در ادامەی اعتراضات معلمان مدارس در ایران، روز پنجشنبە ١١ آذرماە در بیش از شصت شهر ایران و کوردستان معلمان تجمع اعتراضی برگزار کردند. در استانهای تهران، البرز معلمان مقابل مجلس شواری اسلامی و همچنین در شهرهای دیگر مقابل ادارەی آموزش و پرورش تجمع کردند. مطالبات معلمان و بازنشستگان عبارت بود از رتبەبندی معلمان و همسانسازی حقوق ماهانەی بازنشستگان، همسان سازی حقوق ماهانەشان با دیگر کارمندان دولت و دیگر خواستەها مانند آزادی فعالان فرهنگی بازداشت شدە در زندان بود.
بیشک این اولین و آخرین بار نیست و نخواهد بود کە معلمان و بازنشستگان ایران بە خیابانها میآیند و خواستار حقوقشان هستند. هر چند بە ظاهر نشان میدهد کە خواست معلمان صنفی است و خواستار ابتداییترین حقوق خود هستند، اما در بطن شعارها در تمامی تجمعات نشان میدهد این تنها یک خواستەی صنفی نیست کە آنان خواهان آن هستند، بلکە خواستەای است کە تمامی زمینەهای زندگی و جامعە را در بر میگیرد. آنان از این نوع زندگی (آزار) بە ستوە آمدە و خواستار تغییرات اساسیاند، بە این منظور تنها چند روز پس از سرکوب اعتراضات خونین اصفهان با جسارت بە خیابانها آمدند. آنچە بسیار مهم است و رژیم از آن بە هراس افتادە اتحاد سراسری است کە شورای صنفی معلمان توانستە آن را ایجاد کند.
هر چند طی چند ماە گذشتە این قشر زحمتکش و فقیر جامعە چندین تجمع اعتراضی در بسیاری از شهرهای ایران برگزار کردە است ، اما تاکنون رژیم هیچ گامی در جهت رسیدگی بە مطالبات و کاهش مشکلات آنان برنداشتە است.البتە در این میان وضعیت معلمان قراردادی بسیار اسفناکتر است و نەتنها حقوق ماهانەشان کم است، بلکە مدام در معرض خطر عدم تجدیدقراردادشان قرار دارند.این پدیدە در کوردستان بسیار مشهود است و رژیم تمام سعیاش بر این است بە جای تجدید قرار داد معلمان کورد، افراد غیر کورد را استخدام کند؛ برای همین میبینیم در تمامی اعتراضات، معلمان و فعالان فرهنگی کوردستان مشارکت چشمگیری دارند.
در کوردستان بسیاری از معلمان و فعالان فرهنگی مانند اکثر فعالان در دیگر زمینەهای جامعەی کوردستان تنها بە دلیل حقطلبی، مورد آزار و اذیت، سرکوب، زندانی و مجازات سنگین قرار گرفتەاند. بدون تردید رژیم همیشە با دیدگاهی امنیتی بە کوردستان مینگرد و با حساسیت و تهدیدآمیز بودن بە هر نوع فعالیت مدنی و صنفی نگاە میکند و بیرحمانە آنان را مورد سرکوب قرار میدهد؛ اما همچون سرکوب و ارعاب در گذشتە نتوانستەاست معلمان و فعالان فرهنگی در ایران و بەخصوص کوردستان را ساکت کند، اکنون هم نمیتواند مانع اعتراضات وسیع معلمان شود و آنان را مرعوب نماید.
وضعیت زندگی معلمان در ایران بسیار ناگوار است و آنان بەویژە در کلان شهرها با این دستمزد ناچیز ناچارند برای تأمین معیشتشان بە شغلهای دیگر مانند دستفروشی، مسافرکشی، کارگری و… روی آورند؛ این هم بەطور مستقیم و غیر مستقیم تأثیر منفی بر تحصیل و آموزش دانشآموزان میگذارد. گزارشهایی کە در رسانە و روزنامەهای جمهوری اسلامی منتشر میشوند، نشان دهندەی این است معلمان در نهایت فلاکت بە سر میبرند. در واقع نە تنها معلمان بەعنوان بخش بزرگی از قشر متوسط در ایران طی چند سال گذشتە بە دلیل اقتصاد روبە افول با طبقات فرودست جامعە ادغام شدەاند، بلکە طبقەی متوسط کە باید در اقتصاد سالم یک کشور ٧٠ درصد جامعە را تشکیل دهند، بیش از هر وقت کوچک و تضعیف شدە است، این هم نشان دهندەی این واقعیت کە شکاف طبقاتی بە اوج خود رسیدە و در جامعەی تحت سلطەی آخوندها طبقەی متوسط و فقرا هر روز کە میگذرد فقیرتر میشوند و در مقابل فرادستان افراد وابستە بە حلقەی حاکمیت و مافیای سپاە پاسداران ثروتمندتر میشوند.
وضعیت بازنشستگان از معلمان نیز اسفناکتر است و همسانسازی حقوق ماهانەشان، با در نظرگرفتن تورم اقتصادی و گرانی افسارگسیختە مایحتاج عمومی زۆر بەروز وخیمتر میشود. تراژدی بازنشستگان در این است کە بە دلیل کهولت و ناتوانی قدرت کار را بسان معلمان ندارند و نمیتوانند بە بازار کار برگردند و درآمدی برای خود کسب کنند. اکثر بازنشستگان تاکنون با پسانداز سالهای گذشتە زندگی کردەاند، پساندازی کە بەدلیل گرانی مایحتاج عمومی، اجارە خانە و…دیریست کە تە کشیدەاست.
جمهوری اسلامی در قبال آلام و مصائبی کە گریبانگر مردم ایران شدە است، انگشت اتهام را بسوی جامعەی جهانی و تحریمهای آمریکا نشانە میگیرد، اما هیچ وقت از خود نمیپرسد چرا تحریم شدە و بیش از ١٠٠ میلیارد دولار از پولهایش در خارج از کشور بلوکە شدە است؟ همچنین بە این مسئلە نمیپردازد کە سیاستهای غلط و ضد ملی در داخل و در سطح جهانی جامعەی بینالملل را ناچار کردە رژیمش را تحت فشار قرار دهند و حد و مرزی برای دستدرازی هایش تعیین کنند! جمهوری اسلامی میگوید کە بە دلیل تحریمها بودجەی لازم برای معلمان و بازنشستگان و کارمندان دولتی را ندارد؛ اما نمیگوید چرا برای نیروهای قدس سپاە پاسداران و گروەهای نیابتیاش در منطقە با کسری بودجە مواجە نیست؟
ایران در تمامی زمینەها بە سوی ویرانی گام بر میبردارد و این وضعیت هم با اطمینان موجب رادیکالتر شدن مبارزەی مردم ایران میشود؛ همانگونە کە بە لحاظ زمانی اعتراضات بە هم نزدیکتر شدە، همین طور هم بە لحاظ رویکردی نسبت بە گذشتە عمیقتر و هدفمندترشدە است. مرحلەای از مبارزە مردم ایران را میتوان بە مرحلەی ناامیدی و در همان حال خشم مردم از سویی و از سوی دیگر درماندگی و استیصال حاکمیت قلمداد کرد. فزون بر این سرکوب و فرونشاندن خشم انباشتە شدەی مردم ایران تا کی!اگر آخوندها و تمامیت نظام فاسد و گندیدەی جمهوری اسلامی بر این باور است میتواند با خشونت و سرکوب و ریختن خون معترضان سرنوشت معتوم خود را تغییر داده سخت در اشتباە است. تاریخ بە ما ثابت کردەاست عمر رژیمهای دیکتاتور و ضد خلقی با سرکوب و کشتار دوام نمیآورد و این تودەهای آزادیخواە هستند کە دستآخر پیروز میشوند.