چهار سال از خیزش خونین خلقهای ایران در دیماە ١٣٩٦ میگذرد. قیامی کە از شهر مشهد آغاز شد و طی چند روز بیش از ١٠٠ شهر ایران را فرا گرفت و صدها هزار تن از مردم را علیە رژیم سرکوبگر و دیکتاتوری جمهوری اسلامی بە خیابانها کشاند و ارکان رژیم را بەلرزە درآورد. هرچند در آغاز و در شهر مشهد ابراهیم رئیسی، متولی وقت آستان قدس رضوی و بازندەی انتخابات ریاست جمهوری خردادماە ٩٦ برای ضدیت با رقیب برندەی خود(حسن روحانی) و کابینەاش، بطور غیر رسمی و غیر مستقیم بستر اعتراضات را فراهم ساخت، اما پس از فراگیر شدن موج اعتراضات و نارضایتیها، رئیسی و بطور کلی جناح نزدیک بە خامنەای و سپاە پاسداران فهمیدند اگر دست روی دست بگذارند این موج توفندە نەتنها روحانی، اصلاحطلبان و میانەروها، بلکە تمامیت نظام را دربر میگیرد. لذا دستگاە سرکوب و کشتار را براە انداختند و همانند گذشتە کوشیدند با توسل بە زور و قتلعام این قیام را سرکوب و فریاد اعتراض و بیزاری مردم را در گلو خفە کنند. نیروهای سرکوبگر رژیم دەها تن را کشتند، هزاران تن را مجروح کردند و هزاران تن دیگر را روانەی بازداشتگاەها نمودە و شکنجە کردند. قریببە ٣٠ تن از بازداشتشدگان تحت شکنجەهای شدید بە قتل رسیدند؛ در این بین در کوردستان نیز دە تن از جوانان کورد در شهرهای کرماشان، ایلام، سنندج، سقز و بوکان تحت شکنجە بە قتل رسیدند.
جمهوری اسلامی بسیار کوشید مانع گسترش قیام مردم و انعکاس آن در داخل و خارج از کشور شود، لذا از سویی شبکەی اینترنت در کشور را مختل کرد و تماس ایران را با جهان خارج قطع نمود و از سوی دیگر فعالان سیاسی و مدنی و کسانیکە احساس میکرد قادرند تودەهای مردم را بە خیابانها بکشانند را بازداشت و روانەی زندانها کرد.
خیزش ٩٦ از بسیاری جهات با نارضایتیهای گذشتە تفاوت داشت. اگر در اعتراضات ٨٨ مردم تهران و چند شهر دیگر ایران پس از مهندسی کردن انتخابات ریاست جمهوری و سرقت میلیونی آرا از سوی جناح مسلط رژیم بە نفع احمدینژاد، بە خیابانها آمدند و خواستار آراء خود شدند، در قیام ٩٦ تودەهای جان بەلب رسیدەی مردم ایران کلیت نظام فاسد و استبدادی جمهوری اسلامی را هدف قرار دادند و با فریاد رسا بە هر دو جناح حاکمیت گفتند شما را نمیخواهیم و خواستار سرنگونی جمهوری اسلامی و رفراندوم شدند. فزون بر این برخلاف اعتراضات سال ٨٨ در این قیام این تنها اقشار و طبقات فرادست و متوسط شهری نبودند کە بە خیابانها آمدند، بلکە قیام ٩٦ از بطن فقرا و گرسنگان سربرآورد و طبقەی متوسط شهری نیز بدان پیوست.
عوامل بسیاری در خیزش خلقهای ایران علیە جمهوری اسلامی در دیماە ٩٦ دخیل بودند کە اگر بخواهیم بە چند مورد آن اشارە کنیم میتوانیم بە گرانی مایحتاج عمومی و شرایط بسیار وخیم اقتصادی، فساد افسارگسیختە، ارتشا و مافیای سپاە پاسداران بسان دولت نیرومند موازی و همچنین استیلای استبداد فاشیستگونەی دینی کە مجال نفس کشیدن در کل جامعە را سلب اشارە کرد. در واقع این علل کە گذشتەی آنها بە ابتدای بەقدرت رسیدن آخوندها برمیگردد خمیرمایەی این خیزش فراگیر و مردمی و سپس قیام آبانماە ٩٨ بودند.
وضعیت وخیم اقتصادی همزاد جمهوری اسلامیاست و روز بە روز بیشتر تودەهای مردم ایران، بویژە اقشار و طبقات کمدرآمد جامعە را در تنگنا قرار دادە و میدهد؛ بگونەای کە قبل از اعتراضات ٨٨ و تا آغاز قیام ٩٦ هزاران تجمع اعتراضی نسبت بە گرانی، فقر و تهیدستی و سهلانگاری حاکمیت در اقصینقاط ایران روی دادە و کارگران، معلمان و مالباختگان موسسات وابستە بە حاکمیت راەپیماییها و تجمعات اعتراضی برگزار کردند. این در حالی است کە ایران از لحاظ منابع طبیعی یکی از ثروتمندترین کشورهاست و اگر خامنەای بسان رهبر نظام و سایر سردمداران رژیم در فکر آلام مردم بودند و سرمایەهای ایران را برای تحقق اهداف و نیات پوچ و بیارزش خود بەهدر نمیدادند، زندگی و گذران مردم چنین فلاکتبار نمیگردید و مردم ناچار نمیشدند برای لقمە نانی اعضای بدن، اطفال و کودکانشان را بفروشند و بە کارتنخوابی و گورخوابی و … روی آورند. لذا تودەهای مردم ایران نیک میدانند و بە این نتیجە رسیدەاند تا این رژیم بر سر کار باشد اقتصاد ایران از این کە هست نەتنها بهتر نمیشود، بلکە مردم روز بە روز بیشتر دچار فقر و گرسنگی میگردند. بە همین خاطر در خیزش ٩٦ بیشتر اقشار و طبقات فرودست و گرسنە بودند کە در خیابانها مقاومت کردند و کشتە و زخمی دادند.
فساد، رشوەخواری و مافیای سپاە پاسداران بسان دولت در سایە و بسیاری از بنیادهای کلان وابستە بە خامنەای کە بر بیش از نیمی از اقتصاد کشور جنگ انداختەاند و زالووار در حال مکیدن ثروت و داراییهای مردم ایران هستند، واقعیت تلخ کنونی ایران است و مردم میدانند رگ حیات و بند ناف این نظام بە فساد گرە خوردە و انتخابات و تغییر دولت هیچ تأثیری در آیندەی ایران و وضعیت کنونی نخواهد داشت؛ بە همین خاطر وعدەهای پوشالی و دروغین حاکمیت برای بهبود شرایط دوزخوار مردم رو شدە و هیچکس باور نمیکند. این وضعیت، یعنی انباشتە شدن ثروت و دارایییهای مردم در دست مافیای سپاە پاسداران و کسانیکە بە نحوی از انحاء دستی در کاسەی رژیم دارند و از رانتهای حکومتی برای ثروتاندوزی سود میبرند از سویی و از سوی دیگر سیاست دخالت در کشورهای منطقە و برباددادن دەها میلیارد دلار از سرمایەهای مردم برای تأمین گروەهای تروریستی و نیابتی، در شرایط ناگوار کنونی، اقشار و طبقات فرودست جامعە را از بهبود وضعیت خود ناامید و در عین حال از سردامداران رژیم و کلیت جمهوری اسلامی بیزار و خشمگین کردەاست. خشمی کە در شعارهای رادیکال مردم معترض در قیام ٩٦ مشهود بود و نشان داد مردم ایران بطور عام و بویژە فقرا و گرسنگان ترسشان فروریختە و حاضرند اگر بە قیمت جانباختن نیز باشد بە این دوزخ پایان دهند کە آخوندها پدید آوردەاند.
استبداد فاشیستگونەی دینی جمهوری اسلامی بە خصوصیترین عرصەهای زندگی مردم رخنە کردە و با فرهنگ شیون و زاری و مرثیە و سیاەپوشی با قوانین نوشتە و نانوشتە ارتجاعی خود تودەهای مردم ایران را دچار ترس و افسردگی، و در همان حال خشم و عصبانیت کردەاست. بر اساس گزارش موسسەی گالوپ مردم ایران عصبانیترین مردم جهان هستند؛ البتە جدا از این فرهنگ واپسگرایانە کە جمهوری اسلامی طی بیش از چهل سال است میکوشد بر تودەهای مردم ایران بویژە زنان و دختران تحمیل نماید، شرایط وخیم اقتصادی و اجتماعی، بازتاب سیاستهای رژیم در داخل و خارج از کشور بر زندگی مردم و جامعە ایران کارکرد منفی داشتە و دارند، با این حال ایدئولوژی حاکم بر رژیم یعنی دین و مذهب رسمی کە با دیکتاتوری سیاە آخوندها آمیختە، تودەهای مردم ایران را تا مرحلە خفقان بردە است؛ بە همین دلیل دیدیم انباشتەشدن این عوامل بودند کە بە انفجار خشم فروخوردەی مردم جان بە لبرسیدەی ایران تبدیل گردید.
اما روند رویدادهای پس از این خیزش تاریخی نشان دادند خامنەای و حاکمیت ضدخلقی و فاسد ئاخوندها قادر نیست با توسل بە سرکوب و کشتار، مردم ناراضی و بستوە آمدە را بە زانو درآورند؛ تنها پس از کمتر از دو سال از سرکوب خیزش ٩٦، بار دیگر و در مقیاس بزرگتری تودەهای مردم ایران در اعتراض بە افزایش سە برابری قیمت بنزین در بیش از ١٠٠ شهر کشور بە خیابانها آمدند. البتە این اعتراضات نیز بەشیوەای بسیار بیرحمانە و خونین سرکوب گشت هزاران تن کشتە و مجروح شدند و بیس از دە هزار شهروند نیز بازداشت گردیدند. پس از این قیام نیز تودەهای حقطلب مردم ایران همانند معلمان، کارگران، کشاورزان و بازنشستگان ساکت نشدند در بیشتر شهرها و استانهای کشور بەمناسبتهای گوناگون علیە حاکمیت و وضع موجود ابراز نارضایتی کردند.
اگر نیروهای جنایتکار جمهوری اسلامی توانستند خیزشهای مردمی در ٩٦ و ٩٨ را سرکوب کنند، تنها بە این دلیل نیست کە دستگاە سرکوب جمهوری اسلامی نیرومند و بیرحم است، بلکە بخشی از آن بە این دلیل است کە این خیزشها برغم پتانسیل نیرومندی کە دارند از سویی دچار تشتت و پراکندگی و عدم سازمانیافتگی هستند و از سوی دیگر نیروهای اپوزیسیون جمهوری اسلامی بر سر پلاتفرم و هدف مشترکی بە توافق نرسیدە و نتوانستەاند آنچنانکە لازم است با داخل کشور و نخبگان جامعە ارتباط برقرار کنند. این ضعف شاید طول نکشد و جامعەی ایران بە توجە بە سیاستهای رژیم، رویدادهای منطقە و رفتار و برخورد قدرتهای جهانی در تعامل با جمهوری اسلامی، آبستن حوادث سرنوشت سازی است کە باید در انتظار آن بود و بەسود پیشبرد پیکار خلقهای ایران و سرنگونی رژیم ئاخوندها از آنها استفادە کرد.