امسال سالروز پیروزی انقلاب خلقهای ایران و سرنگونی نظام پادشاهی در روز ٢٢ بهمن و مراسم حکومتی ویژەی اینروز، گرچە تحت تأثیر است پاندمی کرونا، متفاوتتر از سالهای گذشتە برگزار شد، لیکن شاهد وقوع دو پدیدە جالب و درخور تأمل بودیم. نخست عدم اشارە بەنام خمینی بعنوان بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی در بیانیەی حکومت بدین مناسبت و دوم سردادن شعار مرگ بر روحانی در اصفهان و چند شهر دیگر ایران همراە با شعارهای مرگ بر آمریکا و اسرائیل توسط موتور سواران و نیروهای بسیج بودیم.
عدم ذکر نام خمینی در بیانیەی حکومت بمناسبت ٢٢ بهمن کە کلمە بە کلمە آن با دقت خاصی برشتەی تحریر در میآید، نشانگر این واقعیت است کە خامنەای قصد دارد همانگونە کە پس از مرگ خمینی بتدریج زمام قدرت را در دست گرفتە و مخالفان خویش را بە حاشیە راند و حتی بەقتل رساند؛ بە همان شیوە کە استالین در اتحاد جماهر شوروی سابق پس از مرگ “ولادیمر ایلیچ لنین” بنیانگذار شوروی بە هر نحوی کە ممکن بود میکوشید خود را از زیر سایە لنین خارج سازد، خامنەای نیز دچار همان عظمت طلبی گشتە و مایل نیست در زیر سایەی خمینی قرار داشتە باشد و هموارە سعی در زدودن نام و جایگاە و مقام وی دارد. بیدلیل نیست کە خامنەای در اکثر سخنرانیهایش، بویژە پس از سرکوب اعتراضات سال ٨٨ و بە انزوا کشاندن رفسنجانی، بندرت ذکری از رهبر و بنیانگذار جمهوری اسلامی بە میان آوردە و عمدتا کوشیدە است خود را بعنوان رهبر بلامنازع نظام نشان دهد. عجیب آنکە در بیانیەی حکومت از قاسم سلیمانی و حتی ابومهدی مهندس نام بردە شدە، اما حتی یکبار ذکری از خمینی بعنوان بنیانگذار این رژیم بە میان نیامدە است!
سردادن شعار مرگ بر روحانی از سوی بسیج و گروههای وابستە بە جناح خامنەای و سپاە پاسداران در سالروز تأسیس جمهوری اسلامی نیز پدیدەی تازەای نیست. غیر از رجایی کە بسیار زود بەقتل رسید و خامنەای کە پس از مرگ خمینی بە رهبری نظام برگزیدە شد، علیە کلیەی روسای جمهور این نظام همچون بنیصدر، رفسنجانی، خاتمی و احمدینژاد شعار سردادە شدە است. آنها پس از انجام مأموریتشان- البتە بنیصدر ناچار از ترک ایران شد- بەشیوەی برنامەریزی شدە از چنبرەی قدرت دور افکندە شدە و نظیر مهرەی سوختە بە آنان نگریستە شدە است. با اینحال حسن روحانی و مقامات دولت درچارچوب یک بیانیە اعتراض خود را نسبت بە این رخداد ابراز داشتە و اعلام کردند کە صبر نیز حدی دارد. البتە نەتنها صبر روحانی، بلکە صبر کلیەی باصطلاح اصلاحطلبان، منجملە خاتمی در مقابل خامنەای و جناح مسلط حاکمیت بیش از اندازە بودە و هموارە در برابر آنها عقبنشینی کردەاند.
بدون تردید بیدلیل نیست کە جناح مقتدر حاکمیت در ماههای پایانی ریاست جمهوری روحانی قصد دارد مسئولیت کلیەی بحرانها و معضلات کشور کە محصول سیاستهای کلی این نظام خودکامە است را متوجە دولت روحانی ساختە و از زیر بار مسئولیت شرایط دشواری کە ایران در آن گرفتار آمدە و خلقهای ستمدیدەی ایران هزینەی آنرا میپردازند، شانە خالی کند. دولت رسمی جمهوری اسلامی روزبروز بیشتر تضعیف شدە و میتوان گفت کە یک دولت ظاهری بودە و قدرت اصلی و تصمیمگیری نهایی در کلیەی عرصەها نەتنها درخصوص سیاستهای کلی جمهوری اسلامی، بلکە بسیار نازلتر از آنها هموارە در انحصار رهبر نظام بودە است. علاوە بر این دولتی بسیار نیرومندتر از دولت رسمی، یعنی دولت سایە، متشکل از مافیای سپاە پاسداران و مراکز و نهادهای بزرگ وابستە بە خامنەای کە بر بخش اعظم اقتصاد کشور چنگ انداختەاند، در واقع قدرت اصلی در جمهوری اسلامی بشمار میرود. بەهمین دلیل هم هست کە مشاهدە میکنیم در برابر کلیەی ارگانها و دستگاههای دولتی و رسمی، دولت سایە، از ارگان و دم و دستگاههای مشابە و موازی برخوردار بودە و در مقابل هیج قانونی هم پاسخگو نیست.
سردمداران جناح غالب رژیم پنهان نکردەاند و از هماکنون نیز در تلاشاند یکی از سرداران سپاە پاسداران و از نزدیکان و همفکران خامنەای را جهت احراز پست ریاست جمهوری کاندیدا نمودە و قدرت را بطور کامل قبضە نمایند. اما سوأل اینجاست کە با تغییر رئیس جمهور و باصطلاح انتخاب یک مهرە سپاە پاسداران و کنار زدن یکبارەی اصلاحطلبان از قدرت، خامنەای و جناح فرادست در حاکمیت میتوانند در مقابل بحرانهایی کە آفریدەاند و ایران را در نتیجەی آنها ویران کردەاند، راە چارە و نجاتی داشتە باشند؟ بدون تردید هیچ راە نجاتی در میان نیست و جمهوری اسلامی قادر بە خلاصی از این گرداب نخواهد بود. واقعیت این است کە روحانی و اصلاحطلبان درون حاکمیت از دو طرف تحت فشار قرار دارند. از سویی خامنەای و سپاە پاسداران قصد دارند آنرا از حلقەی قدرت دور سازد و از سوی دیگر هیچ جایگاە و پایگاهی در میان مردم برای آنها باقی نماندە و بطور کامل از تودەهای مردم ایران بریدەاند. خامنەای و قدرت واقعی جمهوری اسلامی اطمنیان دارند کە نظامشان پس از بیش از چهار دهە حاکمیت ننگین و جنایتکارانە خود کاملا منفور گشتە و تودەهای مردم ایران هیچ اعتقاد و اطمینانی بە آن ندارند. مردم ایران نیک میدانند کە شرایط زندگی آنها در چارچوب این نظام فاسد روزبروز بە وخامت بیشتری خواهد گرایید و هیچ افق روشنی را فراروی خود نخواهد دید. بەهمین دلیل هم هست کە اعتراضات در حال گسترش بودە و کلیەی اقشار و طبقات جامعەی ایران را در بر گرفتە است.
آنچە کە تاکنون جمهوری اسلامی را سر تا پا نگەداشتە، سرکوب و اختناق، بازداشت و قتل مخالفان بودە است و بدون تردید در آیندە نیز جهت بقای جمهوری اسلامی، دستاندرکاران رژیم همین راە را ادامە دادە و هر گونە اعتراضی را با بازداشت و کشتار پاسخ خواهند داد؛ اما در مقابل، موج اعتراضات تودەهای مردم ایران نیز آنقدر قدرتمند خواهند شد کە سرکوبگران در برابر آن قادر بە ایستادگی نخواهند بود.
جمهوری اسلامی در سالهای آغازین دهەی پنجم حاکمیت خود را در کلیەی جبهەها در حال عقبنشینی است؛ این رژیم بقای خود در گرو وجود ” دشمن خارجی” میبیند و بە قمیت سیەروزی خلقهای ایران با آمریکا و بطور کلی جهان خارج خصومت میورزد؛ درخصوص سیاست خارجی مشاهدە میکنیم کە فشارهای حداكثری آمریکا کماکان بقوت خود باقی بودە و بنظر نمیرسد کە در کوتاە مدت افق روشنی فراروی جمهوری اسلامی گشودە شود. دونالد ترامپ رفت، اما جو بایدن نیز در همین مدت کوتاە نشان دادە است کە با ماهیت جمهوری اسلامی کاملا آشناست و میداند کە دستاندرکاران این رژیم خودکامە جهت نیل بە مقاصد خود بە هر حیلە و نیرنگی متوسل میشوند، بەهمین دلیل شروط جمهوری اسلامی برای بازگشت بە توافق هستەای برجام را نخواهد پذیرفت.
طی همین مدت اخیر دو اقدام تروریستی رژیم در فرانسە و ترکیە افشا شد و دو باصطلاح دیپلمات – تروریست – آن بازداشت شدند کە یکی از آنها در کشور بلژیک بە ٢٠ سال زندان محکوم شد؛ در کشورهای منطقە جمهوری اسلامی قادر بە تأمین هزینەی گروههای تروریستی وابستە بە خود نیست و بویژە پس از مرگ قاسم سلیمانی، جمهوری اسلامی از جایگاە و پایگاە پیشین خود در سوریە و عراق محروم گشتە و نیروی قدس سپاە پاسداران و میلیشیاهای افغانی و پاکستان آن تحت حملات مداوم اسرائیل قرار دارند.
در سطح داخلی نیز جمهوری اسلامی در شرایط سختی بسر میبرد و در واقع اگر پاندمی کرونا بە فریادش نمیرسید، تودەهای مردم ایران علیرغم فقر و تنگدستی کە آنها را در تنگنا قرار دادە است، بسیار گستردەتر از پیش بە خیابانها ریختە و تکلیف خود را با این رژیم روشن میکردند. با این اوصاف خامنەای و سپاە پاسدران تاکی میتواند بە سرکوب و اختناق اتکاء نماید؟ آیا جمهوری اسلامی میتواند در دوران پسا کرونا در مقابل موج خروشان اعتراضات خلقهای ایران مقاومت نماید؟ طی این مدت اقتصاد ایران کاملا فروپاشیدە و بیش از نیمی از جمعیت کشور بە فقر و گرسنگی کشیدە شدەاند و هر چە میگذرد سفرەی مردم کوچکتر میشود؛ فساد سرتاپای دستاندرکاران رژیم را در برگرفتە و روزی نیست کە یکی از مسئولان یا خویشان آنها بە جرم دست داشتن در غارت و فساد بازداشت نشوند. طی این مدت برای برادر روحانی و برادر اسحاق جهانگیری، معاون اول روحانی پروندەی فساد چند میلیاردی تنظیم شدە است؛ از سوی دیگر موج اعتراضات بویژە در چند روز اخیر اعتراضات بازنشستگان و کارگران بسیاری از شهرهای بزرگ ایران را فرا گرفتە است.
این پدیدەها نشانگر آنند کە ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی در بحرانهای عمیقی غوطەور گشتە و مقامات رژیم نمیتوانند بیش از این بە بهانەهایی چون تحریمهای آمریکا و جنگ اقتصادی و… بە سیاستهای تاکنونی خود ادامە دهند. تردیدی نیست باصطلاح انتخابات ریاست جمهوری خردادماە سال آیندە و گماردن یکی از مهرەهای سپاە پاسداران در این پست، نمیتواند گشایشی در جمهوری اسلامی ایجاد نماید، زیرا بحرانهای داخلی و خارجی از سویی و نارضایتی انباشتە شدەی تودەهای بجان آمدەی مردم ایران آنقدر بیشمار و گستردە هستند کە جمهوری اسلامی با این راهها و سیاستهایی کە در پیش گرفتە است، قادر بە حل و فصل آنها نیست. چند ماە آیندە برای جمهوری اسلامی و آخوندهای حاکم و نیز تودەهای مردم ایران سرنوشتساز و برای کشورهای منطقە و حتی آمریکا بسیار مهم هستند و میتوان گفت کە پس از بیش از چهار دهە سیەروزی و ویرانی و ستم و بیداد آخوندها در ایران، خورشید آزادی و رهایی در حال طلوع بودە و میورد تا بساط تاریکی و شبپرستان را در هم پیچد.