روز سوم نوامبر مطابق با ١٣ آبانماە انتخابات ریاست جمهوری آمریکا بطور رسمی آغاز شد. این انتخابات کە هر چهار سال یکبار برگزار میشود، اینبار در میان هیاهوی تبلیغاتی کە از چند ماە پیش تنور آن را داغ کردە بود پایان یافت. هرچند شمارش آرا نشان داد کە جو بایدن در بیشتر ایالات پیشتاز است و نامبردە پیروزی خود را اعلام کرد، ولی تا کنون نتایج رسمی تمامی ایالتها اعلام نشدە و همچنانکە گفتە میشود احتمال دارد در صورت عدم قبول نتایج از سوی دونالد ترامپ، پروسەی انتخابات بسوی بازشماری آراء و حتی ارسال آن بە دادگاە عالی برود و اعلام پیروز نهایی این انتخابات کە تردیدی نیست برای آمریکا و جهان حائز اهمیت است بەدرازا بکشد.
انتخابات ریاست جمهوری آمریکا هموارە یکی از داغترین روخدادها بودە کە رسانەهای جهان را بەخود مشغول کردەاست. این واقعیت سوای این است کە رهبران سیاسی جهان و کارشناسان عرصەهای مختلف اجتماعی مرتبط با آیندەی بشریت در آمریکا و سایر کشورهای جهان با حساسیت و جدیت بە این انتخابات و بە پیروزی یکی از نامزدهای دمکرات و یا جمهوریخواە اهمیت میدهند. بدون تردید این امر نیز بە نقش عمدە و تأثیر بسزای سیاستهای دولت آمریکا در جامعەی جهانی و بسیاری از کشورهای جهان برمیگردد. این تأثیر و کارکرد نیز ناشی از این است کە کشور بزرگی چون آمریکا با اتکا بە اقتصادی قدرتمند و حمایت مالی و نظامی خود و کمک بە همپیمانانش، قادر است بر معادلات سیاسی تأثیر بگذارد و با سایر کشورهای قدرتمند در مناطق مختلف جهان بە رقابت بپردازد و دست آخر در راستای حفظ منافع و مصالح مشترک بە تفاهم برسند. از این منظر همچنانکە دیدیم طی مدت چهار سال زمامداری دونالد ترامپ و با توجە بە دیدگاە متفاوت وی با روسای جمهور پیشین آمریکا در سیاست خارجی، مناسبات آمریکا با متحدان اروپاییاش همانند فرانسە و آلمان و برخی از قدرتهای جهانی همچون چین و روسیە بە سردی و حتی کدورت، تنش و درگیری سیاسی و اقتصادی گرائید. این کدورت و تنشها در مناسبات در تحلیلهای برخی از استراتژیستها عامل پیشبرندەای برای وقوع جنگ جهانی سوم تلقی میشدند.
طی مدت چهار سال اخیر دولت آمریکا در داخل کشور، برغم بهبود وضعیت اقتصادی در بخشهایی از جامعە مشکلات و گرفتاریهایی نیز داشتەاست، بویژە گسترش اندیشەهای نژادپرستی، کم توجهی بە بیمە درمانی و اجتماعی، معضل زنان و سیاست ترامپ در مقابلە با کرونا، موجب نارضایتی گستردەای شدەاند.اگر بە سیاست خارجی آمریکا در این بازەی زمانی بنگریم، کنارەگیری از معاهدات بینالمللی، خارج شدن از شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد و سازمان بهداشت جهانی، بیتوجهی بە معاهدات پیشین و تهدید بە خروج از پیمان ناتو، تنش و اوجگیری جنگ اقتصادی و تکنولوژی با چین، کوشش برای وسعت بخشیدن پیمانهای منطقەای و بویژە اهمیت دادن بە منطقەی خاورمیانە را در کارنامەی سیاست خارجی ترامپ مشاهدە میکنیم. این سیاستها بطور عام از سوی دمکراتها با انتقاد شدید روبرو شدند و متعاقب آن بە بخشی از کارزار تبلیغاتی دمکراتها علیە جمهوریخواهان مبدل گردیدند. البتە آنچە کە برای بخش بزرگی از مردم آمریکا حائز اهمیت است، معضلات داخلی کشور همانند مشکلات اقتصادی، ویروس کرونا و حقوق اجتماعی است و در این رهگذر دمکراتها با برنامەای مدون در برابر جمهوریخواهان صفآرایی کردند و چنین پیداست ثمرە آن را کسب مینمایند. ولی بدون تردید در خارج از آمریکا و در میان متحدانش انتظار دیگری از آمریکا میرود آنهم همکاری و مشارکت در مقابلە با معضلات بزرگ در سطح جهان و جامعەی جهانی است.
سوای تفاوت سیاسی جمهوریخواهان و دمکراتهای آمریکا، یکی از نقاط برجستە در سیاست خارجی آمریکا سیاست جنگ علیە ترور در جهان است؛ این سیاست، آمریکا را در برابر چندین کشور آسیایی و آفریقایی قرار دادە کە بە گروەهای تروریستی چون القاعدە، بوکوحرام و گروەها و سازمانهای مسلح کشورهای گوناگون، همانند حزباللە لبنان و حوثیهای یمن کمک میکنند. در این میان کم نیستند کشورهایی کەبە دلیل حمایت از ترور و گروەهای تروریستی مجازات نشدەباشند. رژیم حاکم بر ایران بە دلیل سیاستهای بیثباتکنندە، مداخلەجویانە و حمایت از گروەهای تروریستی گوی سبقت را از همگان ربودە و نامش بر سر زبانهاست. رژیمی کە اگر در هر نقطەای از جهان سخن از ترور باشد، نگاەها بەسوی اوست و از آن نام بردە میشود. فزون براین تلاش مداوم رژیم جمهوری اسلامی برای گسترش سیستم موشکی و تولید موشکهای دوربرد کە همانگونە کە خودشان تصریح کردەاند هدف نخستشان از بین بردن اسرائیل است و سپس ضربە زدن بە اهداف آمریکا و همچنین برنامە گسترش مراکز هستەای و تولید بمب اتمی، از سوی سیاستمداران آمریکایی محکوم شدە و هم دمکراتها و هم جمهوریخواهان در برابر این اقدامات موضع روشن و قاطعی داشتەاند. این موضعگیریها در دوران باراک اوباما رئیس جمهور سابق آمریکا با وضع تحریمهای نفتی و بانکها آغاز شد و دونالد ترامپ نیز از طریق فشار حداکثری بر شدت آنها افزود.
در واقع تحریمها و مجازاتهای اقتصادی هرچند بە کاهش نرخ برابری تومان در برابر ارزهای خارجی از سویی انجامیدە و از سوی دیگر موجب تورم، گرانی، بیکاری در کشور شدە و مردم را درماندە کردەاست، ولی با اطمینان میتوان گفت همین مردم، رژیم و رهبران جمهوری اسلامی مسبب اصلی این وضعیت وخامتبار میدانند؛ از سوی دیگر بەدلیل کاهش چشمگیر صادرات نفت و درآمدهای ناشی از آن، این تحریمها دست و بال رهبران جمهوری اسلامی را در گسترش مداخلەجوییها و ایجاد آشوب در خاورمیانە و سایر کشورهای جهان بستەاند. با این اوصاف اگر بە انتخابات آمریکا برگردیم، انتظارات مردم ایران از هر دو حزب دمکرات و جمهوریخواە یک چیز است، آنهم شناخت جمهوری اسلامی از دیدگاە مردم ایران و آنگونە کە مردم بر افکار و اعمال رهبران این رژیم واقفند؛ رژیم و کسانی کە عامل اصلی از بین بردن آمال و امیدهایشان هستند. لذا تا زمانیکە سایەی شوم جمهوری اسلامی بر سر مردم ایران باشد، برای مردم چندان تفاوتی میان دمکرات و جمهوریخواە نیست. انتظار مردمی کە برای نیل بە آزادی و رهایی از چنگ واپسگرایی از هیچ کوششی دریغ نکردە و از جان مایە گذاشتەاند از تغییر این است، تغییراتی صورت گیرد کە برای آنان زندگی و آیندەای بهتری در پیداشتەباشد.