مجلات به زبان کردی چاپ و منتشر شدە، رادیوی محلی آنان شروع بە کار نمود. در این دورە، در تمام جمهوریهای شوروی از قبیل آذربایجان، ارمنستان، گرجستان و ترکمستان که جامعه کرد وجود داشت، مراکز فرهنگی و مدارس و آموزشگاه بە لهجههای کردی تشکیل شدند.
[متاسفانه] تصویری که حکومت شوروی در سالهای آغازین برای رشد و پیشرفت کردها بمثابه یک گروە اتنیکی نشان دادە بود، در سالهای دهه ١٩٣٠ [یعنی در دورە حکومت ستالین]، کاملا تغییر پیداکرد. مقامات جمهوریها شروع به اعمال سیاست همگونسازی اجباری اقلیتهای ملی کردند. در جمهوری آذربایجان اتحاد شوروی سوسیالیستی خط مشی ترک کردن کردها شروع شد. از این زمان به بعد، نام خانوادگی خانوادەهای کرد پسوندهائی چون “اوغلی”، “ئیف”، “اوف”، “یان”، “شویلی”،”دزی” و غیرە را بە دنباڵ خود کشیدند. در راستای این سیاست، عمر اقلیم کردستان نیز مدت زیادی دوام نیاورد و طبق تصمیم ٦مین کنگرە سراسری شوراهای آذربایجان در ٨ اوریل ١٩٢٩ به حیات آن خاتمه دادە شد. بااینهمە، کردستان خودمختار در اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی در سالهای ١٩٢٩-١٩٢٣ وارد تاریخ نهضت ملی کرد شدە، برگی زرینی از حافظه تاریخی کرد را تشکیل داد.
در سالهای ٤٠-١٩٣٠ کردهای شوروی سرنوشت یکسانی مانند اکثر خلقهای سرکوب شدە داشتند. بیشتر آنانی کە عمدتا مسلمان بودند از محل ثابت زندگیشان به مناطق نامناسب و غیر قابل سکونت در کازاخستان، ازبکستان و قرقیزستان تبعید شدند. فقط کردهای ایزدی ارمنستان و گرجستان، همچنین جامعه کردهای ترکمنستان در محل زندگی خود ماندند. مقامات شوروی احتمال طرفداری کردها از ترکیه و ایران را در صورت شعلهور شدن جنگ جدید یا درگیریهای مسلحانه در جنوب[شوروی] دلیل تبعید کردها به قفقاز میدانستند. استالینیستها آشنایی خوبی با تاریخ نداشتند، در جنگ روس و ترک، هنگهای کرد تحت رهبری ژنرال کرد، علی آغا شمس الدین، قهرمانی بی نظیری را در مبارزە با ترکها از خود نشان دادند. کردهای بازمانده علیرغم تبعید اجباری و سرکوب شدنشان در دورە اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی، قهرمانانه در جنگ علیه اشغالگران هیتلری در سالهای جنگ کبیر میهنی شرکت کردند، به سە نفر از آنها نشان “قهرمان اتحاد شوروی” اعطاء شد و هزاران نفر با دادن پایه و مقام و مدال مورد تشویق قرار گرفتند.
پس از مرگ ستالین شروع اعادە حیثیت از کردهای بی گناە و آسیب دیدە، به احیا دادگری و عدالت تاریخی منجر نشد. مقامات جمهوریهای سوسیالیستی بە اکثر کردها اجازە بازگشت به خانه و کاشانه و زادگاهشان را ندادند. تاکنون نیز جامعه کردهای تبعیدی در کازاخستان، ازبکستان و قرقیزستان زندگی میکنند و تنها کردهای ایزدی توانستند در ارمنستان و گرجستان بمانند. بیش از صد هزار کرد اعادە عیثیت شدە به روسیە نقل مکان کردە، تبدیل به شهروندان کامل حقوق فدراسیون روسیە گشتند.
مقامات آذربایجان شوروی از راههای مختلف، با بازگشت کردها به لاچین و مناطق نزدیک به قرەباغ کوهستانی مخالفت ورزیدند. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی، ناسیونالیسم بخشی از سیاستهای حکومتی دولت جدید آذربایجان را تشکیل داد. در این برش تاریخی کردهای باقی ماندە در آذربایجان کاملا آسیمیله شدە بودند و باکو اجازە بازگشت به کردهای اخراج شدە کردستان سرخ بە قرەباغ کوهستانی را نداد.
مقامات جمهوری خودخواندە قرەباغ(آرساخ) و حکومت ارمنستان در رابطه با کردهای اعادە حیثیت شدە لاچین تا حد زیادی همان موضع را گرفتند. آنها بر این باورند، کردها بخاطر اعتقادات اسلامیشان در اختلافات میان ارمنستان و آذربایجان ممکن است بە ستون پنجم [آذریها] تبدیل شوند.
تلاش جدید حکومت آذربایجان برای برگرداندن کنترل خود بر ناگورنی قرەباغ، هیچ امیدی برای بازگشت کردهای وارث کردستان سرخ به نزد گور پیشینیان و زادگاهشان به جا نمیگذارد. با بدتر شدن وضعیت این منطقه و مداخلات ترکیه، شانس کردهای لاچین برای احیاء عدالت تاریخی در این موقعیت به صفر میرسد.
***
* نویسندە این مقاله نامزد علوم تاریخ در روسیه میباشد.
منبع
Иванов Станислав Михайлович، Война за Нагорный Карабах не оставляет шансов курдам восстановить историческую справедливость