قبل از پرداختن به موضوع اعتراضات اخیر شهرهای ایران اول باید ببینیم که اعتراض یعنی چه و دلیل این اعتراضات چیست؟ آیا مردم با این اعتراضات به مطالباتشان رسیدەاند و یا حتی توانستهاند تاثیری در تغییر عملکرد رژیم داشته باشند یا خیر.
حرکت اعتراض عبارت است از مجموعه رفتار و عملکردهای جمعی یا فردی که به هدف تغییر و تاثیرگذاری نسبت به یک ایده و یا اعمال شخص و یا دولتی که رفتارش بر معترضان تحمیل میشود. در رابطه با اعتراضات ایران میتوان آن را در زمره اعتراضات سیاسی دستهبندی کرد که مخالف کلیت رژیم هستند.
از بدو برسرکارآمدن رژیم اسلامی، همواره درصد زیادی از مردم با این رژیم مخالف و با روشهای گوناگون اعتراض خود را نشان دادهاند. اعتراضاتی که به جای پاسخگویی و حل مشکلات، با توسل به زور و خشونت و اعدام از سوی رژیم همیشه سعی در سرکوب و خاموش کردن این اعتراضات داشته و هرچقدر هم رژیم از ترس مردم ناراضی بیشتر به زور روی آورد، درصد مخالفان و معترضان بیشتر شد. به طوری که در حال حاضر مردم از تمامی اقشار فعالان مدنی و سیاسی تا کارگران، کشاورزان و روشنفکران خواهان تغییر این سیستم هستند. رفتار تبعیض گونه حاکمیت با مردم و سرکوب آزادی و سلب حق انتخاب شیوه زندگی از مردم، سوای مدیریت اسفناک رژیم در کنترل کرونا و واکسیناسیون، خون مردم را به جوش آورده است.
تورم شدید، فساد سیستماتیک و جدا از این مسائل بیتوجهی و مدیریت غیرعقلانی در موضوعاتی همچون تغییرات اقلیمی و محیط زیستی که نتیجهاش بحران خشک سالی و عدم دسترسی شهروندان به ابتداییترین نیاز یعنی آب و برق میشود. در خیلی از موارد آبی هم که در اختیار مردم هست غیر بهداشتی و غیر قابل استفاده حتی برای دیگر مصارف غیرآشامیدنی است. در چنین شرایطی مسلما مردم سکوت نمیکنند فریاد و اعتراض خود را به امید شنیدهشدن حاکمیت بلندتر میکنند. اعتراضات اخیر مردم خورستان و شهرهای دیگر مصداق بارزی از بیکفایتی مسئولانی است که به جای تلاش برای تدبیر و حل مشکل، جواب مردم تشنه را با تیر تفنگ ماموران امنیتی و دستگیریشان میدهد. حاصلش، ناامیدی نسبت به بهتر شدن شرایط در چهارچوب این رژیم و آشکار شدن بیشتر ذات واقعی حاکمیت برای آحاد مردم است. همهی اینها دلایلی است بر تداوم این اعتراضات که هر روز مردم بیشتری به آن میپیوندند. دیوار اعتراضات بلندتر و و عزم جامعه در براندازی کلیت نظام بیشتر جزم میشود به گونهای که الان شاهد اتحادی محکم و نزدیکی بیشتر مردم جامعه باهم فارغ از گرایشات سیاسی و یا قومی و مذهبی در برابر کلیت حاکمیت هستیم.
اما جدا از مرزهای داخل، دخالتهای سبک سرانه و نامعقول رژیم اسلامی در کشورهای همسایه نیز تبعاتی به همراه داشته که حتی در کشورهای همسایه نیز شعارهایی علیه رژیم سر میدهند و خواهان خروج و توقف دخالت و فعالیتهای شرورانه رژیم هستند چرا که در تضاد با منافع و خواستههای مردم این کشورها است.
ولی آیا این اعتراضات مردم در داخل و خارج از حزب های اپوزیسیون، نویسندگان فعالان سیاسی گرفته تا کشاورزان و بازنشستگان و کارگران و بطور کلی عموم مردم نتیجهای داشته است؟ در پاسخ باید این را پرسید که اگر این اعتراضات نبود آیا شرایط از الان بهتر بود یا نه!
برای جواب به این پرسش باید قبل از هر چیز به این نکته توجه کرد که از بارز ترین ویژگی نظامهای غیر دموکراتیک و استبدادگر تغییر و اصلاح پذیری سخت است. اما با این وجود بزرگترین ترسی هم که تمام نظامهای دیکتاتور و مستبد دارند ترس از اتحاد مردم است. وقتی ببینند که مردم توان نه گفتن به عملکرد و رفتارهایشان دارند، مجبور به عقب نشینی از مواضع خود میشوند و بالعکس، وقتی بیشتر احساس قدرت و تسلط بر مردم را داشته باشند با توجه به ذات زیادهخواهی و طمع سیری ناپذیری که رهبران و مسئولانش دارند، بیشتر مردم را قربانی هدفهای شوم خود میکنند. در نتیجه، سکوت در مقابل این رژیمها به معنی صدور اجازهای بدانها است تا فقط مردم را ابزار و وسیلهی رسیدن به هدفهای خود بدانند. همانطور که اگر از روز اول رژیم جمهوری اسلامی تا الان معترضانی وجود نداشت که در مقابل ایدئولوژی و جنایت های حاکمیت قرار گیرند با شناختی که از رهبران رژیم و شیوه مدیریتشان داریم تا الان شاهد فاجعههای به مراتب وحشتناکتر و بزرگتر بودیم.
اما فقط اعتراضات مردم مانع این مساله شد و نشان از قدرت اتحاد و توانایی ایستادن مردم در تقابل با حاکمیت را دارد. هر چقدر این اتحاد، همبستگی و همصدا شدن بیشتر و بیشتر باشد، مسیر رسیدن به مطالبات و خواستههای بر حق جامعه با عبور از این رژیم هموارتر میشود که با شدت گرفتن اعتراض و اعتصاب در شهرهای کوچک و بزرگ و به سرعت فراگیر شدن آن بیشتر در صدد به حقیقت پیوستن است.