کولبری، زندگی در لبه مرگ، برای قوت لایموت روزانە است.
کمتر روزی است که از طریق رسانهها، خبری ناگوار مربوط به کولبرها به گوش ما نرسد و روح و روان ما را نیازارد، اما چرا این پدیده در یک دهه اخیر به این گستردگی مورد توجه قرار گرفت و چرا هیچ تلاشی برای حل این موضوع از طرف حاکمیت و دستگاههای مرتبط اداری صورت نمیگیرد؟
پاسخهایی که تاکنون شنیدەایم یا از طرف رسانه های حکومتی بوده یا رسانههای ضدحکومتی جمهوری اسلامی و تاکنون پاسخی بی طرف و مبتنی بر مطالعەای اجتماعی جامع دادە نشده است .
هر چند بسیاری از روزنامه نگاران مخالف جمهوری اسلامی، اشارەای گذرا به وجود مافیای حکومتی کرده که خود دستاندرکار قاچاق کالا هستند و از طریق کشتی با حجمی گسترده اقدام به ورود کالاهای قاچاق میکنند و دلیل فضای امنیتی و خشونت افسارگسیخته نیروهای مرزبانی جمهوری اسلامی را به این مافیا ربط میدهند، اما به نظر موضوع عمیقتر از آن است، و در دستور کار اتاقهای امنیتی برای حصول نتیجه دلخواه مرکز و بلند مدت فرهنگی و سیاسی در استانهای کوردنشین قرار دارد. چون حجم ورود کالای وارد شده از طریق کولبرها در برابر حجم ورود کالا از طریق کشتی قابل قیاس نیست و نمیتواند رقابتی ایجاد کند.
اگرچە کولبری پدیدەای نوظهور و یا مختص به مردمان کورد نواحی مرزی کوردستان نبوده و با نگاهی به تاریخچه این پدیده و کتابهای سفرنامههای مستشرقین بزرگی، همچون شارح فرانسوی، متوجه میشویم که در میان ملیتهای دیگر همچون ترکها، اعراب، بلوچها و فارس های نواحی مرکزی همچون یزد و اصفهان ، نیز این کار رواج داشته و مسبوق به سابقه است. اما کولبری محنتبار و پر از مشقت با تحمل راهپیمایی هایی طولانی، در مسیرهای صعب العبور، همراه با خطرات جانی را تنها در میان کوردها میتوان مشاهده کردە و ادعا کرد که هم اکنون این شغل دیگر در میان ملیتهای مذکور وجود خارجی ندارد و نام کولبری و کورد با نوعی هم هویتشدگی نامانوس و ناخوشایندی به هم گره خورده است.
طبق آمارهای غیررسمی حکومتی ایران، 16 تا 20 هزار نفر به صورت مداوم در مناطق مرزی کوردستان به این کار طاقتفرسا مشغول به فعالیت هستند، و براساس آمار به ثبت رسیده در مرکز اسناد و آمار سازمان حقوق بشری کوردستان، طی سال 2021 میلادی دست کم 215 کولبر و کاسبکار کورد کشته و زخمی شدەاند که 65 درصد علت مرگ کولبران، شلیک مستقیم نیروهای مرزبانی ایران ذکر شده است. نظامیانی که ابتداییترین پروتکلهای بکارگیری از اسلحه را در شلیک به غیرنظامیان رعایت نمیکنند و با شلیک ناگهانی و مستقیم به سر و سینه کولبران، جانشان را میستانند و تلاشی نیز برای ممانعت از این فعل در نظام قضایی و حقوقی دولت ایران در دستور کار نیست!
علت مرگ و جراحات، مابقی افراد جان باخته و مجروح نیز متاثر از رفتار همین نظامیان در برخورد با کولبران است، بطوری که کاسبکاران، بخاطر پرهیز از برخورد احتمالی با نظامیان مرزبانی ایران، از مسیرهایی پر خطرتر استفاده کرده که سقوط از ارتفاع، سرمازدگی، ریزش بهمن، و نیز انفجار مینهای پاکسازی نشده، منجر به خسارات جانی و جراحات شدید بر آنان میشود.
با علم بر این موضوع و خطرات بالقوه جانی و جراحاتی که عمدتا به نقص عضو میانجامد، اینکه چه عواملی فرد را وادار به انجام چنین فعالیتی میکند، جای پرسش است و تاکنون هیچ پژوهش جامعی در باب وضعیت فرهنگی و اجتماعی کولبران صورت نگرفته است تا شاخص های یاد شده این قشر درک شود.
توسعهنیافتگی و محرومیت اقتصادی مناطق کوردستان، تبعيض ساختاری، فقدان فرصتهای اشتغال صنعتی و توریستی و کشاورزی و حمایت نکردن دولت از قشرهای ضعیف، مسبب خلق چنین پدیدەای در این عصر است، هر چند جبر محیطی نیز برای ماندگاری این شغل، مزید بر علت شده است. کولبری را میتوان برساختی از عوامل پیش گفته و محصول جبری و تحميل شده و پیامد سیاستهای دولت متمرکز و از نگاه بالا به پایین دانست.
این نوشتار در تلاش برای شناخت دلایلی بود که این پدیده را ماندگار کرده است و آنچه هویداست، نبود اراده ای از جانب حاکمیت مرکزی ایرانی برای حل این معضل و حتی ارادەای شوم ، برای حل نکردن این مشکل و پیوند شخصیت انسان کورد، با مباحثی این چنینی و حتی تقدیس آن است.
تقلیل خواسته های ملت کورد به حقوق بدیهی و به حاشیه راندن و انحراف افکار جمعی مردم کورد از آگاهی به مسائل کلان حقوق خود، یکی از دلایلی است که حاکمیت مرکزی با پررنگ کردن و داغ نگه داشتن چنین موضوعاتی درصدد انجام آن است.
مشخصه رفتار سیاسی سودمحورانه حاکمیت مرکزی ایران با این مسئله مشهود است و دستهایی که پشت پرده برای امنیتی کردن موضوع در تلاش هستند !اما چرا و به چه دلیل، در اینجا نیازمند دادهها و موشکافی دقیق تر از طریق کار پژوهشی و جامعه شناسانه است. هر چند کە ابزار سیاسی لازم در تقابل با این رفتار سیاسی حاکمیت مرکزی ایرانی در دست نیست، اما این نمیتواند بهانەای برای بی تفاوتی جامعه مدنی، سازمانهای مردم نهاد، احزاب سیاسی کورد، وکلای مستقل و دلسوز در مواجهه با آن باشد و وظیفه انسانی و اخلاقی حکم میکند که برای حل این مشکل نهایت همت و جدیت، خود را از مجاری مختلف مرتبط و رسانه ها، بایستی بکار گماشت.
هر شغلی برابر با مشقات حاصل از آن، نیاز به حمایتهای حقوقی و احترام اجتماعی دارد و کولبری نیز سوای از دیگر مشاغل نیست و تا هنگامیکه دولت مرکزی ایران در وظایف خود در توسعه فضای شغلی متناسب با جغرافیای بومی کوردستان کوتاهی کند، بی گمان این پدیده به قوت خود باقی خواهد ماند. البته این بدان معنا نیست که جامعه مدنی و فرهنگی کورد و متخصصین امر به جای تلاش برای بهبود وضعیت شغلی و امنیتی کولبران، به آن وجهه قدسی بخشیده و به دام سیاستهای اتاق فکر سازمان های امنیتی افتاده و ناخواسته در زمین آنان بازی کنند، و به خواست آنان در نهادینه کردن فرهنگ ظلم پذیری کمک کنند، بلکه بدین معناست که راه را بر امنیتی کردن فضا، متشنج کردن، و انحراف ذهن مخاطب کورد ببندند و دلایل این پدیده را از نگاهی علمی مورد ارزیابی و آسیب شناسی قرار داده، تا با شناخت و آگاهی از علل و بروز یک زائده، به حل آن کمک کرد.