دستگاەهای امنیتی جمهوری اسلامی ایران طی چند هفتەی اخیر موج جدیدی از بازداشت در کوردستان را بە راە انداختەاند. براساس گزارش سازمانهای مدافع حقوق بشر تاکنون بیش از ٧٠ تن کە اکثریت قریب بە اتفاقشان از فعالان مدنی هستند در شهرها و مناطق مختلف کوردستان -مهاباد، ربط، مریوان، اشنویە، سنندج، بوکان، نقدە، سروآباد، پیرانشهر- و خارج از کوردستان -کرج و تهران- بازداشت شدەاند.
بنا بر اظهارات شاهدان عینی و خانوادەی بازداشتشدگان، این دستگیریها غیرقانونی بدون ارائەی حکم جلب دستگاە قضایی خودسرانە و بە شیوەی هجوم بە منازل و یا محل کار بازداشتشدگان بودە و در بسیاری از موارد مأموران در این یورشها بازداشتشدگان را مورد ضرب و شتم قرار دادەاند. همزمان برخی از وسائل شخصی آنان (موبایل، تابلت، لبتاب، کتاب و…) را توقیف و مصادرە کردە و تا کنون نە از دلائل بازداشت آنان سخنی بە میان آمدە و نە هیچ یک از اعضای خانوادەی بازداشتیها برغم مراجعە مکرر بە نهادهای مربوطە، از محل بازداشت و نگهداری آنان اطلاعی کسب کردەاند. همچنین هیچکدام از دستگاەهای امنیتی جمهوری اسلامی (وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاە پاسداران و…) مسئولیت بازداشتهای اخیر را برعهدە نگرفتە و حتی در برخی موارد منکر آن نیز شدەاند.
با توجە بە اینکە بخش زیادی از بازداشتشدگان اخیر فعالان مدنی هستند، معلوم میشود کە جمهوری اسلامی بار دیگر برای مرعوب کردن جامعە و سرکوب فعالیتهای مدنی و سازمانهای مردمنهاد، شمشیر را از رو بستەاست. خشم و کینەی مراکز امنیتی از فعالان مدنی و سازمانهای فرهنگی، ادبی، زیستمحیطی کوردستان پیش از هر چیز بە محبوبیت مردمی و نقش این نهادها در سالهای گذشتە برمیگردد کە در سازماندهی مردم در کارهای همگانی و انساندوستانە ایفا کردەاند. هر زمان هم کار و فعالیت مدنی و سازمانی این نهادها ارزشمندتر و مشهودتر بودە، دستگاەهای امنیتی و سرکوبگر رژیم – کە هرگونە حرکتی در کوردستان را با دیدەی امنیتی مینگرند و نمیخواهند فعالیتهای مدنی و اجتماعی در کوردستان نهادینە شود و اکسیون و نارضایتی در پی داشتەباشد- بسیار خشنتر بە سرکوب نهادها و فعالان مدنی روی آوردە و کوشیدەاند این حداقل مجال نفس کشیدن را نیز در گلو خفەکنند.
پر واضح است کە علت اصلی این بازداشتهای گروهی، ترس رژیم از براە افتادن موج جدید نارضایتی و اعتراضات مردمی است کە اینک برغم وضعیت پس از شیوع کرونا، نارضایتیها هر بار در بین بخشی از جامعە و در مکانی از کشور سر بر میآورند. همچنین جمهوری اسلامی هرزمان ناچار بە عقبنشینی، سازش مفتضحانە و توافقی در سطح بینالمللی شدە، در داخل کشور تلاش کردە با مرعوبکردن جامعە و استیلای فضای سرکوب و خفقان، شکستهای خود را لاپوشانی کند و بە مقابلە با خواستهای مشروع مردم برخیزد. در این رابطە کوردستان بسان منطقەای بە لحاظ اقتصادی منزوی و بە حاشیە راندە شدە، اما زندە و پویا در میدان سیاست، هموارە یکی از نقاط ضعف رژیم آخوندی بودە است. جمهوری اسلامی کە قادر بە چارەجویی و حل و فصل بحرانهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی در داخل کشور نبودە و هموارە بە کوردستان با رویکرد و تفکری میلیتاریستی و حاکمیتی کولونیالیستی نگریستە و نمیخواهد و نمیتواند شکوفایی جامعەای منتقد، حقطلب و پویایی افراد و نهادهای مردمی و متعهد و شیفتەی میهن و مردم در کوردستان را ببیند؛ لذا بە خیال خود میخواهد با سرکوب و بازداشتهای فلەای این جنبش مدنی و مردمی را بە عقب وادارد.
در پیوند با موج جدید سرکوب و دستگیریها بر دو نکتە تأمل میکنیم:
نخست احزاب و سازمانهای سیاسی کوردستان، نخبگان و دیاسپورای کورد در خارج از کشور نباید در برابر این سرکوب و بازداشتها ساکت و بیتفاوت باشند. سکوت و بیتفاوتی در قبال این بازداشتها، بە جمهوری اسلامی این امکان را میدهد کە بە آسانی و فراغبال در اعمال خشونت، بە سرکوب مردم کوردستان، بویژە فعالان مدنی و سیاسی ادامە دهد. محکومکردن این اعمال رژیم، اطلاعرسانی بە نهادهای بینیالمللی مدافع حقوق بشر و بحث و گفتگو در مورد اقدامات سرکوبگرانەی جمهوری اسلامی با کشورهای جهان، خصوصأ کشورهای تصمیمگیرندە در مورد رژیم حاکم بر ایران، وظیفەای مبرم است کە باید همگان بدان همت گمارند.
دوم، همەی باید بدانند مسئولیت جان بازداشتشدگان بر گردن دستگاە قضایی و سایر ارگانهای سرکوبگر و جنایتکار جمهوری اسلامی است، چرا کە سابقەی اقدامات جنایتکارانەی مراکز امنیتی رژیم در زندانها بر کسی پوشیدە نیست. کم نیستند زندانیان سیاسیای کە طی سالیان گذشتە تحت بازجویی توأم با شکنجەهای ددمنشانە جان باختەاند. سرنوشت “شوانە سیدقادر”، “سارو قهرمانی”،”ابراهیم لطفاللهی”، “طالب بساطیوند”، “سجاد اسماعیلی” و … بواقع این نگرانی را در دل خانوادەهای دستگیرشدگان پدید میآورد. همچنین بسیارند کسانیکە پس از بازداشت و با اتکا بە اعترافات اجباری تحت شکنجە برایشان پروندەهای دروغینی تشکیل شدە و یا چند سالی بدون محاکمە در بازداشت بودەاند و هنوز هم سرنوشتشان در هالەای از ابهام ماندەاست. این امر میطلبد همگان با احساس مسئولیت بە این موضوع بنگرند و با فشار بر جمهوری اسلامی هزینەی چنین اعمال و رفتارهایی را برای این رژیم سفاک زیاد و سنگینتر کنند.