جریان مذاکرات احیای برجام در حالیکە انتظار میرفت کە پیش از سال جدید میلادی بە نتیجە برسد، اما باز هم با مانع روبرو شد، حال دور دیگر آن در حال برگزاری میباشد. با این وجود این سوال پیش میآید کە در صورت سازش و تفاهم ایران با کشورهای ابرقدرت چە چیزی عاید مردم میگردد؟ سود و ضرر واقعی این قرارداد برای مردم است یان حاکمیت؟
این سوال از این نظر مهم است کە در ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی برعکس کشوریهای مردمی و دموکراتیک، منافع مردم و حکومت در یک راستا و یکی نیست. مردم ایران برای احقاق حقوق، آزادی و رفاه بیشتر انقلاب کردند و در مسیر سرنگونی رژیم شاە خون دادند، اما رهبران رژیم تازە بە قدرت رسیدە بسیار زود بە تمام وعدەهای انقلابی! خود پشت کردند. مردم پس از انقلاب چشم انتظار زندگی بهتر، احقاق حقوق بیشتر و آزادی و امنیت پایدار بودند، اما رهبران رژیم بە جان مخالفان افتادند، جنگ را بر کوردستان تحمیل کردند و بە مدت ٨ سال جنگ با عراق را طول دادند، آنها جنگ را نعمت و فرصتی مهم برای استحکام زیربنای حاکمیت و قلع و قمع مخالفان و منتقدین خود میدانستند.
مردم پس از اتمام جنگ با وجود تمامی مشکلات و تبعات جانی و اقتصادی آن بمنظور تحقق مطالباتشان خواستار تغییر شدند و برای این هدف نزدیکترین کانال و مسیر (جریان اصلاحات) را برگزیدند، اما جریان اصلاحات حکومتی چنان باورمند و استخواندار نبود تا بتواند در بدنەی حکومت تغییری بە نفع مردم ایجاد سازد. دو دهە پس از حمایت مردم از جریان اصلاحات و یأس و ناامیدی مردم از اصلاحات، اینبار خیابانها بە سکوی فریاد و صحنەی مطالبات و ارادەگری مردم مبدل شدند. اما چە در دیماە ٩٦ چە در آبانماە ٩٨ و چە در جریان دیگر اعتراضات اخیر امسال بە مشکلات آبی و معیشتی، حاکمیت کماکان با زبان سرکوب و کشتار با مردم سخن گفت.
جمهوری اسلامی با تمام وجود و با توسل بە شیوەهای مختلف سرکوب میگوید، درست است کە برای بقای حاکمیتش حاضر بە عقبنشینی و پذیرش نرمش قهرمانانە! در برابر قدرتهای جهانی است، اما در داخل اهمیتی برای مطالبات مردم قائل نیست در برابر آنان تنها زبان زور میشناسد. رهبران رژیم حق حاکمیت را تنها بە حلقەی بستەای از بستگان و اطرافیان خود محدود کردە و ثروت ملی کشور را بەعنوان بخشی از اموال شخصی خود قلمداد کردە و از این منظر مردم کشور خارج از این حلقەی جای گرفتە و حقوق و آزادی و مطالبات مردم برای آنان محلی از اعراب ندارد. در حال حاضر نیز جمهوری اسلامی درحالیکە خود را قربانی تحریمهای اقتصادی جامعەی جهانی میداند، اما در حقیقت این جمهوری اسلامی است کە سیاست تحریمی خود را بر مردم ایران بسط دادە و این مردم کشوردن کە از سوی حاکمیت جمهوری اسلامی از خاک، آب، منابع طبیعی زمینی و زیرزمینی و حقوق و آزادیهای خود محروم گشتەاند.
آزادی، امنیت، رفاه، اقتصاد، حقوق مدنی و سیاسی بخشی از زندگی هر فرد در هر جامعەای میباشد، اما حاکمیت خوب با پاسخ بە هر کدام از این مطالبات هر قدر بە نفع مردم از سیاستهای خود از عقبنشینی کند، بە همان اندازە و در ادامە بیشتر هم دست وی از این منابع کوتاه خواهد شد. بە همین دلیل مذاکرات وین چە منجر بە نتیجە گردد و یا توفیقی از دل آن بیرون نیاید، چیزی از وضعیت مردم و جامعە ایران تغییر نخواهد کرد. حکومت در هر شرایط و وضعیتی مردم و جامعە را بە گروگان گرفتە و آنان را بەعنوان سپر بلا در مقابل تهدیدات جامعەی بینالمللی بەکار میگیرد. حاکمیت ثروت ملی کە از آن مردم و کشور است را برای خویش، شبکەهای ترور و برنامەی اتمی و موشکی و سرکوب همین مردم میخواهند. راه دور نرویم و با نگاه بە بودجەی سال آیندە متوجه میشویم کە دستمزد و مزایای کارگران و کارمندان، معلمان و پرستاران علیرغم تورم ٥٠ درصدی تنها افزایش چند درصدی داشتە است، اما بودجەی سپاە پاسداران و نهادهای امنیتی و تبلیغاتی رژیم چند برابر افزایش یافتە است.
درست است محدودیتها و تحریمهای اقتصادی دست جمهوری اسلامی برای بسیاری از برنامەها و توطئەها را کوتاە کردە است، اما رژیم ضد خلقی جمهوری اسلامی را در تنگنای نگذاشتە است؛ زیرا رژیم بار سنگین این تحریمها و بیشترین تبعات آن را متوجه مردم کردە است. همگان دیدیم کە در سخترین روزهای بحران و مشکلات اما کمکهای مالی و نظامی جمهوری اسلامی بە گروەهای نیابتی منطقە کم نشد. رژیم فقر، کارتنخوابی و زبالەگردی را در ایران گسترش داد، اما از آن سو دەها میلیارد دلار از ثروت ملی کشور را در سوریە هزینە کرد. بە همین دلیل اگرچە حصول نتیجە در این دور مذاکرات آسان نیست، اما اگر مذاکرات بە نقطەی تفاهم نیز برسد چیزی بە نفع مردم تغییر نخواهد کرد، بە این چند دلیل اساسی:
نخست این کە مردم نیم نگاهی بە تجربەی پیشین برجام دارند کە پس از لغو تحریمها هواپیماهای حامل دولار در فرودگاههای تهران نشست، اما در پی آن نە آمار بیکاری تنزل یافت، نە بە کاهش قیمت کالاها انجامید، نە بە افزایش تولید منجر یافت، نە بە سفرەی مردم افزودە شد، نە آزادیهای سیاسی و تغییری در وضعیت حقوق و آزادیها را بە ارمغان آمد. چرا؟ زیرا خطوط کلی سیاستهای جمهوری اسلامی کماکان جای خود هستند و برجام تنها و تنها دست رژیم را برای توسعەی برنامەی موشکی و بحرانزایی بیشتر در منطقە بازتر کرد. اکنون نیز در صورت هر سازش احتمالی دیگر وضعیت کوتاە مدت تنها بە نفع رژیم میباشد. کوتاه مدت از این نظر کە در مجموع نمیتوان نقطەی پایانی برای مشکلات میان جمهوری اسلامی و جامعەی جهانی گذاشت. زیرا جمهوری اسلامی نمیتواند سیاست تنشزایی و ایجاد بیثباتی در سطح منطقەای را کنار گذاشتە و بخشی از امنیت و ثبات جهانی باشد. برای همین سعی میکند بەعنوان یک رژیم خودکامە با استفادە از تضاد منافع کشورهای ابرقدرت بە سلطەی نادموکراتیک خود ادامە دهد و بر آن است با دسترسی بە بمب اتمی و سلاحهای کشتار جمعی مصونیت لازم برای خود تامین کند. ادامە این سیاست نیز بە تنشهای بیشتر کشور با جامعەی جهانی، فوران بحرانهای داخلی، بحران موشکی، مشکلات امنیتی و بیثباتی در منطقە و بحرانهای حقوق بشری دامن خواهد زد و طول عمر این قرارداد احتمالی را کوتاە خواهد ساخت.
اما آیا موشک و سلاح هستەای- کە دسترسی ایران نامحتمل است- میتوانند این مصونیت را برای جمهوری اسلامی ایجاد کند؟ تجربە تاریخی بە ما میگوید “نە”. اتحاد جماهر شوروی سابق کە دارای زرادخانەی سلاح اتمی بود و پس از آمریکا قدرتمندترین ارتش و نیروی نظامی جهان را در اختیار داشت، از هم فرو پاشید. فرو پاشید زیرا منافع مردم دیگر سنخیتی با منافع حاکمیت نداشتند، فساد تمامی ارکان قدرت را در بر گرفتە بود و، بخش اعظم درآمد و ثروت ملی نە برای رفاه مردم بلکە برای حفظ پرستژ و توانمندی نظامی قدرت و تنش با دیگر کشورها صرف میشد. سرکوب بیش از حد استالین نیز نتوانست بە ایجاد کشوری باثبات بیانجامد، همچون وضعیت کنونی جمهوری اسلامی.