سیزدهمین دور انتخابات ریاست جمهوری در ایران ٢٨ خردادماە برگزار گردید. انتخاباتی کە پیشتر نتیجەاش قابل پیشبینی بود، از آن جهت کە مشخص بود کاندیدای اصلی محافظکاران (ابراهیم رئیسی) در میدان میماند و سایر کاندیداتورها از وی حمایت خواهند کرد. زیرا هدف خامنەای انتصاب رئیسجمهوری با مشارکت حداکثری مردم در این شو انتخاباتی بود. همچنین این نیز قابل پیشبینی بود کە میزان مشارکت در حد پایینی بودە و مجددا معلوم خواهد شد کە مردم پاسخی برای انتظارات رهبر سلطەجو نخواهند داشت.
در این دورە از انتخابات نەتنها عدماعتماد مردم بە نظام و وعدەهای دروغین کاندیداهای سرسپردەی رژیم عیان بود، حتی بە وضوح مشخص شد کە ترس و نگرانی رهبر جمهوری اسلامی نیز در این خصوص بیمورد نبودە است. وقتی کە با اضطراب بە مردم روی آورد و با عجز و التماسگونە گفت: “هرچە قدر میزان مشارکت مردم در انتخابات اندک یابد، فشار دشمنان افزایش خواهد یافت” یا “اگر رای سفید دلیلی برای ضعف نظام باشد حرام است”. خامنەای همچنین گفت: “حال صحبت سلیقەی سیاسی نیست و همە باید در انتخابات شرکت کنند”. بدین گونە رو بە کسانی کە بە بهانەی نبود کاندیدای مورد نظرشان صحبت از عدم مشارکت در انتخابات میکردند، بەطور آشکار منظور خود را بیان کرد کە مشارکت مردم بەمنظور نتیجەی انتخابات نیست، بلکە تنها بە این هدف است کە بە دشمنانشان نشان دهند کە مردم ایران حامی نظام و حاکمیت سیاسیاش است، غافل از این کە مردم ایران از خیلی وقت پیش مشی خودشان را از مشی او و نظاماش جدا ساختە و نمیخواهند بار دیگر سبب خود بزرگبینهای وی در مقابل مردم و جامعەی بینالملل شوند.
اگر در انتخابات سالهای پیشین نیروهای اپوزیسیون رژیم در خارج از کشور انتخابات را تحریم میکردند، اینبار در داخل کشور بسیاری از سازمانها و افراد وفادار بە نظام نیز بە بهانەی فقدان کاندیدای مورد اعتمادشان اعلام کردند کە در انتخابات پیش رو شرکت نخواهند کرد و از تبلیغات برای مشارکت در انتخابات سر باز زدند. در این میان کم نبودند کسانی کە بەطور آشکار در صف تحریم انتخابات قرار گرفتە و این انتخابات را فرمایشی قلمداد کردند. جدا از این مسائل نخستین بار بود کە مردم ناراضی از رژیم در داخل کشور بەطور وسیع، بدون ترس و تردید فریاد بر آوردند و در کانالهای رسمی رسانەها و فضای اجتماعی، بەطور فراگیر رسوایی رژیم و انتخابات مضحکاش را داد زدند و با سر دادن شعار “نە” بە جمهوری اسلامی اقدام بە کنشگریهای مختلف کردند. همین یکصدایی و همدلی مردم ایران، احزاب شخصیتها و سازمانهای سیاسی بود کە این نتیجەی را رقم زد و بر خلاف ادعاهای رژیم و همچنین روند آمارسازی، با کمترین میزان مشارکت نسبت بە تمامی دورەهای قبلتر بە این نمایش پایان داد.
خالی بودن حوزەهای انتخاباتی از حضور مردم بە حدی بود کە دم خروس بە بیرون زد و دستاه تبلیغاتی رژیم را بر آن وا داشت تا با انتشار فیلمهای جعلی و گزارشهای ساختگی در رسانەهای دولتی طوری وانمود کنند کە مردم با مشارکت در انتخابات، بە استقبال خواستەهای رهبرشان رفتند. اما رو شدن فیلمهای ساختگی و انتشار تصاویر واقعی از خلوت حوزەهای انتخابات بیش از پیش آنان را رسوا کرد. اینگونە بود کە موضع قاطعانەی مردم از سویی هم مانع از کسب مشروعیتخواهی رژیم شد و از سوی دیگر بە تمام جهان اعلام کرد کە “نە بە جمهوری اسلامی” تنها یک شعار نیست بلکە واپسین تصمیم آنها بە منظور تحقق آزادی و کنار نهادن رژیمی است کە جدا از ویرانی، فقر، گرسنگی، کشتار و زندانی چیزی دیگری را برای آنان بە ارمغان نیاوردە است.
در این میان مردم مقاوم و مبارز کوردستان طی چهار دهەی اخیر متحمل بیشترین خسارت از سوی جمهوری اسلامی جنایتکار شدەاند، در پاسخ بە درخواست احزاب و سازمانهای سیاسی، شخصیتهای فرهنگی، روشنفکر و مذهبی میهنپرست با تحریم انتخابات و خودداری از رفتن بە پای صندوقهای انتخابات در بسیاری از شهرها و بخشهای کوردستان، باری دیگر موضع قاطعانەی خود را در مقابل رژیمی کە تنها زبان و ابزار تهدید، بازداشت، شکنجە و مرگ را میشناسد بە منصه ظهور رساندند. مردم کوردستان با تحریم گستردەی انتخابات بار دیگر نشان دادند کە تسلیم ارادەی تهدید، ظلم و ستم نشدە و هر فرصتی را برای طرح مطالبات آزادیخواهانەی خود مغتنم خواهند شمرد.
اما اگر نگاهی کلی بە انتخابات زخیر ریاست جمهوری در ایران داشتە باشیم، میبینیم کە پروژەی چند سالەی خامنەای بەمنظور یکدست کردن حاکمیت بە نتیجە رسیدە است. اکنون دیگر جدا از نهادهای قانونی و غیرقانونی، هر سە قوەی قضائیە، مجریە و مقننە در انحصار اصولگراها است. بیشک از این بە بعد اصولگرایان بدون نگرانی از این کە مخالفان داخل نظام چە میگویند اهداف خورد را بەمنظور اسلامیتر کردن حکومت طبق الگوهای مدنظر خویش بە پیش بردە و پیامد اولیە این محدودسازی بیشتر فعالیتهای رسانەای، کنشگری در شبکەهای اجتماعی و هر نوع فعالیت اعتراضی حقطلبانە میباشد.
با قبضەی ارکان دولت توسط کسی مانند ابراهیم رئیسی کە کارنامەی چهل سالەاش در رژیم سوای اعدام، کشتار دستەجمعی زندانیان سیاسی چیز دیگری نیست است، نباید توقع داشت کە مردم ایران تحت حاکمیت چنین نظامی روزهای خوبی را بە انتظار بنشینند. اما این تنها یک بعد مسألە است کە تنها بە میل و آرزوی خودکامکگی خامنەای برد میگردد. طرف دیگر این قضیە مردم ایرانند کە اگر از ابتدای روی کار آمدن جمهوری اسلامی بە دلایل مذهبی و اعتقاداتشان و سپس مشارکت در جنگ در راستای حراست از کشور، مطیع فرمانهای خمینی بودند، اینک سالهاست دریافتەاند کە این نظام نمیتواند حلال مشکلاتشان باشد و جدا از بحران آفرینی و ویرانی چیز دیگری برایشان بە ارمغان نخواهد آورد. اگر حمایت مردم از خاتمی در انتخابات سال ١٣٧٦ بە امید اصلاحات و اعتراض میلیونی “رای من کو؟” در سال ١٣٨٨ را بەعنوان کورسوی امید در اصلاح حاکمیت بنگریم، مردم در اعتراضات سال دیماه ٩٦ و آبان ٩٨ نشان دادند کە دیگر هیچ امیدی بە اصلاح این رژیم نداشتە و راهی بجز رویارویی و اقدام برای تغییر جمهوری اسلامی پیش روی خود نمیبینند.