فلات ایران جغرافیایی ست متنوع از ملیتهای متفاوت که هر کدام تاریخی مختص به خود را دارد.
کوردها، عرب ها، بلوچ ها، ترک ها و فارس ها در این تنوع، جمیعتی قابل توجه دارند و در هر دوره تاریخی با مسالمت در کنار هم به حیات خود ادامه داده اند. تنها حکومت های اقتدارگرا در تاریخ به قصد تفرقه سعی بر تفوق و تفرقه انداختن بین این فرهنگها بوده اند.
خوزستان که دراین روزها کانون توجه بوده از استانهایی ست با منابع و پتانسیل بالا که در دوران جنگ هشت ساله ایران و عراق هم خسران فراوانی به خود دید. استانی که پس از جنگ با بی کفایتی و سوء مدیریت مسئولان حکومت ولایت مدار جمهوری اسلامی سیر سقوطی را پیش گرفت و اکنون با مطالبات بحق خود به دنبال احقاق حق است.
داستان از زمان ریاست جمهوری رفسنجانی آغاز شد. سدسازیهای غیراستاندارد دولت سازندگی که تاریخ ثابت کرد کاری غیر از سازندگی در پیش گرفت. حتما از ساخت سد گتوند شنیدەاید که سهم خواهی آستان قدس و ستاد اجرایی فرمان امام این روزها را برای خوزستان رقم زدند.
هدایت آب های موجود در منابع جغرافیایی به مناطق دیگر و فروش آب به کشورهای همجوار.
نتیجه کمتر از دو دهه، چهره پلشت خشکسالی را برای مردم خوزستان به دنبال داشت و زنگ خطر را برای استان های دیگر هم به صدا در آورده است.
روحانی رئیس جمهور از همه جا بی خبردر هیئت دولت اشاره کرد که نمی توانیم آب سد کرخه را به روی زمین های خوزستان رها کنیم! و طبق معمول آمریکا و دشمنان و تحریم را مقصر بی کفایتی های جمهوری اسلامی معرفی کرد. او در پایان سخنان خود گفت که؛ باید منتظر باشیم رحمت الهی بر مردم خوزستان جاری شود.
حال باید پرسید، اگر رحمت الهی قرار است مدیریت کند شما چرا چهل و اندی سال است دست از سر مردم بر نمی دارید تا رحمت الهی کارش را بکند؟
اکنون مردم با آگاهی روز افزون به نقطه پایان جمهوری اسلامی رسیده اند. فقر و فساد روز افزون، مفقود شدن پول و طلا و نفت و دکل به انضمام هزینه های کمر شکن روزمره دیگر نای نفس کشیدن برای مردم باقی نگذاشته است.
ستم مضاعف و امنیتی شدن جو کشور هم از تحمل مردم خارج شده و شهر به شهر و استان به استان به قیام علیه حکومت خودکامه و ایدئولوژیک می پیوندد. کارگران، فرهنگیان به همراه سایر مردم با اعتصاب و اعتراض مسالمت آمیز از حقوق اولیه زندگی برای خود می گویند.
حکومت هم پاسخی جز سرکوب نمی دهد و همین کشتار بی رحمانه مردم را بیشتر بر علیه جمهوری اسلامی می شوراند.
این چندمین بار است در دو دهه اخیر که مردم آستانه تحمل شان علیه حکومت فاسد روحانیون جمهوری اسلامی سر ریز شده.
این بار اما همه با هم به دنبال گذر از این حکومتند.
فرقی نمی کند.
خوزستان کوردستان است، بلوچستان است، آذربایجان است، لرستان است و همه ایران است.
صدایی متحد و واحد که با جان و دل فریاد می زنند، خامنەای حیا کن…
زیرا به نتیجه رسیدەاند که سر چشمه فساد از بیت همین آدم است و این بار با تنفر و انزجار او را نشانه گرفته اند.
از سرکوب هم نمیهراسند. زندگی توام با سیاهی را دارند تجربه می کنند و بالاتر از سیاهی هم رنگی نیست.