حملات تروریستی روز جمعه ١٣ی نوامبر (٢٢آبان) به پاریس که پس از پایان جنگ جهانی دوم، خونینترین رویداد در کشور فرانسه بود، بازتاب گستردهای در سطح جهان درپی داشت. همانگونه که حملات تروریستی ١١ سپتامبر ٢٠٠١ آمریکا نقطهعطفی در سیاستهای این کشور و کشورهای غربی در جنگ علیه القاعده پدید آورد و جنگ علیه تروریسم در تمامی نقاط جهان شدت گرفت، انتظار میرود رویداد خونین پاریس نیز به سرآغازی در جنگ علیه داعش و گروهها و دستجات تروریستی در شمال آفریقا، خاورمیانه و بویژه سوریه و عراق مبدل گردد.
حادثهی تروریستی پاریس که ١٣٠ کشته و بیش از ٣٠٠ مجروح برجای نهاد، از سویی با نفرت و انزجار مردم جهان، بویژه اروپاییان و مردم فرانسه مواجه گشت و ازسوی دیگر عملا کشور فرانسه را بیش از پیش بسوی نبرد با داعش سوق داد و جبههی مبارزه با تروریسم را گستردهتر کرد. این یورش تروریستی در واقع موجب شد ابرقدرتها و بطور کلی کشورهای جهان بخود آیند و در راستای مبارزه با پدیدهی تروریسم متحد شوند. همچنین این رویداد بطور چشمگیری در کاهش تنش میان روسیه، آمریکا و همپیمانانش تأثیر گذاشت و بگونهای نقاط مشترک تفاهم سیاسی طرفین در خصوص آیندهی سیاسی سوریه را ترسیم نمود. هر چند معضل نقش بشار اسد در آیندهی سیاسی سوریه و همچنین اهداف عملیات نظامی روسیه در این کشور که چنین پیداست بیشتر در راستای تقویت رژیم بشاراسد است، تا کنون از جمله موارد اختلاف طرفین هستند، لیکن دیدار و مذاکرهی باراک اوباما و ولادیمرپوتین در اجلاس گروه ٢٠ در آنتالیای ترکیه که عملا تحت تأثیر رویداد تروریستی پاریس برگزار شد، تا حدود زیادی خطوط کلی آیندهی این کشور را روشن ساخت. در این خصوص گفتنی است کە در چهارچوب تفاهم نامهی کشورهای شرکتکننده در کنفرانس وین، انتظار میرود آمریکا و روسیه به این نتیجه رسیده باشند که براساس تفاهم یاد شده، معضل حاکمیت و آیندهی سوریه را به مردم این کشور ارجاع دهند و تحت نظر سازمان ملل متحد، طی ٦ ماه آینده، به جنگ و درگیری در این کشور خاتمه داده شود و حکومت موقت تشکیل گردد. همچنین طی مدت ١٨ ماه، تحت نظر این سازمان پروسهی انتخابات در سوریه برگزار گردد.
تردیدی نیست رویداد خونین پاریس تا حدود زیادی موجب وحدت هرچه بیشتر جامعهی جهانی علیه تروریسم و همدردی با قربانیان این حادثهی خونین و دولت و ملت فرانسه گشت. همچنین کشورهای درگیر در بحران سوریه را ترغیب کرد برای مبارزه با تروریسم و داعش که خطری جدی برای صلح و امنیت منطقه و جهان است، راهکارهای عملیتری در پیش گیرند. در همان حال این رویداد خونین اثرات و پیامدهای ناگواری در پی خواهدداشت که از هم اکنون نشانههای آن در جوامع کشورهای اروپایی پیدا است. بطور مثال میتوان به چند نمونهی آن اشاره کرد که پس از رویداد تروریستی پاریس بیش از پیش شدت یافتهاست.
١ـ ترس، نگرانی و عدم اعتماد!
این پدیده در کشورهای غربی و بطور کلی آنچه که به آن “جهان مسیحیت” گفته میشود، در گذشته نیز مشهود بوده و مردم این کشورها به دلایل گوناگونی چون، بروز دهها و شاید صدها جنگ و درگیری با کشورهای اسلامی درگذشته و همچنین اختلافات دینی و …، به دیدهی شک و گمان به مسلمانان مینگرند. علاوه در این با زایش اسلام سیاسی و بویژه پس از حملات تروریستی ١١ سپتامبر، ترس و نگرانی و بیاعتمادی نبست به مسلمانان و حتی کینه و انتقام جویی از افراد بیگناه نیز بطور کمسابقهای رو به فزونی نهاد. بدون تردید رویداد خونین پاریس تأثیر بسیار منفی بر زندگی اقلیت مسلمانان در این کشورها خواهدنهاد و آنان را بیش از پیش به حاشیه و انزوا خواهدراند. دراین رابطه همانگونه که شاهد بودیم در کشور فرانسه به مساجد و اماکن مذهبی مسلمانان یورش بردهشد و شماری از مسلمانان مورد اهانت قرار گرفتند.
شاید یکی از دلایل ترس و نگرانی و تردید جوامع اروپایی از مساجد و مسلمانان در این کشورها این باشد که تعدادی از کسانی که درعملیات تروریستی پاریس و سایر موارد دیگر دست داشتهاند، کسانی بودند که در کشورهای اروپایی متولد شدهاند و سازمانهای تروریستی و بنیادگرای اسلامی از طریق مساجد و مراکز دینی و یا از طرق دیگر، از جمله شبکههای انترنت و فضای مجازی، آنان را جذب کردهاند. فزون بر این مردم کشورهای اروپایی نیک میدانند هزاران تن از جوانان مسلمان، بویژه اعراب و مسلمانان کشورهای شمال آفریقا که در اروپا متولد شده و سالیان سال است همراه با خانوادههایشان در اروپا بسرمیبرند، به سازمانهای تروریستی القاعده و داعش پیوستهاند و اینک در کشورهای افغانستان، عراق و سوریه در حال نبرد هستند. حتی شماری از این تروریستها تحت پوشش پناهجو و بطور نهانی و یا با پاسپورت کشورهای اروپایی به این قاره بازگشته و دست به فعالیت زدهاند. بطور مثال میتوان به ترویست “عبدالحمید عباعود” اشاره کرد که در کشور بلژیک متولد شده و پس از پیوستن به داعش در سوریه، برای انجام عملیات تروریستی به پاریس بازگشتهاست. وی طی این عملیات توسط نیروهای پلیس از پای درآمد.
٢ـ گسترش راسیم و نژاد پرستی!
پدیدهی راستیم و نژادپرستی در اروپا، با گسترش دامنهی عملیات تروریستی گروههای جهادی، سلفی و تروریست وابسته به القاعده و داعش در اروپا و خارج از آن، به شدت در حال توسعه است. خصومت با غیر اروپاییان، خصوصا مسلمانان در این کشورها انکار ناپذیر و دامنهدار گشته و طی مدت آغاز مهاجرت دستجمعی پناهجویان به اروپا چندین بار کمپهای پناهجویان به آتش کشیده شدهاست. اگر در کشور آلمان که در واقع مهد نازیسم و اندیشههای نژادپرستانه است و اینک در ایالتهای شرقی این کشور (آلمان شرقی سابق) همانند ایالتهای زاکسن و براندنبورگ روزی نیست که به پناهجویان حمله نشود؛ پدیدهی راسیم و نژادپرستی چندان تعجب برانگیز نباشد در کشوری همچون سوئد که همیشه به گرمی به استقبال آوارگان و پناهجویان شتافته، این پدیده سؤال برانگیز غیر مترقبه است. بر اساس منابع خبری نفرت و نزجار از پناهجویان در این کشور به اوج خود رسیده و مردم دولت این کشور را ناچار ساختهاند که از ورود خیل پناهجویان ممانعت بعمل آورد.
علاوه بر این همچنانکه شاهد هستیم، احزاب و جریانهای راست افراطی و خارجی ستیزان در کشورهای اروپایی، با سود جستن از احساسات ”بیگانه ستیزی” بویژه خصومت با مسلمانان، جایگاه و موقعیت خود در میان تودههای مردم را تقویت کرده و در انتخابات گوناگون در این کشورها برشمار آراء خود بیافزایند. بی تردید رویداد خونین پاریس تأثیر بسزایی در پیشرفت احزاب راست داشت. در این رابطه میتواند به حزب راست افراطی ” آزادی هلند به رهبری ”خیرت ویلدرز” و حزب راست افراطی ”جبهه ملی” در فرانسه به رهبری” مارین لوپن” اشاره کرد.
این بحران که با آغاز به اصطلاح” بهارعربی” و جنگ داخلی عراق و سوریه به شکل بی سابقهای اوج گرفت و با تراژدی غرق شدن شمار بسیاری از مردم جنگزدهی این کشورها، بویژه غرق شدن یک پسر بچه کرد سوریه به نام ”آلان” در آبهای میان ترکیه و یونان، جهانیان را متأثر و متألم ساخت و موجب شد هزاران تن از مهاجران و جنگ زدگان در کشورهای اروپایی اسکان یابند، پس از رویداد تروریستی پاریس ، جای خود را به ترس و دلهره و نگران از پناهجویان داد و تا حدودی حس نفرت و بیزاری را در میان بخشی از مردم اروپا نسبت به پناهجویان برانگیخت.
هرچند فرانسوا اولاند و بیشتر رهبران کشورهای اروپایی درمخالفت با همسان خواندن تروریسم و معضل پناهجویان به اظهار نظر پرداختند و اعلام کردند که این نبرد علیه هیچ تمدنی نیست و تنها جنگ علیه تروریسم است، با این وصف تمامی کشورهای اروپایی پناهنده پذیر، شروط خود برای پذیرش پناهجویان را سختتر کردند، حتی اکثر ایالات کشور آمریکا اعلام داشتند که پناهجویان سوریه را نمیپذیرند. این در حالی است که در این کشور جنگ خانمان سوزی در جریان است و مردم جنگ زده به ناچار رو به سوی کشورهای همجوار نهادهاند و سرما و برف و باران نیز بر آلام آنان افزوده است.
نتیجه!
بدون تردید رویداد تروریستی پاریس نه نخستین و نه آخرین رویداد تروریستی علیه بشریت خواهدبود. راه جلوگیری از انجام عملیات تروریستی و مبارزه با اندیشههای افراطگرایانه و خشونت طلبانه، ترس و نگرانی و عدم اعتماد به مسلمانان و بی احترامی به این دین و اعتقاداتشان نیست، همچنین گسترش راسیسم و نژادپرستی در کشورهای اروپایی و حمله به پناهجویان و یا ناچار ساختن آنان به بازگشت به کشور جنگ زده سوریه، قادر نیست امنیت و همزیستی مسالمتآمیز در هیچ کدام از کشورهای اروپایی را تأمین و تضمین نماید، درست است که کشورهای اروپایی باید مرزهای خود را کنترل کردە و امنیت شهروندان را بخوبی تأمین نمایند و با شدت به مقابله با هر کس و گروهی برخیزند که در صددند به اقدامات تروریستی دست یازند، با این وصف آمریکا و کشورهای اروپایی هنگامی میتوانند با پدیدهی کریه و نفرت برانگیز تروریسم به مقابله بپردازند و همچنین معضل پناهجویان و آوارگان را حل کنند که از سویی بکوشند بدور از دخالت کشورهای آشوبطلبی همچون جمهوری اسلامی ایران و متحدان منطقهایش، قاطعانه و متحدانه به سرکوب داعش همت گمارند و پس از سرکوب آن، معضلات ملی و دینی این کشورها (عراق وسوریه) را بسود و مصلحت ملتهای تحت ستم حل و فصل نمایند و از سوی دیگر بکوشند با مقابله با رادیکالیسم اسلامی، آزادیهای مدنی و دمکراسی و فرهنگ احترام به ادیان و مذاهب و ملتها و قبول آراء مخالف را گسترش دهند.
درشمارهی٦٦٨ روزنامه «کوردستان» منتشر شده است