• ارتباط با ما
  • روزنامە کردستان
Menu
  • ارتباط با ما
  • روزنامە کردستان
کردی
English

وبسایت مرکزی حزب دمکرات کردستان

  • نخست
  • اخبار
    • ایران
    • جهان
    • کردستان
    • پیام
    • اخبار حزبی
    • گزارش خبری
  • مقالات
    • اندیشە آزاد
    • اجتماعی
    • سیاسی
    • رسانەهای دیگر
    • زنان
    • فرهنگ و ادبیات
    • گوناگون
  • دبیرکل حزب
  • گفتگو
  • اطلاعیەها
  • بیانیەها
  • اسناد
  • رهبران شهید
Menu
  • نخست
  • اخبار
    • ایران
    • جهان
    • کردستان
    • پیام
    • اخبار حزبی
    • گزارش خبری
  • مقالات
    • اندیشە آزاد
    • اجتماعی
    • سیاسی
    • رسانەهای دیگر
    • زنان
    • فرهنگ و ادبیات
    • گوناگون
  • دبیرکل حزب
  • گفتگو
  • اطلاعیەها
  • بیانیەها
  • اسناد
  • رهبران شهید
Search
Close
کردی
ارتباط با ما
English
Menu
  • نخست
  • اخبار
    • ایران
    • جهان
    • کردستان
    • اخبار حزبی
    • بیانیەها
    • پیام
    • گزارش خبری
  • مقالات
    • سیاسی
    • اجتماعی
    • زنان
    • اندیشە آزاد
    • فرهنگ و ادبیات
    • گوناگون
  • دبیرکل حزب
  • گفتگو
  • اسناد
  • اطلاعیەها
  • رهبران شهید
  • روزنامە کردستان
  • ویدیو
  • کتابخانە

“هژار” آنگونە که من می‌شناختم

21st ژانویه 2022
in فرهنگ و ادبیات, مقالات

عبداللە حسن‌زادە/ برگردان از کردی: هیوا بابایی

 

وقت بخیر!

از من خواسته شد که در یادوارەی صدمین سالروز میلاد “هژار” شرکت کنم و سخنانی ایراد نمایم. راستش‌را بخواهید برایم دشوار بود، زیرا سال‌هاست در کمترین برنامەی تلویزیونی یا رادیویی شرکت کردەام و معتقدم دوران أمثال ما بەسر رسیدە و نوبت نسلهای جوانتر سر رسیدە‌است. اما عشق من به «هژار» و احترامم نسبت بە کسانی که از من این درخواست‌را نمودند موجب شد کە روزەام‌را بشکنم و نه با بحثی تحقیقی و پژوهشی، بلکه با ارائە مجموعەای خاطرە و نظرات شخصی در مورد «هژار» حضوری متواضعانە در این وبنار داشتە باشم:

امیدوارم اینکە بدنبال نام این شخصیت فرهیختە هیچ عنوانی بەکار نمی‌برم اسائەی ‌ادب تلقی نگردد، زیرا من معتقدم چنین اشخاصی ذاتا فراتر از هر عنوان و لقبی هستند کە بخواهیم در تجلیل از آنها عنوان کنیم.

«گۆران» شاعر در اندوە غم مرگ “فایق بیکس” شاعر اینگونە می‌سراید:

«ای فرشته شعر زیبا!

ضایعەی هر دوی ما

ایندفعە «بیکس»است

تا گفتیم «بیکس» دیگر کافیست»

و

«هیدی» در سوگ «هیمن» چنین می‌گوید:

«شما هم در مدح «هیمن» مگویید کە شیری ژولیدە مووی بود، «هیمن»را همین بس کە بگویند «هیمن» بود»

و

«هیمن» نیز اینگونە داستان عشق‌را می‌سراید:

«خانی» دیگر نیست تا داستان عشق مارا بازگوید

وگرنه در کوردستان هنوز  «زین و مم»ی دیگر زندگی می‌کنند»

یا:

“مرا با ریسندەای چون «شیرین» «وفایی» چە کار؟

من دختر شجاع و زیرک و شیفتەی آموختن‌را میخواهم»

ممنونم از «سازمان جهانی کرد» و «آکادمی تحقیقات خاورمیانه» (مرکز میراو) که چنین فرصتی‌را فراهم کرده‌اند، سلام به همه‌ی بینندگان و شنوندگان این برنامه و درود گرم و بی‌پایانم برای گردانندگان محترم این وبنار، جناب آقای “ماجد مردوخ روحانی” یار و همکار باوفای «هژار» در واپسین سالهای زندگیش، ادیب و محقق توانمند جناب آقای «عبدالخالق یعقوبی»، روشنفکر توانا و آگاە جناب آقای «د. ناصر باباخانی» و محبت بی‌پایانم برای کاک «خانی شرفکندی»، پسر کوچک اما غمخوار بزرگ «هژار» زندەیاد.

بررسی و ارزیابی آثار «هژار»را بە اساتید حاضر در وبنار واگذار می‌نمایم، بە قول گفتنیها: «نان ازآن نانوا و گوشت ازآن قصاب» و باکسب اجازە از همه عزیزان، آنگونە کە «هژار»را می‌شناختم دربارەاش صحبت می‌کنم.

قبل از هر چیز باید گفت «هژار» آدمی بود بی‌تکبر و خوش‌رو و خودمانی و بە دور از هر آنچە کە نامش‌را تکلف می‌گذارند. بگذارید در مورد اولین دیدارم با او بگویم: مدت‌ها بود آوازەی «هژار»را شنیدە بودم و دورادور اورا می‌شناختم و بسیار مشتاق دیدارش بودم، دوستانم نیز در مورد من پیش او گفتە بودند کە مرید و شیفتەی او هستم و بسیاری از اشعارش‌را ازبر دارم. سال ۱۳۴۷ این فرصت‌ برایم دست داد کە همراە یکی از دوستانم بە اسم آقای «امیر قاضی» در روستای «سورەبان» منطقە «بالک» کردستان عراق در محضرش حضور یابم. تابستان بود و هوا گرم، وقتی بە آنجا رسیدیم زیر سایەی سایەبانی بە پشت دراز کشیدە و یقەی پیراهنش‌را باز گذاشتە بود. سلام کردیم، به جای پاسخ و خوش‌آمدگویی خطاب بە کاک امیر گفت: آمدی؟ گفت: آمدم، گفت: خوب کاری کردی. کاک امیر گفت: «این هم فلانی»،-نام مرا برد-، گفت: «خودش‌است؟»، نگران شدم که نکند از من خوشش نياید! اما بعد از یکی دو دقیقه برخاست و گفت : «هان»! و آنقدر با محبت و صمیمیت با من سخن گفت‌، گویی آشنا و رفیق چندین ساله‌اش هستیم و این رفتارش باعث شد از نگرانی و  اضطراب رهایی یابم.

ناگفتە پیداست کە «هژار» چە زبان‌شناس بزرگی بود و حداقل تا آنجا که من می‌دانم هیچ زبان‌شناس کردی تا به حال آنقدر با گویش‌های مختلف زبان کردی آشنا نبودەاست. آوارگی و بی‌خانمانی و گشت و گذار در مناطق زبانی تمام بخشهای کردستان و زندگی در میان طبقات پایین جامعە کردی، فرصت‌را برای او فراهم نمودە بود، یا بهتر بگویم اورا مجبور ساختە بود کە بیشتر گویش‌هارا بیاموزد و حتی با همەی آنها صحبت کند. بەهمین خاطر، «هەنبانە بۆرینە» لغتنامەی «هژار» علی‌رغم انتقادهای بەجای کارشناسان،تا بە امروز هم غنی‌ترین فرهنگ لغت در باب واژگان زبان کردی بەحساب می‌آید و منبعی سرشار، برای نهادهای آکادمیکی‌‌ست که علاقمندند در آینده بە تدوین لغتنامەی مدرن زبان کردی همت بگمارند.

اگر وارد مبحث شعر بشویم، واقع‌بینانه‌است کە بگوییم در صنعت شعر «هژار» در صف اول شاعران معاصر خود قرار نمی‌گیرد و در همان نزدیکی خود پشت سر “هیمن” می‌ایستد. اما «هژار» و شعر «هژار» ویژگی‌های مختص بە خودرا دارند و با این ویژگی‌ها تبدیل بە شعر و شاعر عموم مردم کردستان گشتەاند. حال ببينيم چگونە:

شعر «هژار»با زبانی مردمی و بسیار سادە سرود شدە و در عین حال روان و دقیق‌است، بە نحوی که حتی افراد کم‌سواد و بی‌سواد به راحتی آن‌را می‌فهمند و بە خاطر می‌سپارند. مهمتر از آن، «هژار» حرف دل مردم‌را می‌زند و بدون سانسور و آشکارا مشکلات طبقات زیردست جامعەرا در اشعارش فریاد می‌کشد. هیچگاه فراموش نخواهم کرد که در جریان قیام ایلول (سپتامبر) در جنوب کردستان (١٩٦١ تا ١٩٧٠)، اشعار «هژار» هرگاە با صدای روان و زلال خودش از «رادیو صدای کوردستان عراق» پخش می‌شد، مردم مشتاقانه دور رادیوها گرد می‌آمدند و بدون اینکە حتی صدای نفسشان بیاید سراپا گوش می‌شدند و با هر شعری کە می‌خواند اشکهایشان‌را از چشم می‌زدودند، دهانشان باز می‌ماند و مشخص بود که حرف دلشان‌را از زبان «هژار» میشنوند و با زبان حال می‌گویند، این همان اندوهیست کە مدت‌هاست بر سینەمان سنگینی می‌کرد و نمی‌دانستیم با چە زبانی آنرا بیان کنیم.

«هژار» برای دل خود و اعتقاداتش شعر می‌سرود و هیچگاە بخاطر ارضای دیگران قلم نمی‌زد، حال ممکن‌است کسی بگوید پس آن همە اشعاری کە در وصف خدابیامرز «ملا مصطفی بارزانى» سرودە چیست؟ شاید من هم درمورد محتوای پارەای از این اشعار نظراتی داشتە باشم، اما با کمال اطمینان می‌گویم که تک تک آن اشعاررا نیز با ایمان کامل نوشتەاست و کسی آنهارا بە وی دیکته نمی‌کرد. یادم می‌آید پـس از توافــق  ١١ مارس ١٩٧٠ مراسم باشکوهی در شهرک «چومان» منطقەی «بالک» با نام جشن‌های «آدار و نوروز» برپا شد. برگزارکنندگان مراسم چندین بار پیش «هژار» رفتند و از وی خواستند که شعری بنویسد و در مراسم جشن بخواند، اما او نپذیرفت و گفت: «من شعر سفارشی نمی‌گویم و برای این مناسبت هم شعری بە من الهام نشدە‌است».

شایان ذکر است که «هژار» هرگز موافقتنامەی «مارس»را نپذیرفت و هیچگاە بە آن اذعان نکرد و فکر می‌کرد کە در جریان آن توافق بر سر کردها کلاه رفتەاست، وی حتی شعر شدیداللحنی علیه مقاماتی نوشت که پس از آن توافق بە شهرها برگشتند و پست و مقام دولتی گرفتند.

در مورد کار ترجمە «هژار»، می‌دانیم جدا از این که سه زبان کردی، فارسی و عربی‌را با تمام ریزەکاریهایشان بلد بود‌، توانایی کم‌نظیری در هنر ترجمه داشت. وی بە ترجمە موضوعات مختلفی‌ پرداختەاست. شعر، تاریخ، پزشکی، نظری، دین و حتی قرآن‌را ترجمه کرده‌است. من هنوز بر این باورم کە نباید قرآن‌را ترجمه می‌کرد، چون اساسا قرآن باید تفسیر شود نە ترجمە و جدای از آن، دانستن زبان عربی بەتنهایی برای ترجمه و تفسیر قرآن کافی نیست. با این حال، اگر ترجمەهای قرآن‌را با هم مقایسه کنیم، خواهیم دید که ترجمه قرآن مجید توسط «هژار» از بقیەی ترجمەها روان‌تر و زیباتراست. کار ترجمە کتاب «قانون» هم کە واقعا شاهکار بود. صدها سال بود که نە هیچ فارسی‌زبانی آنقدر عربی بلد بود و نه هیچ عرب‌زبانی به قدری در زبان فارسی تسلط داشت که جرات ترجمه کتاب «قانون» ابن سینارا داشته باشد، اما «هژار» کردزبان بە مصاف آن رفت و بەنحوی شایستە از عهدەی آن بدرآمد.

انتقادی کە از ترجمەهای «هژار» می‌شود این‌است کە در ترجمەهایش امانت‌دار نبودە و تا اندازەای این انتقادها وارداست. اما اگر این نقد در مورد ترجمەی متونی ازجملە تاریخی بەجا باشد، دربارەی ترجمەی شعر برعکس‌است. جدای از آنکە ترجمه تحت اللفظی هر متنی‌را بە تباهی می‌کشد، ترجمه شعر بدین طریق امکان‌پذیر نیست و روح شعررا می‌میراند. برای ترجمەی شعر باید پیام شاعررا دریافت و آن‌را با زبان مقصد دوبارە تدوین کرد و فکر ميکنم «هژار» دراینبارە  بسیار موفق عمل کردەاست. هرچند «هژار» به حق در مورد «خانی» می‌گوید: «ئەوباغی گوڵان و من بژارم/ بیر لەو دەکەم و دەڵێم هژارم» (او گلستانیست و من وجینم)، اما من براین باورم کە اگر «خانی» در قید حیات بود و «مم‌ و زین» هژاررا می‌دید از او تقدیر فراوانی می‌کرد، همچنانکە اگر «خیام» رباعیات «هژار»را می‌خواند بە وی دست مریزاد می‌گفت. زیرا در هر دو اثر شکل و پیام اشعاررا تمام و کمال حفظ کردە و بە خوانندگان منتقل کردەاست.

مایلم به این نکته اشاره کنم که «هژار» انسانی خوش‌صحبت و اهل معاشرت و درعین حال شجاع و دلیر بود. مثلث «هژار»، «هیمن» و «خالدآقا حسامی»(هێدی) بەراستی در آن وضعیت سخت و ناملایم و در زیر خطر بمباران فضایی ایجاد کرده بود که شانس بزرگی بود اگر میتوانستی در آن فضا و در کنار ایشان زندگی می‌کردی. گذشتە از صحبتهای دلنشین و بازگوکردن خاطرات تلخ و شیرین، بە اشعار یکدیگر چنگ می‌انداختند و با تغییر و بازی با اشعار یکدیگر، آنچه‌را در خیالشان می‌آمد بازگو می‌کردند، «هیمن» شعری داشت بە اسم «ڕەق هەڵاتم – یخ زدم»که داستان فرار از ایران و پناه‌بردن بە جنبش کردی‌را نقل می‌کرد،«هژار» آن‌را «تخمیس» کردە بود اما نامش‌را گذاشتە بود «تخبیث» (کثیف‌کردن) شعر آقای «هیمن» توسط آقای «هژار»، کە انسان از شنیدن آن لذت می‌برد، متاسفانە فرصت آن نیست کە تعدادی از آنهارا برای نمونە بازگو کنیم.

«هژار» در مواقع بمباران هرگز به پناهگاه نمی‌رفت، خیمەی محل زندگی او و «خالدآقا» در روستای «ناوپردان» به هم نزدیک بود، روزی باهم مشغول بازی «تختە نرد» می‌باشند کە هواپیماها سر می‌رسند و به شدت منطقەرا بمباران می‌کنند،«خالدآقا» بە پناهگاە می‌رود و بعد قطع بمباران بە او خبر می‌دهند کە بمباران تمام شده‌است و او می‌تواند از پناهگاە خارج شود. «هژار» می‌گوید ولش کنید، او نە بعلت بمباران، بلکە چون بازی‌را باختە فرار کردەاست.

برای اینکە واقعبینانە در مورد «هژار» سخن گفتە باشم باید این‌را نیز اضافە کنم کە از بعضی جهات جای نقد و گلایە داشت، برای نمونە با مخالفانش (چە از نظر سیاسی و یا ادبی) بیشتر تندخو و کمتر اهل مدارا نبود، کمتر آمادەی بحث بە سر نظریاتش بود و به حق و ناحق بر دیدگاه‌هایش اصرار می‌ورزید. آخرین نقطە هم اینکە در کتاب خاطراتش بە اسم «چێشتی مجێور» بی‌رحمانە در مورد بعضی مسائل و افراد بە قضاوت نشستەاست. کاک «خانی» بەیاد دارد که قبل از چاپ و انتشار کتاب از او خواستم در مقام وارث مام «هژار» بعضی از قسمتهارا از کتاب حذف و یا دستکاری کند، اما او در پاسخ بە من گفت: «من کتاب پدرم‌را چاپ می‌کنم و برایش کتاب نمی‌نویسم». سخنانش هم حرف حساب بود.

با تمامی این احوال نام «هژار»برای همیشه همچون ستارەای درخشان در آسمان ادبیات کردی باقی خواهد ماند و آثار او در زمینەهای مختلف جای افتخار و شایسته آموختن هستند.

هزاران درود بروان پاکش و نامش و یادش همیشە بخیر و جاویدان.

 

 

 

 

Related Posts

سیاسی

تابستانی با طراوت بهار!

3 سال ago
سیاسی

اهمیت اتحاد بازیافته‌ی «حزب دمکرات کردستان ایران»

3 سال ago
سیاسی

اعتراف اجباری ، حنایی که دیگر رنگی ندارد

3 سال ago

جدیدترین مطالب

اطلاعیەای از سوی مدیریت سایت “کوردستان و کورد” و تلویزیون “تیشک”

31st آگوست 2022

اطلاعیەی هیات تحریریە و گردانندگان “کوردستان و کورد”

31st آگوست 2022

اطلاعیەای از سوی مدیریت سایت “کوردستان و کورد” و تلویزیون “تیشک”

31st آگوست 2022

اطلاعیەی هیات تحریریە و گردانندگان “کوردستان و کورد”

31st آگوست 2022

اطلاعیەای از سوی مدیریت سایت “کوردستان و کورد” و تلویزیون “تیشک”

31st آگوست 2022

اطلاعیەی هیات تحریریە و گردانندگان “کوردستان و کورد”

31st آگوست 2022

اطلاعیەای از سوی مدیریت سایت “کوردستان و کورد” و تلویزیون “تیشک”

31st آگوست 2022

اطلاعیەی هیات تحریریە و گردانندگان “کوردستان و کورد”

31st آگوست 2022

وبسایت مرکزی حزب دمکرات کردستان

دبیرخانە حزب دمکرات کردستان

  • kdpsecretariat@gmail.com
  • ٠٠٩٦٤٤٧٥٠٣١٤٩٤٧٣

کمیسیون تشکیلات

  • kdp.tashkilat@gmail.com
  • ٠٠٩٦٤٧٥٠٧٥٤٨٦٢١

وبسایت "کردستان و کرد"

  • info@kurdistanukurd.com
  • ٠٠٩٦٤٧٥٠١٧٧١٢٠٢
  • ٠٠٩٦٤٧٥٠٤٣٨٣٧٩٩

تلویزیون کردکانال

  • info@kurdch.tv
  • kurdchannel1324@gmail.com​
  • ٠٠٩٦٤٧٥١٨٩٧٢٥١٠

کلیە حقوق این وبسایت برای مرکز اطلاع رسانی حزب دمکرات کردستان محفوظ است

Add New Playlist