آیا ممکن است جمهوری اسلامی جهت رهایی از چنگ بحرانهای داخلی و خارجی بە سازش با آمریکا روی آورد؟ این امر هر چند باوجود علی خامنەای بعنوان رهبر بیچون چرا پیریزی سیاست خارجی در این رژیم و اعتقاد راسخ وی بە خصومت با آمریکا چندان عملی بنظر نمیرسد، لیکن اگر اینبار آمریکا و رئیسجمهور جدیدش با نیروی دیپلماتیک و اقتصادی بیشتر و با اتکا بە یک همپیمانی بینالمللی گستردە، آنگونە کە در برنامەی کاری وجود دارد، با این موضوع برخورد نماید، بعید نیست کە برای یکبار دیگر و رهبر دیگر جمهوری اسلامی جهت راحت کردن خیال رژیمش از خطر سقوط جام زهر دیگری بنوشد و بە سازش قهرمانانە روی بیاورد، نظیر آنزمان کە بە قبول برجام گردن نهاد. آنچە کە تاکنون احساس میشود، بعید بنظر میرسد کە انتظار چهار سالەی رژیم برای پایان یافتن بە حاکمیت دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا کە یکطرفە و تحت عنوان فشار حداکثری، رژیم را در تنگنا قرار دادە بود، انتظار دلخوش کنندەای بودە باشد. هر چند اگر سیاست فشار حداکثری جمهوری اسلامی را کاملا بە زانو در نیاورد، اما آنرا دچار چنان تنگناهایی کردە کە نجات از آنها سادە نیست. درست است کە در حال حاضر یک رئیس جمهور دموکرات جایگزین ترامپ میگردد و شاید جمهوری اسلامی منتظر تغییر سیاست آمریکا در قبال رژیمش باشد، اما در ادارەی موسسات آمریکا و بینش کلی سیاستمداران این کشور درخصوص ایران، بعید بنظر میرسد کە دریچە رحمتی کە جمهوری اسلامی انتظار آن را میکشد، بە روی حکام تهران گشودە شود. در عین حال هر چند احتمال حملەی آمریکا بە ایران بعید مینماید، اما تردیدی نیست کە فشار علیە آنها افزایش یافتە و موجب افزایش مشکلات حاکمیت ایران میگردد.
پوشیدە نیست کە اوضاع ایران بە جایی رسیدە است کە اکنون حتی این مسئولان و مقامات جمهوری اسلامی هستند کە بیشتر و روشنتر از هر کس دیگر از مشکلات و معضلات خویش کە بدلیل تحریمهای اقتصادی کلیەی بخشهای اداری ایران را در برگرفتە است، سخن میگویند. نبود درآمد و امکان تأمین بودجەی سالانەی کشور، علاوە بە آنکە تا حد چشمگیری بر گسترش بحرانهای اقتصادی داخل کشور کاساز بودە و اعوان و انصارشان از منابع مالیای کە سالها بود از آنها نە برای خدمت بە مردم، بلکە در راە مصالح خویش بهرە میبرند، محروم گشتەاند، بطوریکە برنامەهای برون مرزی از جملە تجاوزات مدوام آنها بە کشورهای منطقە و حمایت مالی از میلیشیا و گروههای مسلح در این کشورها را نیز مختل کردە است. رهبران جمهوری اسلامی اکنون دیگر قدرت آنرا ندارند کە تحت عنوان صدور انقلاب بخواهند در عمق استراتیژیک منطقە در حمایت از خویش بە جنگ در آنسوی مرزهای خود بپردازند. اکنون جنگ پشت درهای آنهاست، این جنگ نیز جنگ آمریکا علیە ایران کە هموراە قصد دارند جهت پردە پوشی مشکلات و فریب مردم از آن بهرەبرداری نمایند، بلکە جنگ پایانی حیات آنهاست در مواجە نهایی مردم بجان آمدەی ایران علیە ستم ضد بشری بیش از چهار دهە حاکمیتشان؛ بویژە اکنون علاوە بر بحرانهای پیشین در جریان قتل دانشمند اتمی ایران (فخریزادە) در یک منطقەی امنیتی نزدیک تهران، حال چە بعنوان درگیری داخلی حاکمیت نگریستە شود یا آنگونە خود مدعی هستند عام خارجی و اسرائیلی در آن دست داشتە باشند، معلوم شد کە خلاء و یک بحران امنیتی نیز دامنگیر آنها شدە است.
طی سالهای گذشتە رژیم سرکوبگر جمهوری اسلامی کە برای یک روز هم کە شدە بە زندگی و حقوق مردم نیاندیشیدە است، بە هر شیوەای در راستای سرکوب ندای نارضایتی مردم تلاش ورزیدە است. پابپای افزایش نارضایتیها، این سرکوبها از بازداشت و شکنجە و اعدام بە سرکوب خیابانی و کشتار فلەای معترضین در شهرهای بزرگ ایران تغییر یافتە است. همین سال گذشتە در جریان اعترضات آبانماە هزاران تن را در خیابانهای شهرهای گوناگون ایران غرق خون کردند کە این جنایات بخش از شهرهای کوردستان را نیز در برگرفت. این تظاهرات و اعتراضات بعدی کە انتظاری میرود دوبارە سربرآوردە و گسترش نیز یابند، یکبار دیگر این پیام را بروشنی بە گوش همەی جهان میرساند کە این رژیم، سیستم حاکمیت این دوران نیست و باید بە حیات سرکوبگرایانە آن در داخل و مخاطراتش برای منطقە پایان دادە شود.
بدون تردید در تمامی سالهای حاکمیت جمهوری اسلامی، کوردستان کە از سوی آنان بعنوان یک منطقە امنیتی نگریستە میشد، متحمل بیشترین سرکوب حتی بە شیوەی کشتار دستجمعی گشتە است. بنابراین در شرایطی کە احتمال هر گونە پیشامدها و تحولات غیرمنتظرە وجود دارد و هر تغییر میتواند بر آیندەی جنبش حقطلبانەی مردم کوردستان تأثیرگذار باشد، باید بیش از گذشتە و بادقت بیشتر بە تحولات سیاسی توجە کرد و عملیتر و فزونتر از پیش در راستای تقویت جنبش کورد کە متکی بە نیرو و ارادەی خویش است و تودەای کردن مبارزە با اتکا بە تمام نیرو و توان مبارزان کورد داخل کشور گام برداریم. جهت بە انجام رساندن این وظیفە نیز وحدت صفوف میان نیروهای سیاسی جنبش کورد شرط لازم و اساسی است. در وضعیت سیاسی حاضر باید تلاش کرد همکاری میان نیروهای تشکیل دهندەی مرکز همکاری احزاب کوردستان ایران را افزایش دادە و این مرکز در مقابل مسئولیت خویش و وظائف مهمی کە متوجە آن میگردد جهت برنامەریزی و رهبری جنبش کورد در شرایط فعلی حاضر و آمادە باشد. بعلاوە تلاش در راستای ایجاد رابطەی نیرومند و عملی با جنبش سراسری ایران در داخل کشور کە نشان دادە است میتواند جنبش قدرتمند و کارسازی باشد، باید بعنوان یک وظیفە مبرم نگریستە شدە و قدرت گرفتن این جنبش همچون کمکی بە جنبش کورد کە در آیندەای مشترک، یاریرسان تحقق همەی حقوق و آزادیهای تمامی مردم ایران و ملت کورد در ایران باشد، مورد توجە قرار گیرد. همچنین باید بە وحدت صفوف کلیەی نیروهای اپوزیسیون جمهوری اسلامی کە متأسفانە تاکنون بدلیل اختلاف نظر در پراکندگی بسر میبرد، یاری رساند. بدون تردید انجام این وظایف میتواند ما را بسوی پیروزی در رسیدن بە آرمان آزادی و تأمین حقوق ملیمان سوق دهد.