در روزهای اخیر جمهوری اسلامی و مشخصا خامنەای به عنوان تصمیمگیرندەی اول و آخر آن بار دیگر مسبب مشکلات معیشتی و اقتصادی ایران را سیاستهای غرب و آمریکا دانستەاند که با اعمال تحریمها موجب بە وجودآمدن چنین وضعیتی برای کشور شدەاند. در جستاری کوتاه میخواهیم به این ادعا بپردازیم و با ارائه مستندات صحت و سقم یا عدم صحت آن را بررسی کنیم.
در جهوری اسلامی از روز روی کار آمدن خمینی تا رسیدن حکومت مطلق به خامنهای یکی از حلقەهای مفقوده، چارچوب شفافیت در حوزه اقتصاد بودە است. ایران کشوری با پتانسیل و منابع گوناگون از انرژیهای مختلف که فقط در حوزه نفت و گاز بین کشورهای جهان از رتبههای بالایی برخوردار است، و این نکتەای نیست که بشود پنهانش کرد. همچنین تنوع زیست محیطی که موجب شده حتا خاک این کشور هم تبدیل به یک سرمایەی مادی بشود و این ایران را یکی از غنیترین کشورهای جهان ساختە و در رده مولد بودن سرمایه قرار داده است. پس نمیشود به راحتی این موضوع را کتمان کرد که ایران منابع عظیمی را در اختیار دارد که می توانند بە تنهایی و مستقلا نیازهای جامعه امروز جمعیت را پاسخگو باشد.
اما نکته اینجاست که فشارهای اقتصادی حاصل از فساد و روش حکومت است که تنگدستی و فقر را بر مردم تحمیل کرده است.
در دو دهەی گذشتە اصرار بر دسترسی به اورانیوم به قصد ساخت بمب اتم هزینههای میلیارد دلاری به جامعه تحمیل کرده که بخشی از آن در توافق 2105 برجام در زیر خروارها بتن مدفون گردید. با خروج ترامپ از برجام دوباره ساخت سانتریفوژهای پیشرفته با همان نیت قبلی از سر گرفته شد و این یعنی خالی کردن سفره مردم با ریختوپاش میلیاردها دلار دیگر. پیش از این نیز جنگ ٨ سالە با عراق کە رهبران جمهوری اسلامی برای ٨ سال بر تدوام آن تا پیروزی! مصر بودند، بنا بر آمار سازمان ملل علاوە بر خسارت انسانی بیش از ٩٧ میلیارد دلار هزینە بر جامعەی ایران تحمیل کردە بود. و همه این فاجعه در حالی رخ دادر و می دهد که نهادها و سازمان هایی نیز در ردیف درآمد و بودجه دولت ها قرار دارند و سرمایهسوزی مختص به عملکرد خود را دنبال می کنند.
سپاه پاسداران، ستاد اجرایی فرمان حضرت امام، بنیاد مستضعفان، آستان قدس رضوی، کمیته امداد انقلاب اسلامی، بنیاد شهید و چندین و چند سازمان در پرده دیگر از نهادهایی هستند که مستقیما اداره و کنترل آنها در اختیار خامنەای به عنوان رهبر حکومت قرار دارد و هیچکس حق پرسشگری در خصوص عملکرد آنان را ندارد. این در حالیست که تورم و گرانی در کشور به رقم بی سابقەای در تاریخ رسیده و بار سنگینی که کمر مردم را روز به روز بیشتر خم می کند در سوی دیگر سران حکومت را فربهتر ساخته است.
امروز دیگر مردم نیز بر این امر واقف است که موجبات تحریم را نیز خود سران حکومت جمهوری اسلامی فراهم کردەاند، زیرا از ناحیەی تحریمها نیز میلیاردها دلار سود اضافی بە جیب مبارک! میزنند. البتە ناگفتە نیست کە مخالفت جهانی در دستیابی جمهوری اسلامی به بمب اتم و تحرکات تروریستی در منطقه و اکنون در بخشهای دیگر جهان از جمله دلایلی ست که تحریم را علیە کشور رقم زدە است و برکسی هم پوشیده نیست که مافیای قدرت در درون حاکمیت از این وضعیت سود بردە و تحریمها درآمد نجومی را برای برخی به ارمغان آورده است. این هم نکتەای است که درروزهای اخیر کسی مثل سعید جلیلی را واداشته تا نامه ای 200 صفحەای به خامنەای بنویسد و تاکید کند که جمهوری اسلامی ترجیحا باید از برجام خارج شود و به غنی سازی 90 درصدی مشغول شود.
سعید جلیلی که برادرش هرساله در یک رقم، میلیاردها تومان برای جشنواره عمار از کیسه ملت بە جیب میزند و خود صاحب بخش عمدەای از کرسی اقتصاد مافیایی است باید هم از برجام و امکان رفع تحریمها گلەمند باشد.
مابین تمام بده بستانهای صاحبان قدرت در جمهوری اسلامی فقط مردم هستند که باید تحمل اقتصاد مقاوتی را در زندگی خود شاهد باشند و خامنەای با وقاحت هر چه تمامتر به کمک مالی به محور مقاومت، حزب الله و حوثی ها و حشدالشعبی و سوریه بر خود ببالد و اعتراض به آن را خط قرمز حکومت بداند. حکومت هم با عوام فریبی دینی خود همچنان بر طبل تو خالی خرافات بزند و اکثر مشکلات را به بی بندوباری و کفر در کشور نسبت دهد.
با آنکه در این ایام شاهد بروز ناآرامی ها و راهپیمایی های خیابانی اقشار مختلف مردم در اعتراض بە فقر و بیکاری و وضعیت ناگوار معیشتی هستیم، باز رییس جمهور انتصابی حکومت در گفتگویی تلویزیونی فرافکنی کرده و حل مشکلات را خارج از توان خود ادعا می کند. معلوم نیست او در این پست باید به چه کسی جوابگو باشد، مردم یا چشم غرههای خامنەای در پس پرده؟
خامنەای با درآمد میلیارد دلاری در سال با وجود تحریمها دائما موضوع دشمن فرضی را پیش میکشد و کلمه دشمن را همچنان چون مترسکی بر سر جالیز ایران سرپا نگه می دارد. جیب و دهانش هم چون چاه ویل بی انتها و سیری ناپذیر است.
کاش اقلا چون چاه جمکران انتهایی داشت و میشد بە پول و نامه و ایضا مواد مخدر اهدایی به حضرت حد و مرزی قائل گشت.
نه چون چاه ویل با آن افسانه بیپایانش.