نمک بر زخم پاشیدن بسیار دردآورتر از خود زخم است. در اینروزها کە جوانان بلوچ بر اثر تیراندازی سپاەپاسداران و دیگر نیروهای مسلح رژیم بە خاک و خون کشیدەمیشوند، تنها بدین دلیل کە چند بشکە بنزین و گازوئیل را بە آنسوی مرز بردە تا نان بخور و نمیری برای خود کسب نمایند، رئیس جمهور مدبر! ایران اعلام کردە کە بخشی از درآمدهای مرزی باید صرف مردم منطقە گردد. این گفتەها درست بە مفهوم نمک بر زخم پاشیدن است.
پیشتر در کوردستان درست در زمانیکە کولبران و کسبەی کورد بیرحمانە هدف تیراندازی قرار گرفتە و بە قتل میرسیدند، آقای رحمانی فضلی، وزیر کشور جناب روحانی لایحە بیمە کردن! کولبران را مطرح کردە و از ساماندهی کار و تردد کولبران سخن گفت. ساماندهی مزبور نیز عبارت بود از اینکە از تمامی درآمدهای معابر و بازارهای مرزی کوردستان برای بیش از ٨٠ هزار کولبر منطقە، چند هزار کارت “پیلەوری” در نظر گرفتە شود کە آن نیز توسط سپاە پاسداران مصادرە شدە و اکنون آنها را اجارە میدهد. حتی جنجال قبضە کردن کارتهای “پیلەوری” توسط بازرگانان وابستە بە سپاە پاسداران- نە کولبران و کسبە- بە مجلس هم کشیدە شد، اما چە کسی هست کە بە این موضوع رسیدگی کند و مگر خون مردم کورد در این کشور چە بهایی دارد؟
چیزی شبیە این جریان در سیستان و بلوچستان رخ دادە است. دو سال پیش “طرح رزاق” جهت ساماندهی فروش سوخت در مناطق مرزی بلوچستان بە تصویب رسید، اما اجرای آن بە سپاە پاسداران! سپردە شد تا کسانیکە سپاە آنان را شایستە! میداند از این خیر و برکت بهرە ببرند. بدین ترتیب نظیر کوردستان در بلوچستان نیز کلیەی درآمدهای مناطق مرزی بە انحصار سپاە پاسداران درآمدە و سهم مردم تنگدست و بیکار و درماندەی منطقە نیز فشنگهایی است کە بسوی سینەی آنان نشانە میرود. هیچکس نیز تحقیق نمیکند کە چرا میزنند و میکشند؟ مگر نمیشود و نمیتوانند این افراد را بازداشت کنند و اگر تصور میکنند گناهی مرتکب شدەاند، آنان را بدست قانون و دادگاە بسپارند؟ وانگهی اگر این افراد تنها بدین دلیل کە چند گالن بنزین را حمل میکردند، متهم بە قاچاق میشوند، پس سپاەپاسداران کیست و چیست کە میخواهد کلیەی گذرگاەهای انتقال سوخت بە پاکستان را در انحصار خود داشتەباشد؟ مگر غیر از اینست کە “برادران قاچاقچی” دهها سال است بوسیلەی “حکم تیری” کە برای خود روا میدانند، خواستەاند این جامعە را سرکوب و منکوب نمایند و خون مردم را در شیشە کنند؟
اوضاع کوردستان و بلوچستان از بسیاری لحاظ شبیە یکدیگر است. درخصوص فقر مردمانشان، در محرومیت ساکنانشان، در سهمشان از درآمدها و برنامەهای عمرانی کشور، بیکاری گستردە و در حاشیە قرار دادنشان، در سرکوب سیستماتیک حقوق ملی و مذهبی آنها و در زمینەهای گوناگون بسیار و همچنین در پایداری و روحیە مقاومت و عدم تسلیم، در کنار یکدیگر از آنان ذکر بمیانمیآید.
در کوردستان “قاسم رضائی”ها (١) کولبران را مخل امنیت اقتصادی توصیف کردە و آنها را متجاوز مرزی مینامند و ریختن خون آنان را حلال میدانند؛ در بلوچستان نیز “حسین ذوالفقاری”ها (٢) تهمت جنگافروزی و تروریست بودن را بە مردم تنگدست و محرومی کە مایحتاج خانوادەهایشان را از طریق بە کول کشیدن چند گالن گازوئیل و بنزین و فروش آنها در آنسوی مرزها تأمین میکنند، نسبت دادە و کشتن آنان را غزا میدانند.
اگر طی چند دهەی اخیر سیستان و بلوچستان در کنار خشکسالی و قهر طبیعت کمترین سهمی از برنامەها و پروژەها اقتصادی حکومت بردەاست، کوردستان نیز بە همان شیوە، هم بە حاشیەراندە شدە و هم آب و منابع طبیعیاش بە تاراج بردە شدە و میشود. اگر کولبری و کولبرکشی یکی از پدیدەهای مشخصەی فعلی کوردستان است، روزی نیست کە در بلوچستان نیز در سکوت رسانەها فرد یا افرادی کە “سوختبر” معرفیشان میکنند، بەقتل نرسند.
کاری کە در مناطق مرزی ” قاچاق” نامیدە شدە و منبع درآمد صدها تن از مرزنشینان بە حاشیەراندە شدەی کوردستان و بلوچستان است، محصول دیدگاە امنیتی، سیاست مافیایی و اشغالگرانەی حاکمیت مرکزی است کە از سویی این مردم را از حقوق ابتدایشان محروم مینماید و از دگر سو کنترل و دخالت در زندگی و سرنوشت آنانرا حق و وظیفەی خود میداند.
سرکوب خونین و بیرحمانەی این مردم توسط رژیم نیز از فوبیا و نگرانی عمیقی سرچشمە میگیرد، ترس از تضعیف فزونتر قدرت مرکزی- بدلیل تداوم تحریمهای اقتصادی، عدم مشروعیت سیاسی و انباشتەشدن بحرانهای گوناگون- و احتمال جدی قیام تودەای گستردە. در صورت برپایی این قیام و خیزش نیز نقطەضعف جمهوری اسلامی در درجەی نخست کوردستان و سپس بلوچستان و دیگر مناطق بە حاشیەراندە شدەی ایران است. زیرا هم یک پتانسیل قدرتمند مبارزاتی در این مناطق وجود دارد و هم مردمانشان دارای حزب سیاسی مٶثر و باسابقە هستند و هدف از سرکوب بیرحمانەی مردم کوردستان و بلوچستان- با مستمسکهای گوناگون- آنستکە کنترل این مناطق حساس از دستشان خارج نشود.
آنچە کە اخیرا در سراوان روی داد و این واقعە در پیرانشهر کە در روز روشن دو برادر از یک خانوادە هدف تیراندازی قرار گرفتە و بە قتل میرسند، بەهمین جا ختم نمیشود، زیرا تاریخ مبارزات کورد و بلوچ بویژە در چهار دهە حاکمیت جمهوری اسلامی نشان دادەاست کە سرکوب و قتل و کشتار خللی در ارادە مردم ایجاد نمیکند. حکومت نیز کە نە قادر بە ادارەی کشور بودە و نە از ظرفیت ایجاد تغییر در سیاستهایش برخوردار است، نمیتواند جهت بقای خویش تا ابد بە نیروی سرکوب و ارعاب خویش متکی باشد؛ بویژە کە در جبهەی رویارویی با مردمی قرار دارد کە نمیخواهند بار سنگین این حاکمیت را بر دوش بکشد و حاضر است هر گونە هزینەای را در راە سرنگونی آن تقبل نماید.
١) قاسم رضایی، فرماندە نیروهای مرزی جمهوری اسلامی است.
٢) حسین ذوالفقاری، معاون امنیتی- انتظامی وزیر کشور است.