ابعادی در عرصهی تئوریک و سیاسی در دنیای سیاست وجود دارد که وابسته به نوع تفکر و اندیشه افرادی است که نه تنها خالق آن افکارند بلکه برای عملی کردن این افکار هم قدمهای مهمی برداشتهاند. همیشه تمامی جوامع تحت تاثیر روندی فکری از سوی صاحبان اندیشه قرار گرفته و گامهایی در جهت نوگرایی را برداشتهاند. جوامع غربی که بدانها جوامع پیشرفته گفته میشود برای رسیدن به هر نوع سعادتی که از سایر جوامع، پیشروتر و قانونمندتر شدهاند نتیجهی نوع تاثیر اندیشه بر این جوامع میباشد. این نوع پیشرفتهایی که امروزه مشاهده میشود بستر آن به بستر ذهنی این جوامع و نحوهی تاثیرگذاری افکارعمومی بر مبنای فلسفهی واداشتن به اندیشه تک به تک افراد جامعه بوجود آمده است. اندیشمندانی پای به عرصهی وجود در سطح افکار عمومی نهادهاند که چه بسا جامعه یا جوامعی را بسوی ایدهآلهایی هدایت کردهاند. البته این گونه تغییرات در روند پیشرفت جوامع قربانیهای را هم در پی داشت که عصر رنسانس در اروپا خود بیانگر چنین موضوعی است.
سخنی بسیار بجا از دکتر قاسملو وجود دارد که میگوید: هر ملتی که خواهان آزادیست باید بهای آن را بپردازد. دقیقا این جوامع در قالب ملتهایی، بهای این همه پیشرفت و آزادی که اکنون دارند و هر انسان آگاه خاورمیانهای بدان خبطه میخورد را پرداختهاند. آنچه دستاورد بشر در عرصهی اندیشه داشته و دارد اگر در جامعهای مورد آزمایش واقع و بازتابی مطلوب در پی داشته است، مورد الگوبرداری سایر جوامع به ویژه تکنوکراتها و احزاب یا جریانی سیاسی مولد و سیال در آن جوامع قرار گرفته و میگیرد.
حزب دموکرات کوردستان که بعد از وقفهای در جریان از میان برداشته شدن جمهوری کوردستان از سوی دشمنان کورد، طی مراحلی سخت دوباره مورد بازسازی قرار و سکان رهبری تئوریک و مدیریتی آن در دستان شخصیت فرهیختهای بنام د. قاسلمو قرار میگیرد. دکتر قاسلمو در حالی رهبری حزب دموکرات را در دست گرفت که موج گرایشات چپ همچون بلوکی دنیا را به دو نیم یعنی بلوک شرق و غرب تقسیم کرده بود. با اینکه حرکات مبارزاتی خلقها و ملتهای فرودست و مظلوم در این برهه از زمان طی تئوری چپ مبارزه خود را تئوریزه میکردند که حزب دموکرات هم از این جریانات مبارزاتی – سیاسی مستثنی نبوده و نیست. دکتر قاسلمو که جهت ادامهی تحصیل مدتی را در اروپای شرقی تحت سیطره بلوک بندی شرق- اتحاد جماهیر شوروی – ساکن بود، سنتزی از چپ صرف – رئال سوسیالیسم – را ایجاد و تلاش نمود که ماهیتی به حزب دموکرات ببخشد که دارای تئوری بومیزه شده باشد. دکتر در جزوەی بحث کوتاهی بر سوسیالیزم ذکر میکند: در کوردستان صنایع سرمایهداری وجود ندارد تا علیه آن جنبش پرولتری ایجاد شود. در همین مبحث بدین هم میپردازد که علاوه بر مسئلهی ملی کورد در ایران نباید از مسائل صنفی و حقوقی کورد از جمله زنان و طبقات کارگر تا به جوانان و… غافل بود. بدین دلیل که اگر حزب دموکرات بدین مقولهها وارد نشود، نمیتواند روند مبارزهاش کامل گردد.
هرچند حزب دموکرات کوردستان از بدو تاسیس خود به رهبری پیشوا قاضی محمد، نام دموکرات را برای خود برگزید که این نام خود در برگیرندهی بسیاری از مفاهیم است. آنهم در دورهای تاریخی که حزب دموکرات کوردستان در منطقهای ظهور کرد که تحت اشغال یکی از متفقین جنگ جهانی دوم- شوروی – بود! اما جالب اینکه مباحث تئوریک بنیادی حزب حاکم شوروی – حزب کمونیست – حتا آنزمان و بعد از آنهم بصورتی کامل تاثیری بر روند خط فکری حزب دموکرات کوردستان را نداشت و تقریبا روندی بومیزه شده در حزب دموکرات را به خود گرفت. موضوع دیگر متد دموکراتیک در حزب دموکرات است که در آن برههی زمانی- آنهم در کشوری مثل ایران که رژیمی سلطنتی حاکم بود- در پیش گرفتن تئوری دموکراسی و گذار از ذهنیت دیکتاتوری در جغرافیایی سیاسی کشوری که غرق در استبدادی تاریخی بود واقعا پیشرفتی مدرن و امروزی است که در حزب دموکرات کوردستان نمود پیدا میکند. این پیشاهنگی فکری در حزب دموکرات در ابتدای قرن بیستم همگام با روند دموکراتیزاسیونی که کمکم در کشورهای پیشرفته امروزی – آن مقطع تاریخی- در حال پراکتیزه شدن است. اما این تفکر مدرن حزب دموکرات نمیتواند در عرصهی افکار عمومی مقبولیتی تمام را کسب کند و میبینیم که بعد از رسیدن به جمهوری کوردستان کمر به از میان برداشتن این جمهوری نوظهور میبندند. بعد از جمهوری کوردستان هم روند دموکراسی خواهی حزب دموکرات کوردستان وارد مرحلهای دیگری از مبارزه غیرعلنی میشود که رهبری این مقطع تاریخی را دکتر قاسملو بر عهده میگیرد. دکتر قاسلمو هم تحت تاثیر دگمای خشک تئوری رئال سوسیالیسم قرار نمیگیرد و به دموکرات کوردستان خصلت ملی- دموکراتیک میبخشد. شالودهی اندیشهی دکتر قاسلمو سنتزی از تفکر چپ همراه با خواستهای ملی – دموکراتیک برای ملت کورد است. زمانیکه تغییراتی بعنوان انقلاب در ایران روی میدهد، حزب دموکرات کوردستان به رهبری دکتر قاسلمو از حالت فعالیت مخفی، فعالیت آشکار و علنی خود را اعلام میکند. متینگ مهاباد از جمله دستآوردهای بزرگ حزب دموکرات کوردستان است.
دکتر قاسلمو علاوه بر اهمیتی که بر مسئلهی کورد در ایران میداد و حزب دموکرات تحت رهبریش در تمامی اصول اساسنامهای تاکید بر حمایت از هر جنبش حق خواهی کورد در سایر بخشهای کوردستان که تحت اشغال دولتهای دیگری است را مورد تاکید قرار میدهد. برای همین هم گامهای عملی برداشت و دیپلماسی که دکتر قاسلمو در اروپا برای معرفی مسئلهی کورد در پیش گرفت تک جانبه و مختص به کوردستان ایران نبود و سایر بخشهای کوردستان را همچنان که در کتاب کوردستان و کورد خود آورده بود با اعتقادی راسخ در پیش گرفت. فرانسوا میتران و دانیل میتران از جمله دوستان سوسیالیست دکتر بودند که نقشی مثبت در جنبش جنوب کوردستان داشتند تا جایی که خانم میتران وارد منازعات دو حزب دموکرات کوردستان عراق و اتحادیهی میهنی کوردستان عراق شد و رهبران این دو حزب لقب مادر بدو دادند.
بعد دیگر اندیشه و عملکرد دکتر قاسلمو به در پیش گرفتن روابط دیپلماتیکی موثر برای حل مسئلهی کورد در خاورمیانه و دولتهایی که کوردستان بخشی از حاکمیت آنان بود. موضوع مذاکره رئیس جمهور عراق – صدام حسین – با رهبران کوردستان عراق (جلال طالبانی) از زمرهی نوع دیپلماسی ویژهی دکتر است. در کنار چنین مسائلی از مبارزان و مخالفان رژیم هم غافل نبود و دروازهی داشتن ارتباطی دیپلماتیک با این احزاب و حتا شخصیتها را همچنان گشوده نگهداشت و مراوداتی خوب با آنها داشت. روند دیپلماتیک در پیش گرفتن دکتر قاسلمو بعنوان دبیرکل حزبی مبارز که اسلحه بردست دارد تا در پی دستیابی به حقوق روای ملتی برسد در نوع خود کم نظیر است. از سوی دیگر د. قاسلمو روند مبارزه کردن با رژیمی که بر علیه آن مبارزه میکرد هم بسی جای تفکر دارد. دکتر قاسلمو در روند مذاکرهکردن با رژیم جمهوری اسلامی چندین هدف را دنبال میکرد که تاثیرگذاری بر نوع اندیشیدن و به تفکر واداشتن سران این رژیم به مسئلهی کورد از اهم آن اهداف میباشد. بعد دیگر، دارابودن شخصیت تکنوکراتیک دکتر قاسلمو بعنوان مبارزی که با تبحری خاص خود وارد مقولهای دیپلماتیک چه با دوستان و چه با دشمن را نشان میدهد و آنرا در هیبت و هیمنهی شخصیتی دیپلماتیک به رخ میکشد.
در خاورمیانه شخصیتهایی زیادی جهت تغییراتی سیاسی در جوامع خود ظهور کردهاند اما به جرات میتوان گفت که دکتر قاسلمو از سرآمدترین شخصیتهای خاورمیانهای که علاوه بر آنکه برخواسته از بطن ملتی بنام کورد و دغدغهی اصلیش حل مسئلهی کورد و سکان رهبری بخشی از جنبش کورد در قالب حزب دموکرات کوردستان را بر عهده داشت، در کنار آنهم از سایر ملل هم غافل نبود. میتوان ادعا کرد که ترور دکتر قاسلمو ترور دیپلماسی و از میان برداشتن ارتباط در بین خاورمیانه و جوامع غربی برای تغییرات در شرق بود. برای همین دوران شروع شده بعد از ترور دکتر قاسلمو، دوران غرق شدن هرچه بیشتر در تحجرگرایی است و در این مقطع هم برای گذار از چنین مقولهای در خاورمیانه، نیازی وافر به شخصیتهای مبارز و تکنوکرات و دیپلماتی همچون دکتر قاسلمو احساس میشود.