روز جمعە ١٥آبانماە در یک برنامەی تلویزیون جمهوری اسلامی بەنام “فتیلە” کە ظاهرا برنامەای طنزآمیز است، بە آذریها توهین شد. این اقدام تلویزیون رژیم نارضایتی و اعتراض زیادی را در پیداشت و روز ١٨آبان در بیشتر شهرهای آذربایجان و استانهای اردبیل و زنجان و شهرهایی کە آذریها در آن زندگی میکنند بە نشانەی اعتراض بە خیابانها آمدند. نیروهای سرکوبگر رژیم همچون همیشە با تیراندازی بە سوی مردم و استفادە از گاز اشکآور بە تظاهرکنندگان یورش بردە شماری را مجروح و بازداشت کردند. در این میان مسئولان تلویزیون رژیم ضمن پوزش از مردم و توقف همیشگی برنامەی فتیلە، اعلام داشتند کە دستاندرکاران این برنامە را ازکار برکنار کردەاند.
البتە تمسخر و توهین بە ملتهای فرودست و جریحەدار ساختن هویت ملی آنان از سوی ملت فرادست و حاکمان ایران، امر تازەای نیست و قدمت آن از عمر رژیم بیشتر است. در واقع تاریخ نوین این “سیاست” کە بسیار موذیانە و در راستای تحقق اهداف مشخصی است، بە آغاز دوران بە قدرت رسیدن رژیم پهلوی برمیگردد. متعاقب بە قدرت رسیدن “رضاخان میرپنج”، در چارچوب تأسیس یک حکومت متمرکز، بر اساس تئوری”دولتــ ملت” و تحکیم و گسترش سیطرەی ناسیونالیسم ایرانی (فارس)”پانایرانیسم”، تلاشهای بسیاری برای سرکوب جنبشهای آزادیخواهی ملتهای غیر فارس و تشکیل چنین مدلی از حکومت در ایران شد. هدف اصلی از اجرای این سیاست، سرکوب و خاموش ساختن احساسات ملی در بین ملتهای تشکیل دهندەی ایران و گسترش و القاء این تفکر ارتجاعی و اقتدارگرایانە بود کە کشور ایران از یک ملت تشکیل یافتە و سایر ملتها، چیزی جز قوم و ایل وعشایر نیستند و معیارهای تشکیل دهندەی ملت را دارا نمیباشند و در نهایت هویت ملی آنان تضعیف و بسوی زوال هدایت دادەشود.
رژیم سلطنتی برای نیل بە چنین هدفی، فزون بر سرکوب، فشار و بازداشت و اعدام رهبران و مبارزان جنبشهای ملی، همچون رهبران جمهوری کردستان و حکومت ملی آذربایجان، با استفادە از همەی ابزارهای اداری و دولتی، میکوشید از سویی احساس ایرانی بودن را در درون و اندیشەی غیر فارسها تقویت نماید و از سوی دیگر با تمسخر و توهین و استهزاء زبان و فرهنگ این خلقها و پخش عامدانەی انواع جوکهای گزندە و زنندە، احساس حقارت و کتمان هویت ملی و در نتیجە خزیدن بە زیر چتر ملت فرادست را در آنان پدید آورد.
این سیاست طی مدت بیش از سە دهە از حیات جمهوری اسلامی بە شکلی دیگر و البتە زیرکانەتر از رژیم قبلی، بە اجرا درآمدە است. جمهوری اسلامی، هم با سود جستن از بەاصطلاح هویت ایرانی بودن، و هم با ترویج و گسترش اعتقادات “مذهبی” از منظر مورد نظرخود، بەخوبی توانستە است حداقل، هویت ملی را در بخشی از خلقهای ایران تضعیف گرداند و در راستای سرکوب سایر ملتها کە دەها سال است برای کسب حقوق مشروع خود مبارزە میکنند، از آنان سود جوید. جمهوری اسلامی نیز همچون رژیم گذشتە و بسیار وحشیانەتر از آن، دست بە سرکوب ملتهای تشکیل دهندەی ایران زدە و در این رهگذر کوتاهی نکردە است! اهانت بە آذریها و سرکوب تظاهرات آنان از سوی نیروهای سرکوبگر، دقیقا ادامەی همان سیاستهایی است کە جمهوری اسلامی طی مدت حاکمیتش، علیە سایر خلقهای ایران بەکار بستەاست.
اینکە چرا آذریها کمتر بر ضد جمهوری اسلامی بپاخاستەاند و چرا تا زمانی کە همچون نمونەی کنونی از سوی تلویزیون دولتی و یا بار قبل در سال ١٣٨٥ از طرف روزنامەی “ایران” مورد اهانت قرار نگرفتند، اعتراض و نارضایتی خود را ابراز ننمودند، بە عواملی برمیگردد کە میتوان درذیل بدانها اشارە کرد.
١ــ جمهوری اسلامی همچون همیشە، سیاست سرکوب و خفقان و ارعاب را بر تودەهای مردم ایران تحمیل کردە و در قبال هرنوع ابراز نارضایتی و اعتراضی، بە خشنترین و وحشیانەترین روشها رویآوردەاست. در این میان آذریها نیز مبرا از این سرکوبها نبودەاند.
٢ــ برغم سنتهای انقلابی آذربایجان در تاریخ معاصر و مشارکت تعیینکنندە در انقلاب مشروطە (١٢٨٥ــ١٢٩٠) و تأسیس حکومت ملی آذربایجان در سالهای(١٣٢٤ــ١٣٢٥)، دارا بودن مذهب مشترک با حاکمیت، نە تنها موجب تضعیف احساس و هویت ملی ملت آذری در برابر ملت فرادست شدە است، بلکە متأسفانە جمهوری اسلامی بە خوبی از این مسالە سود بردە و حتی توانستە است سمت و سوی مذهبی و ملی آذریها را برضد ملت ستمدیدەی کرد سوق دهد. آخرین نمونە از آن، رویداد تلخ و شرمگین روز پنجشنبە٣٠ آذرماە بود کە طی آن شماری از تماشاچیان در ورزشگاه غدیر ارومیە بە بستگان یکی از ورزشکاران کرد، بەدلیل پوشیدن لباس کردی اهانت کردند.
٣ــ درهمآمیختگی عمیق مراکز کلان اقتصادی آذربایجان با تهران و شرکت فعال آذریها در سطوح بالای اقتصادی در همەی رشتەها و همچنین حضور گستردەی آنان در بالاترین حوزەهای قدرت سیاسی، از جملە دلایلی هستند کە هویت ملی در بین آذریها را تضعیف گرداندە است.
با این اوصاف همچنانکە پیداست آذریهای ترک زبان از سویی بە دلیل سرکوب و فشار و سیاستهای ضدخلقی جمهوری اسلامی و از سوی دیگر، تحت تأثیر ناسیونالیسم ترک (پانترکیسم) در کشورهای جمهوری آذربایجان و جمهوری ترکیە رو بە سوی بازگشت بە هویت ملی خود نهادەاند. فعالان مدنی، روشنفکران، اربابان جراید و بطور کلی نخبگان و شخصیتهای برجستەی آذربایجان در ایران در این رابطە وظیفەی خطیر و سنگینی بر دوش دارند.
ما ملت کرد در کردستان ایران، در عینحال کە ازهر گونە خواست حقطلبانەی برادران آذری خود حمایت میکنیم و در این راستا خود را متحد و همپیمان آنان میدانیم، از روشنفکران و آزادیخواهان آذربایجان میخواهیم اجازە ندهند رژیم جمهوری اسلامی جهت و سمت و سوی ناسیونالیسم آذری را بر علیە ملت کرد هدایت کند و از آب گلآلود ماهی بگیرد. رژیم مترصد آن است کە با دامن زدن بە احساسات مذهبی و ایجاد آشوب و تفرقە، خلقهای ایران را بە جان هم بیاندازد. لذا باید مبارزان کرد و آذری، در برابر ترفندهای ضدخلقی رژیم هوشیار باشند و اجازە ندهند دو ملت همسایە و ستمدیدە در دامی گرفتار آیند کە جمهوری اسلامی گستراندە است.
درشمارهی٦٦٨ روزنامه «کوردستان» منتشر شده است