زندگی اجتماعی امروز بی تردید متاثر از گردش اخباری است که با نوسانات خود میتواند نقش موثری بر پیشبرد زندگی مردم در سراسر جهان داشته باشد. در این میان رسانه با مدرنیته شدن ساختار جوامع روز به روز حضور خود را بر بشر بیشتر تحمیل میکند و تاثیر خود را به ناگزیر عمیقتر حک می کند.
حکومتها با سیاست کاربردی که منطبق بر رفتار گروهی آن هاست از این ابزار سعی در بسط و گسترش دیدگاه خود می کنند. در حکومتهای خودکامه و توتالیتر نقش پروپاگاندای ابزارمندی رسانه، قیچی برانی را تداعی میکند که بریدن به دلخواه خود حتا به نحوی ناشایست را حق مسلم خویشتن می داند.
جمهوری اسلامی با سر دادن شعارهای ایدئولوژیک در آغاز انقلاب و سپس راه اندازی سازمانی به نام سازمان تبلیغات اسلامی این بهرەوری را که رسانه می تواند تیغ دولبەای باشد به خوبی در سیاست پیشبرد اهداف خود جای گذاری نمود.
رفته رفته نقش رسانه صوتی و تصویری را هم به خوبی دریافت کرد و اداره صدا و سیما را مستقیم به بیت رهبری محول نمود تا رهبر حکومت، خود بلاواسطه در تبیین رفتار آن ایفای نقش کند.
در روزهای اخیر روزنامه جمهوری اسلامی در تیتری مهم اشاره نموده بود که؛ صدا و سیما به سبک دوره قاجار خبر رسانی میکند. برای درک این کنایه بد نیست کمی به عقب برگردیم و به ورود فتوگراف توسط ناصرالدین شاه به ایران نگاهی بیندازیم.
ناصرالدین شاه چهارمین پادشاه از سلسله قاجاریان بود که در سفری به فرنگ مشعوف عکس برداری و دیدن تصاویر اولیه برادران لومیر می شود که در آن زمان تکامل کارشان ادامه پیدا کرد. او اقدام به خرید تجهیزات تصویربرداری و دوربین عکاسی میکند و فردی به نام عکاس باشی را جهت آموزش به فرانسه میفرستد و در نهایت خود را اولین پادشاهی ثبت میکند که این معجون را به ایران وارد کرده است.
این نکته که او خودکامه بود و عکس و فیلم گرفتن را تنها به خود و حرمسراهای دربار اختصاص داده بود، به راحتی می توان از آرشیو تاریخ استخراج کرد.
حال بهتر می توان منظور روزنامه جمهوری اسلامی را تشریح کرد.
حکومت جمهوری اسلامی با ولایت مطلقه فقیه و بیت رهبری و هزارتوی تنگ و تاریک و پیچیده آن بی تردید تداعی کننده حاکمیت ناصرالدین شاه و حرمسراهای زیر مجموعه آن در این تیتر است.
آماری که اخیرا توسط خبرگزاریهای وابسطه به خود حکومت منتشر شده حاکی از عدم محبوبیت صداوسیما نزد افکار عمومی است و میل و گرایش به شبکه های برون مرزی بیش از پیش رو به گسترش بوده است.
بیت رهبری با محول کردن ساخت برنامه به دستگاه های امنیتی و اطلاعاتی در تلویزیون، این زمینه را فراهم کرده تا این دستگاهها دامنه پروپاگاندای جمهوری اسلامی را وسعت بیشتری ببخشند و به دلخواه خود مردم را با خوراک کاذب اندکی سردرگم کنند. سیاستی که در سالهای اخیر سیر سقوطی خود را با جایگزین شدن برنامه های ماهوارەای به روشنی احساس کرده است. اکنون با گسترش دامنه شبکههای اجتماعی حتا دیدن برنامه های تلویزیونی هم از اولویت های مرسوم فاصله گرفته و پلههای معکوس را طی میکند. پخش اعترافات تلویزیونی که حاصل شکنجه های متوحشانه دستگاه امنیتی تهیه می شود هم در سالهای نزدیک این محبوبیت را بیشتر دچار سقوط کرده است.
ساخت برنامههای سفارشی جهت سرپوش گذاشتن بر نقد حاکمیت هم از جمله کارهایی است که دیگر مردم از دیدن و شنیدنش هیجان زده نمیشوند و درست بر عکس تاثیر خود را عملی میکند.
در جامعهای که شنیدن تحلیل های سیاسی و اقتصادی، خاصه در وسایل نقلیه عمومی چون تاکسی ها هم رشد فزاینده ای داشته، دیگر نمی توان با پروپاگاندای حکومتی دست به ساخت برنامه تبلیغاتی مبتنی بر ایدئولوژیک زد. چرا که در پایین ترین سطح اجتماعی هم به وضوح می توان آگاهی نسبی عموم را مشاهده کرد.
ناصرالدین شاه با محدود کردن رسانه به خلوت خود هم نتوانست سیر تاریخ را از دیدن اندرونی خود منع کند و بلا شک جمهوری اسلامی نیز روزی باید به ممنوعیت و محدویتهایی که ایجاد کرد با افشاگری رسانه پاسخگوی پنهان کاری خود باشد.
نادیده گرفتن اذهان عمومی از جمله قواعد نانوشتەای ست که رسانه خود در رمزگشایی تاریخی آن پیش دستی مختص به خود را دارد.
نظام های دیکتاتور در دوره حاکمیت خود مست از فتح قله های خیالی در جهان رسانه به تصور آنکه خلوت خویش را برای مدتی طولانی می شود از نگاه مخاطب پنهان نمود، با موجی کوتاه به کار خود ادامه می دهند در حالی که تاریخ را در افشاگری نادیده میگیرند.
ساخت و پخش فیلم ها و سریال های سفارش دستگاه امنیت نه تنها سرپوشی بر نقاط ضعف حاکمیت نیست، بلکه به عنوان مثال در سال گذشته با ترور هوشمندانه فخریزاده پدر بمب اتم در ایران میلیون ها کاربر فضای سوشیال مدیا به طنز این جمله را دست به دست می چرخاندند که؛ بهتر است جمهوری اسلامی از بازیگران سریال گاندو برای دستگیری سربازان گمنام حضرت ابراهیم استفاده کنند، چرا که سربازان گمنام امام زمان توانایی این کار را ندارند!
با این کنایه می توان به عمق پروپاگاندای پوشالی نظام جمهوری اسلامی پی برد که با صرف این حجم از درآمد و کوچک کردن سفره مردم در عمل هیچ رفتار منطی از خود بروز نداده.
بیراه نگفته اند که؛ تاریخ دوبار تکرار می شود، یک بار به شکل تراژدی و باردوم به شکل کمدی!
ضعف عمده مدیریت رسانه در جهان امروز می تواند اثراتی معکوس را به دنبال داشته باشد.
بیراه نگفته بود آن راننده تاکسی که در وصف صدا و سیما آن را به صدا و سیمان تشبیه میکرد.
صدایی که ایجاد می شود تا سیمای ملاط سیمانی دست پخت حکومت را سرپوش نهد اما هر دو بی رنگ و بی اثر شدەاند.